♦️در استقبال از بزم رونمایی کتاب!در این بزم شریف چشم انتظار دیدار دوستان عزیز و اساتید معزز خواهیم نشست؛ به رسم ادب در استقبال از عزیزان چند کلمه ای را در باب سیاه مشق پیش روی که بهانه جمع آمدنمان را فراهم ساخته است محضر همهی دوستان با زبان الکن تقدیم می دارم.
انگیزه ی اولین تولید این به اصطلاح اثر؛ به زمان های دور بر می گردد شاید حتی به پیش از ورود بنده به آکادمی در مقام جویندهدانش؛ و آن به حقیقت چیزی نبوده است جز جستجوی معنای معناها و دیگر هیچ؛ معنایی که امکان زیست معنوی را برای این جویندهی کارنازمودهی آن دوران و کم توفیق امروز فراهم آورد. باری امروز از پس سالیان شاید چیزی قریب به دو دهه این جستجو با نام دکتر علی شریعتی پیوند خویش را حفظ کرده است.
اما از شما چه پنهان این پیوند به ظاهر مستحکم در بازی روزگار دچار فراز و فرود نیز گشته است و گاه این پیوند چندان سست و فرتوت شده است که بیم گسستن آن می رفته است. اما امدادهای "غیبی" هم در کار بوده اند، رجعت دوباره ی با شریعتی بی هیچ لکنت و تکلفی با دکتر بیژن عبدالکریمی ممکن و میسر شد. که البته داستان آن مفصل است.
این سیاه مشق که اعم فصول آن جز مقدمه ی نسبتا طولانی آن همه مستخرج از رساله ی دکتری این جویندهی یک لا قبا بوده است حاصل سیر و سلوک دانشجویی گمکرده راه است که کارش از تحصیل در علم فیزیک در دوره کارشناسی به تلمذ بینش جامعه شناختی در مقاطع بالاتر کشیده است. دو نام دیگر در این طی طریق رشته ی پیوند من را با شریعتی ناگسسته باقی گذاشت عالیجنابان دکتر حسن محدثی و دکتر سیدجواد میری.
نمک نشناسی است از استاد اخلاقمدارم که اسما راهنمای رساله بودند ولی در عمل تکیهگاه و پناه من بوده اند در هفت خوان به اصلاح دفاع از پایاننامه نامی به ميان نیاورم جناب استاد منصور وثوقی که هر کجا هست خدایا بسلامت دارش.
و اما نکات پایانی؛
مقدمه ی پراکنده و نه چندان منقح کار بر می گردد به روزگاران نزدیکتر؛ حتی به ایام پس از دفاع از رساله که مصادف شده است با هنگامه ی وداع این جویندهی ناکام ولی وفادار با معلم نخست دکتر علی شریعتی... و نشستن پای صحبت معلم ثانی، زرتشت پیر، جناب فریدریش نیچه... که اعظم مباحث مقدمه در باب شرح روزگار سیطرهی نیستانگاری را به خویش اختصاص داده است...
ختم کلام بیتی از حضرت حافظ، که محبوب نیچهی عزیز نیز بوده است:
دل خرابی میکند دلدار را آگه کنید
زینهار ای دوستان جان من و جان شما
و اینک؛ چشم انتظار دیدار دوستان هستیم
محمدحسن علایی
۲مرداد ۱۴۰۳