❓
حافظ اسد چگونه در سوریه قدرت را قبضه کرد؟✍ #عدنان_مطوری1⃣ بخش نخست
احزابی که در اواخر دوره استعمار فرانسه و ابتدای استقلال سوریه شکل گرفته بودند غالباً بر پایه مذهب و قومیت به وجود آمده بودند. اولین حزب در سوریه نوین خارج از این تقسیم بندی ها "حزب البعث" بود که در سال ۱۹۴۰ توسط دو معلم دمشقی با ریشه های فئودالی "میشل عفلق" و "صلاح الدین البیطار" با شعار "آزادی، برابری و استقلال" و بر اساس اصول سوسیالیستی تأسیس شد و در ابتدا این روستائیان بودند که جزب افکار و مبانی حزب شدند و به آن پیوستند.
میشل عفلق که خود مسیحی بود تلاش زیادی برای جذب اقلیت های جامعه سوریه کرد و توانست جمع زیادی از این اقلیتها را جذب کند. حزب صبغه دینی نداشت ولی از آنجایی که حزبی قومگرا بود اسلام را به عنوان عامل وحدت اکثریت اعراب میدانست. تئوریسین اصلی حزب "زکی الأرسوزی" بود.
و مبلغ اصلی"میشل عفلق" بود که با انتشار مقالاتی حول برابری حقوق اکثریت و اقلیت و زن و مرد و عدالت اجتماعی مردم و نخبگان را به پیوستن به حزب ترغیب میکرد. حزب در سال ۱۹۵۸ و به درخواست جمال عبدالناصر به عنوان شرط وحدت مصر و سوریه منحل اعلام شد ولی پس از متلاشی شدن این اتحاد در سپتامبر ۱۹۶۱ توسط هسته اصلی که به صورت مخفیانه به فعالیت خود ادامه داده بودند و توانسته بودند افسرانی را در ارتش جذب کنند، باز تأسیس شد.
بالاخره پس از فعالیت بسیار و جلب موافقت ميشيل عفلق در روز ۸ مارس ۱۹۶۳ افسران بعثی طی کودتایی قدرت را در دست گرفتند.
بارزترین این افسران از تشکلی بودند که در دوره وحدت در مصر به وجود آمده بود از جمله: محمد عمران، صلاح جدید، حافظ الأسد، احمد المیر و عبدالکریم الجندي. و زياد الحريري و محمد الصوفي خارج از حزب. این در حالی بود که در زمان وقوع کودتا تعداد غیر نظامیان حزب تنها حدود ۴۰۰ نفر بودند.
همین تشکل نظامی تمامی مفاصل قدرت حتی در حوزه های اجتماعی و اقتصادی را در دست گرفتند. به همین سبب هسته غیر نظامی حزب تصمیم گرفت به سرعت افراد جدید جذب کرده و اعضای عادی را هم به عضو فعال و دارای حق رأی ارتقا داد.
این تلاش زمینه ای شد برای اینکه برخی رهبران، اعضای خانواده و آشنایان را به عضویت حزب درآورده و به سرعت به مدارج بالا میرساندند؛ به این ترتیب درون حزب جناحها و گروههایی با صبغه طائفی و مذهبی یا جغرافیایی شکل گرفتند نه بر پایه پایبندی به اصول و مبانی حزب.
این تحول علاوه بر تخریب ساختار حزب و غالب شدن بی نظمی، در ارتش نیز نمود پیدا کرد بدین گونه ۹ نفر از کمیته ۱۵ نفره نظامی حزب به اقلیتهایی (علویها، مسیحیان و دروز) تعلق داشتند که جمعاً کمتر از ۲۵٪ کل جمعیت سوریه را شامل میشدند.
این روند پس از کودتای ناموفق جمعی از افسران "ناصری" حزب با اغلبیت سنی و به رهبری سرهنگ "جاسم علوان" (عکس) در ۱۸ جولای ۱۹۶۳ تشدید شد و زمینه تصفیه گسترده در ارتش و حزب فراهم شد.
با اینکه رئیس جمهور و رئیس شورای نظامی "امین الحافظ" سنی بود این اتفاقات باعث صعود سریع افسران علوی چون "صلاح جدید" و حافظ الاسد در سلسله مراتب نظامی و سیاسی شدند. اختلاف بین طیف امین الحافظ و طیف علوی بالا گرفت.
امین الحافظ که متوجه خطر طیف مقابل شده بود از "محمد عمران" وزیر دفاع خواست هسته علویهای پیرامون صلاح جدید در ارتش را بشکند و آنان را در واحدها و ادارات مختلف متفرق کند. تلاشهای عمران با واکنش صلاح جدید مواجه شد و در ۲۳ فوریه ۱۹۶۶ سرگرد "سلیم حاطوم" دروز و جوخهاش منزل امین الحافظ را محاصره کرده و پس از درگیری که منجر به کشته شدن حدود ۵۰ نفر شد، امین را دستگیر و به صلاح جدید و حافظ الاسد تحویل داد.
در نتیجه کودتا حافظ الاسد از فرماندهی نیروی هوایی به وزارت دفاع و صلاح جدید هم به عنوان معاون دبیر کل حزب منصوب شدند. ریاست جمهوری نیز به یک فرد غیر نظامی سنی به نام "نورالدین آتاسی" که عملا هیچ کاره بود سپرده شد.
عمران (از ۵ رهبر کودتای ۱۹۶۳) به همراه امین الحافظ به زندان "المزة" افتاد. پس از جنگ ۱۹۶۷ به لبنان تبعید شد. وی در ۱۴ مارس ۱۹۷۲ در طرابلس لبنان به ضرب گلوله کشته شد.
این در حالی بود که ضلع سوم کودتای دوم یعنی سلیم حاطوم از این پیروزی بهره ای نبُرد و پس از درک نارو از دو رفیق خود تلاش کرد جمعی از افسران عالیرتبه دروز و سنی را گرد خود جمع کند تا شاید در موقعیتی مناسب جبران مافات کند.
۸ سپتامبر ۱۹۶۶ سلیم حاطوم با همکاری عبدالرحیم بطحیش، أتاسي و صلاح جديد را كه به سویداء (محل تولد حاطوم و با اکثریت دروز) رفته بودند در ساختمان شعبه اطلاعات ارتش به گروگان گرفت.
ادامه دارد
#تاریخ#سوریه#سیاست#کودتا#اسد🌎📚 @sociologycenter 📚🌍