هر روز یک مطلب در مورد تالشان.
امروزچله شب تالشان شفت.
قسمت دوم:
در گذشتههای نزدیک همۀ مردم پیشاپیش خود را برای آمدن زمستان آماده میکردند. چون هوا رفتهرفته سرد میشد، زمین از رویش باز میماند و نیز با بارش برف، از جنب و جوش و رفت و آمد آدمها در جنگلها و زمینهای کشاورزی کاسته میشد، همچنین دامها بیشتر در آغُل میماندند و کمتر به چرای آزاد میرفتند، مردم ناچار بودند هم ابزار سوخت مانند هیزم، هم خوراک خود و هم خوراک دام را انبارسازی کنند. اکنون ولی با گازکشی به خانهها و شهرها و فراوانی کالا، به اندازۀ گذشته، به انبارسازی خوراک و سوخت نیاز نیست. همچنین انبارسازی خوراک انسانی چندان در دستور کار نیست؛ زیرا بیشتر نیازهای خوراکی در زمستان نیز در دسترس هستند. با این همه، هر خانوادهای دغدغۀ برگزاری شب چله را دارد؛از این رو، برخی از خوراکیها و میوهها را برای آن شب نگهداری میکنند و یا برگزاری برخی برنامهها را در آن شب پیشبینی میکنند.
گرامیداشت شب یلدا در دو بخش انجام میگیرد: یک بخش برنامههایی است که در این شب برگزار میشود و بخش دیگر خوراکیهای ویژۀ این شب است.
برنامههای شب یلدا
1ـ مهمانی: شب چله، یکی از شبهای مهمانی رفتن و مهمانی دادن است: خویشاوندان و دوستان به خانۀ یکدیگر میروند؛ بهویژه در خانههای بزرگتران گرد میآیند. کوچکترها به دیدار بزرگترها مانند بزرگ خاندان، پدر و مادر و یا خواهر و برادر بزرگتر میروند.
2ـ شبنشینی: برخی از خانوادهها و همسایههای نزدیک، پس از شام به خانۀ یکدیگر میروند و همچنان که چای مینوشند و شبچره میخورند، تا پاسی از شب با هم گپ میزنند.
3ـ داستانگویی و یادآوری گذشتهها: در برخی از خانوادهها پس از شام، یکی از کسانی که با داستانهای افسانهای بومی آشناست، برای دیگران داستان میگوید و برخی دیگر برای شاد کردن و خنداندن دیگران، رویدادهای گذشتۀ خود و دیگران را بازگو میکنند؛ همچنین به بزلهگویی و شوخی میپردازند تا شبی شاد را سپری کنند.
4ـ مَثَلَه جَنگ (چیستانگویی): گاهی زن و مرد و بزرگ و کوچک دو دسته میشوند و از همدیگر چیستان میپرسند. از آغاز مَثَلَه جنگ روشن میکنند که چند چیستان پرسیده شود. در پایان، هر گروه کمتر پاسخ درست داده باشد، بازنده است.
5 ـ عروسبازی (یه قُل دو قُل): یکی از بازیهای بومی، «یه قُل دو قُل» است که به آن عروسبازی میگویند. عروسبازی، هم دو تنه و هم گروهی انجام میشود. ابزار آن پنج سنگ کوچک و گِرد است که بتوان در یک دست جای داد. یکی از آنها را تیر و آن دیگرها را سنگِ بازی میگویند. این بازی پنج گام یا پله دارد که چهار پلۀ نخست آن با یک دست و پلۀ پنجم با دو دست انجام میگیرد. هر گاه پنج پله به درستی انجام شود میگویند یک عروس انجام شده است. از همان آغاز روشن میکنند بازی تا چند عروس پیش برود که برنده، شناخته شود. در هر پله اگر بازیگر نتواند تیر را بگیرد و تیر بر زمین بیفتد یا سنگ روی زمین را نتواند از زمین بردارد، یا چنانچه بردارد، ولی از دست او در برود، او در آن پله میسوزد. اگر بازی گروهی باشد، بازی را یار دیگر پی میگیرد و اگر بازی یک تنه باشد، سنگها را به هماوردش میسپارد تا او بازی کند.
پلۀ نخست و آغاز بازی: بازیگران روبهروی هم مینشینند. آغازکنندۀ بازی، هر پنج سنگ را بر زمین میریزد، سپس برای آغاز بازی هر پنج سنگ را در یک دست میگیرد و به آرامی به اندازۀ یک یا دو وجب به هوا پرتاب میکند و در همان حال، به تندی دست خود را به پشت برمیگرداند و هموار میکند و سنگهای پرتابشده، بر پشت دست فرود میآیند. اگر همۀ سنگها بر پشت دست بمانند، نحستین پلۀ بازی به درستی انجام شده و به پلۀ دوم میرود؛ اگر هیچ سنگی بر پشت دست آرام نگیرد و همه بیفتند، او در همان آغاز سوخته است، ولی اگر یک یا چند سنگ بر زمین بیفتند، آنها را که افتادهاند باید از نو بردارد. بدینسان که تیر را به هوا پرتاب میکند و به تندی یکی از سنگهای بر زمین مانده را برمیدارد و تیر پرتابشده در هوا را میگیرد تا به زمین نیفتد. برخی به جای این روش، هر پنج سنگ را بر زمین میریزند و یکی یکی از زمین برمیدارند.
پلۀ دوم: پنج سنگ را بر زمین رها میکند؛ آنگاه یکی را برای تیر برمیدارد. در این پله هر بار که تیر را به بالا میاندازد باید دو سنگ را با هم بردارد، اگرچه آن دو سنگ از هم دور یا نزدیک باشند؛ سپس به تندی و بیدرنگ باید سنگ پرتابشده در هوا را بگیرد.
پلۀ سوم: پس از ریختن سنگها بر زمین، نخست تنها یک سنگ را برمیدارد، سپس سه سنگ را با هم برمیدارد؛ سپس به تندی و بیدرنگ باید سنگ پرتابشده در هوا را بگیرد.
پایان قسمت دوم
نویسنده مطلب: آقای محمد حسین شمسایی سیاهمزگی مترجم و پژوهشگر
انتخاب و ارسال متن: مجید نعمتی سیاهمزگی( تالشه خله)
@shoulamchannel1