بحران کانال سوئز سال ۱۹۵۶ بحران
سوئز ۱۹۵۶ را از نقاط عطف تاریخ قرن بیستم میتوان دانست.
بحران شاخصی که میتوان در آن تفاوت بین امر پیروزی نظامی با پیروزی سیاسی را به خوبی مشاهده و درک نمود.
این بحران با حمله مصر تحت رهبری جمال عبدالناصر به کانال
سوئز تحت کنترل بریتانیا آغاز شد.
اسرائیل نیز در حمایت از بریتانیا وارد کارزار نظامی علیه نیروهای ناصر شد. ناصر نیز متقابلا حمایت سیاسی و لجستیک شوروی را داشت. گرچه برتری نظامی با قوای بریتانیا-اسرائیل بود. با این حال امریکای ایزنهاور در تعامل با شوروی (در جریان تعاملات "همزیستی مسالمت آمیز") پشت بریتانیا و اسرائيل را در شورای امنیت سازمان ملل خالی کرد و نتیجتا با وجود پیروزی نظامی بریتانیا و اسرائیل، این دو کشور از نظر سیاسی شکست خوردند و با محکومیت در سازمان ملل مجبور به ترک کانال
سوئز و واگذاری کانال
سوئز به مصر شدند.
کانال
سوئز از نظر تاریخی از عصر داریوش بزرگ هخامنشی دارای اهمیت کلیدی ژئوپلیتیک بوده و میباشد.
این شکست سیاسی نقطه عطفی در افول هژمونی بریتانیا در منطقه و جهان پس از قرن ها برتری مطلق در هژمونی جهانی بود. این شکست سیاسی کشورهای بیشتری را به فکر استقلال از بریتانیا انداخته و اسرائيل را نیز به این فکر انداخت که لابی خود را در امریکا تقویت کند. حرکت اسرائيل به طرف تسلیحات اتمی و شکل گیری لابی های نیرومندی چون آیپک در دهه ۱۹۶۰ را میتوان محصول این شکست سیاسی در کانال
سوئز و در راستای نوعی توازن بازدارنده مقابل قدرت های متخاصم و جلوگیری از تعامل امریکا با قدرت های دیگر علیه اسرائیل ارزیابی کرد.
✍️ #علی_صدق 📆 ژانویه ۲۰۲۱
#تاریخ #اسرائیل،
#مصر،
#سوئز
🌎📚 @sociologycenter 📚🌍