ما بهطور کلی از انتقاد بدمان میآید و از تعریف مسرور میشویم بیآنکه ببینیم کدامیک صحیح است. عاطفه و احساسات ما همیشه قویتر از منطق ماست و آنچه از دور یا نزدیک، گوشهای از عاطفه و احساس ما را جریحهدار سازد، عقل ما بیم دارد که آن را مورد بحث و تحقیق قرار دهد و واقع امر را روشن سازد...!
یکی گفت: چه دنیای بدی، حتی شاخههای گل هم خار دارند! دیگری گفت: چه دنیای خوبی، حتی شاخههای پر خار هم گل دارند! عظمت در تفکر است، نه در چیزی که میبینیم.
پرسش : نمیتوانم باور کنم که میتوانم به نقطهای برسم که از همهی مشکلاتم رهای رها باشم" ؟! ...
پاسخ : حق با توست ، تو هرگز نمیتوانی به چنین نقطهای برسی ، زیرا تو هماکنون در آن نقطه هستی ... در زمان هیچ رهاییای وجود ندارد ، تو نمیتوانی در آینده آزاد باشی ، حضور در لحظهی حال کلید آزادی توست ... بنابراین تو فقط در لحظهی حال است که میتوانی آزادی را تجربه کنی ...
مهمان پیری شدم در دیاربکر که مال فروان داشت و فرزندی خوب روی. شبی حکایت کرد که مرا به عمر خویش به جز این فرزند نبوده است، درختی درین وادی زیارتگاهست که مردمان به حاجت خواستن آنجا روند، شبهای دراز در آن پای درخت بر حق بنالیدهام تا مرا این فرزند بخشیده است. شنیدم که پسر با رفیقان آهسته همیگفت چه بودی گر من آن درخت بدانستمی کجاست تا دعا کردمی پدر بمردی.
سالها بر تو بگذرد که گذار نکنی سوی تربت پدرت
تو به جای پدر چه کردی خیر؟ تا همان چشم داری از پسرت
چهها با جان خود دور از رخ جانان خود کردم مگر دشمن کند اينها که من با جان خود کردم طبيبم گفت درمانى ندارد درد مهجورى غلط مىگفت خود را کشتم و درمان خود کردم ...
خود را کاملا به " او " بسپار ... درست مانند قایقی که بر روی رودخانه شناور است ... نباید پارو بزنی ، فقط طناب را شل کن ... نباید شنا کنی ، فقط شناور باش ... آنگاه رودخانه خودش تو را به دریا خواهد برد ، دریا بسیار نزدیک است ، دریای او در جان ماست ، اما فقط برای کسانی که شناورند ، نه برای کسانی که شنا میکنند ، از غرق شدن نترس ، زیرا ترس تو را وادار به شنا میکند ... حقیقت آن است که ، کسانی که خود را بدون واهمه در خدا غرق میکنند ، برای همیشه نجات میابند ... مقصدی را هم برای خودت تعیین مکن ، زیرا کسی که هدف تعیین میکند ، شروع میکند به شنا کردن ... همواره به یاد داشته باش، زمانی که قایق زندگی ات را به جریان اراده الهی بسپاری ، به هر جا برسی مقصد همانجاست ...
بدان که دیدار محبوب، مطلوب عاشق است. لیکن، رعایت آداب دیدار نشانه هایی دارد؛ بر جای باش بدین سو و آن سو منگر با تمام وجود مهیا باش که بوی یار بسیار دل انگیز است.
هر که میخواهد که انبیا را ببیند مولانا را ببیند. از آن انبیا که به ایشان وحی آمد، نه خواب و الهام. خوی انبیا صفا و اندرون در بند رضای مردان حق. آری بدان خدا، آری به ﷲ.