View in Telegram
غزل شماره ۱۸۷ حضرت سعدی کسی باید کز عشق بپرهیزد وین طبع که من دارم با عقل نیامیزد آن کس که دلی دارد آراسته‌ی معنی گر هر دو جهان باشد در پای یکی ریزد گر سیل عقاب آید شوریده نیندیشد ور تیر بلا بارد دیوانه نپرهیزد آخر نه منم تنها در بادیه‌ی سودا عشق لب شیرینت بس شور برانگیزد بی بخت چه فن سازم تا برخورم از وصلت بی‌مایه زبون باشد هر چند که بستیزد فضل است اگرم خوانی عدل است اگرم رانی قدر تو نداند آن کز زجر تو بگریزد تا دل به تو پیوستم راه همه دربستم جایی که تو بنشینی بس فتنه که برخیزد سعدی نظر از رویت کوته نکند هرگز ور روی بگردانی در دامنت آویزد @smsu43
Telegram Center
Telegram Center
Channel