Смотреть в Telegram
هر روز یک مطلب در مورد تالشان امروز چِلِّه شب تالشان شفت قسمت اول از شباهنگام روز پایانی پاییز تا بامداد روز نخست زمستان را «شب یلدا» یا «شب چله» می‌گویند. شب چله بلندترین شب سال در نیمکرۀ شمالی زمین است. آنگاه که ایرانیان به دانش گاه‌شماری دست یافتند، هر گاهی را که برای زندگی خود سودمند می‌دیدند، جشن می‌گرفتند؛ از این رو، یلدا را گرامی می‌دارند؛ زیرا از آن پس هوا سردتر و شب‌ها کوتاه و روزها بلندتر می‌شود. با بلند شدن روزها خورشید، زمان بیشتری بر زمین می‌تابد. چون زندگی مردمان ایران باستان بر کشاورزی و دامداری استوار بود، چرخش فصل‌ها و ماه‌ها و سرد شدن هوا و بلند شدن روزها را نشانۀ بارگیری زمین می‌دانستند؛ زیرا از سویی بارندگی‌های زمستانی، بر اندوخته‌های آبی زمین می‌افزاید و سرمای زمستان بیماری‌ها و آسیب‌های گیاهی را از میان می‌برد و ریزجانداران آسیب‌زننده را می‌کشد و از سوی دیگر، با روند افزایش تابش خورشید، زمین آرام آرام جان می‌گیرد تا به بهار می‌رسد. در این چرخه، زمین جان تازه می‌گیرد و پرباری سال پیش رو را نوید می‌دهد. مردمان هر پهنه‌ای از زمین، فرهنگ کاری و فرآوری ویژه‌ای دارند و از هر چه می‌کارند و می‌پرورند، می‌خورند و می‌پوشند. چنین است که مردمان هر سرزمینی، بسته به آب و هوا و خاک خود، خانه‌سازی و خوراک و پوشاک و بسا که باورهای ویژه‌ای دارند. بگذریم از اینکه در روزگار ما با پیشرفت دانش، جهانیان تا اندازه‌ای همگرا شده‌اند و شهرسازی و خانه‌سازی و خوراک و پوشاکشان به هم نزدیک و همانند شده است. با آنکه شیوۀ زندگی و کار و فرآوری جهانیان دگرگون شده است، مردم هر کشور و تباری، آیین‌های دیرین خود را کم و بیش پاس داشته‌اند. یکی از آیین‌های دیرین در پهنۀ فرهنگی ایران باستان، جشن «شب یلدا» یا گرامی‌داشت «شب چله» است. پهنۀ فرهنگی ایران باستان، تیره‌ها و تبارهای بسیاری را در بر می‌گیرد: پارس، آذری، کُرد، لُر، ترکمن، عرب، بلوچ، تپوری (تَبَری)، گیلک، دیلمی، تالش، تات، آشوری و ارمنی. می‌توان گفت شیوۀ زندگی این تبارها، بسیار نزدیک و همانند بوده و هست؛ هرچند هر یک از آنها خرده‌فرهنگ‌های ویژۀ خود را نیز داشتند و دارند. تالشان یکی از تبارهای باشنده در پهنۀ ایرانند که افزون بر شیوۀ زندگی، فرآوری و بن‌مایه‌های فرهنگ کلان ایرانی، شیوۀ زیستی و فرآوری و خرده‌فرهنگ‌ ویژۀ خود را نیز دارند. گاه‌شماری تالشان با آنکه بسیار نزدیک و همانند با دیگر تبارهای ایرانی است، دگرگونگی‌های ریزی هم دارد؛ مانند هنگامه‌های کوچ ییلاق ـ میان‌کوه ـ قشلاق، هنگام پشم‌چینی گوسفندان و بره‌ها، هنگام شخم زدن زمین، هنگام انبارسازی خوراک زمستانی دام (لیوَه‌کری و لِلکِییَه پِچینی)، شیرگیری و پنیرسازی، پرچین‌سازی، مرزبندی زمین کشاورزی، خزانه‌سازی نهال و تخم، نشا، وجین، درو و مانند اینها که هر یک هنگامی دارد و برای هر یک آیین ویژه‌ای دارند. در همین راستا فراورده‌های کشاورزی و دامی ویژه‌ای نیز دارند که فرهنگ خوراک و پوشاک آنها بر آن استوار است. روشن است آیین‌های جشن و سوگ تالشان با شیوۀ زیستی و کار و فرآوری آنان همساز است. اگر بپذیریم تالش سه در بخش شمالی، میانی و جنوبی پراکنده است، شهرستان شفت، پاره‌ای از تالش جنوبی به‌ شمار می‌رود. مردمان شهرستان شفت به دو گویش گیلکی و تالشی سخن می‌گویند. هرچند اکنون به درستی نمی‌دانم شمار تالشان این شهرستان چند تن هستند، ولی روشن است سویه‌های جنوب شرق تا شمال غرب این شهرستان، نشیمنگاه و زیستگاه تالشان است که ما در اینجا آنان را تالش شفت می‌خوانیم. جز دگرگونگی‌های خُرد، شیوۀ زندگی و کار و فرآوری تالش شفت، همانند دیگر تالشان است. یکی از آیین‌های گاهنباری که همگام با دیگر تالشان و ایرانیان در تالش شفت گرامی داشته می‌شود، شب یلدا یا شب چله است که در گویش بومی به آن «چیلَه شَو» می‌گویند. چیل در زبان تالشی به زغال داغ سرخ شده از آتش می‌گویند. گویی می‌خواهند بگویند سرما در پیش است و باید خانه‌ها را گرم کرد؛ نیز بدان رو است که چون روزها بلندتر می‌شوند آفتاب بیشتری بر زمین می‌تابد. پایان قسمت اول نویسنده مطلب: آقای محمد حسین شمسایی سیاهمزگی مترجم ،محقق و پژوهشگر فرهنگی . انتخاب و ارسال متن : مجید نعمتی سیاهمزگی
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Бот для знакомств