🕯 ما در زمینه
#دین_پژوهی نیازمند فعالیت های گسترده تری هستیم، برای نقد یا نفی گسترده، عمیق، انضمامی و مشخص ادیان به چنین پروسه ای نیازمندیم و باید هر کدام از ادیان را در کانتکس خود بررسی کنیم به عنوان مثال درباره ایین
#بودیسم پژوهش های گسترده ای را تاکنون انجام ندادیم. بسیاری از ایرانیان که اسلام را شناخته و تجربه کردند، آنرا تایید یا نفی میکنند همینطور فله ای و مکانیستی باقی ادیان را هم بدون شناخت و فله ای اینهمانی کرده یا نفی میکنند.
برخی به شکل کلی وقایع سیاسی سالهای گذشته میانمار را هم به حساب کل
بودیسم میریزند بدون شناخت گسترده ای از آن به اینهمانی سازی و نفی مکانیستی آن میپردازند و تصور دارند با این نوع نفی دارند آنرا نابود میکنند.
متاسفانه این شرایط شکل گرفته معلول فقدان دین پژوهی بی طرفانه، سکولار و اکادمیک در دانشگاه های ایران تحت سلطه جمهوری اسلامی است.
ایین
بودیسم سه شاخه کلی را در بر میگیرد؛
تراوادا
ماهیانا
و
واجارایانا
به عنوان مثال در میانمار 90 درصد پیرو شاخه تراوادا هستند که سنتی ترین و محافظه کارترین شاخه
بودیسم است. شاخه ای که در میانمار قریب سه دهه هست در قدرت سیاسی به عنوان مذهب رسمی نیز ظاهر شده و جایگزین رویکرد به اصطلاح سکولار حکومت برمه شده.
غیر از تراوادا شاخه های دیگر
بودیسم رویکردهای متفاوتی با شاخه سنتی تراوادا داشته و دارند و برای بسیاری از آنان و موبدهایشان آزار رساندن به موجودات دیگر حتی بندپایان موقع راه رفتن در خیابان تابو است.
در تایلند نیز البته
بودیسم مذهب رسمی است اما رویکرد غالب و حاکم بر آن بر حسب تراوادا نیست و مذهب رسمی
بودیسم تایلند پاسخگوی نیازهای دنیوی و سکولار بوده و هست. در تبت نیز بوداییان قدرت سیاسی ندارند و گه گاهی حکومت کمونیستی چین دست به سرکوب آنان و نقض حقوقشان میزند. هر کدام از این شاخه ها و مذاهب را در کانتکس خود باید بررسی کنیم و نفی یا تایید کلی آنها بدون شناخت روشی صحیح و منطقی نیست. این روشی هست که برای دین پژوهی نیازمند آن هستیم و روی آن کار نشده، باید رشته دین پژوهی را در دانشگاه ها با این روش تحقیقی و گزینشی شکل بدهیم که مبتنی بر شناخت گسترده و عمیق، ادیان در ظرف مشخص خود شناخته، نقد و بررسی شوند.
با رویکرد های پوپولیستی، مکانیستی و فله ای که تاکنون بوده نمیتوان "دین پژوهی" را پیش برد.
🆔 @sociologycenter