زندگی به سبک شهدا

#مجتبی_ذوالفقار_نسب
Канал
Логотип телеграм канала زندگی به سبک شهدا
@shohada72_313Продвигать
643
подписчика
32,4 тыс.
фото
32,4 тыс.
видео
2,4 тыс.
ссылок
کانال زندگی به سبک شهدا آیدی کانال: @shohada72_313 ارتباط بامدیرکانال: @Ahmadgholamii ادمین تبادلات: @faramarzaghaei کانال مادرسروش: http://sapp.ir/shohada72_313 کانال مادر ایتا: eitaa.com/shohada72_313
🌙#ماه_رمضان_شهدایی

🌕شهید مدافع‌حرم
#مجتبی_ذوالفقار_نسب

🌺تابستان از راه رسیده بود. گرمای هوا بیداد می‌کرد. یک گردان از نیروهای ارتش برای تقویت پایگاه مرزبانی نیروی انتظامی به آنجا اعزام شده بودند. ماه رمضان بود.

🌻مجتبی برای سرکشی از نیروها با چند نفر به آنجا رفت. بین راه در بیابان ماشین‌شان خراب شد و به‌ناچار و حدود پنج کیلومتر در گرمای ۵۰درجه با زبان روزه پیاده به راه افتادند تا به کمپ شرکت نفت رسیدند.

🌺دیگر نگه‌داشتن روزه سخت شده بود. همراهان مجتبی روزه را شکستند اما او با اینکه دیگر رمَقی برایش نمانده بود، گفت که حاضر است بمیرد ولی روزه‌اش را نشکند.

🌻همه او را از ته دل قبول داشتند. تا صدای اذان را می‌شنید، وضو می‌گرفت و به حسینیه می‌رفت و مشغول نماز اول وقت می‌شد. آن‌قدر مجتبی را قبول داشتند که نمازشان را به او اقتدا می‌کردند.

📚گزیده‌ای از کتاب «شیر زیتان»

#کانال_زندگی_به_سبک_شهـدا
🆑 @shohada72_313👈
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎞مستند «ملازمان حرم»
شهید مدافع‌حرم
مجتبی ذوالفقارنسب

شهید #مجتبی_ذوالفقار_نسب، هشتم خردادماه ۱۳۵۶ در جهرم متولد شد. پس از گذراندن تحصیلات متوسطه در جهرم، بهمن سال۱۳۷۵ در دانشگاه افسری امام علی علیه‌السلام پذیرفته شد. وی بعد از اتمام دوره‌ افسری به ایرانشهر منتقل شد و به‌عنوان فرمانده‌ی گروهان، مشغول به خدمت شد. سرهنگ شهید ذوالفقارنسب ۲۸اسفند سال۱۳۹۴ داوطلبانه برای نبرد با مزدوران اسرائیلی عازم سوریه شد و سرانجام، ۲۱ فروردین سال۱۳۹۵ در درگیری با تکفیری‌ها در شهرک زیتان واقع در حلب سوریه به خیل شهدای مدافع حرم حضرت زینب سلام‌الله‌علیها پیوست.

📎 #شبتون_شهدایی🌷

◼️ #انتشار_حداکثری_با_شما👇
◼️ @shohada72_313
#دلنوشته

✴️شهید مدافع‌حرم
#مجتبی_ذوالفقار_نسب

مدتی است یکی از دندان هایم شکسته و به عصب رسیده و امانم را بریده است. از فک‌درد و سردرد، روحیه خوبی ندارم. خیلی کم غذا می‌خورم...

البته مُسکّن نمی‌خورم تا درد بکشم. شاید بتوانم گوشه‌ای از دردهای حضرت زینب سلام‌الله و رقیه سلام‌الله را که در این منطقه شام و دمشق متحمل شدند، درک کنم...

اما افسوس!
این کجا و آن کجا...
امکانات و تدارکات مواد غذایی اینجا خوب است. البته ما هم قناعت‌گر هستیم و قانع...

و برای جنگ سربازی حضرت مهدی عجل‌الله آمده‌ایم که انتقام اجدادش را بگیریم و نَه برای خوردن و خوش‌گذرانی...

📡 #انتشار_حداکثری_با_شما👇
📡 @shohada72_313
🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺
🍃🌺🍃🌸🍃🌺
🌺🍃🌸
🌸

📨#خاطرات_شهدا

🔴شهید #مجتبی_ذوالفقار_نسب

🔷عمودی آمده‌ام، افقی برمی‌گردم!

🎙راوے: همرزم شهید

🌹کلاس های آموزشی، تمرینات نظامی و ورزشی در پادگان تیپ۶۵ نوهد شروع شد. قبل از اعزام به سوریه در پادگان تیپ۶۵، امیر سرتیپ نعمتی بچه‌ها را به خط کرد تا در قالب چند تیم برای اعزام در دو نوبت اسفند۱۳۹۴ و نوروز۱۳۹۵ سازمان‌دهی کند.

🦋مجتبی ذوالفقارنسب نخستین کسی بود که دستش را به عنوان داوطلب اعزام بالا برد. سرتیپ آنهایی را که فرمانده‌ی گردان بودند، به عنوان فرمانده‌ی گردان انتخاب کرد. سرهنگ عارف کاظمی به عنوان فرمانده گردان یکم و سرهنگ علی زمانی به عنوان فرمانده گردان دوم. مجتبی ذوالفقارنسب که رئیس رکن۲ تیپ بود، سریع رفت پشت سر سرهنگ کاظمی به عنوان جانشین ایستاد.

🌹امیر نعمتی از تک‌تک بچــــه‌ها، شغــــل و تخصّص‌شان را پرسیــــد. نوبــــت مجتبــــی ذوالفقارنســــب که شد، از او پرسید: «شغلت چیست؟» مجتبی گفت: «رئیس رکن۲ تیپ» امیر با این که به او نیاز داشت، گفت: «بفرمائید بروید! ما تخصّص شما را نمی‌خواهیم.» مجتبی گفت: «افســــر اطلاعــــات هستــــم.»

🦋سرتیپ که می‌خواست تا با اعزام مجتبی موافقت نشود، گفت: «آقــــا! ما افسر اطلاعات هم نمی‌خواهیم!» مجتبی با ناراحتی گفت: «لااقل سرباز که هستم.» همه‌ی بچه‌ها زدند زیر خنده. امیر هم که خنده‌اش گرفته بود، وقتی اصرار بیش از حدّ مجتبی ذوالفقارنسب را دید، قبول کرد که او را برای گروه دوم سازماندهی کند.

🌹مدت زیادی می‌گذشت اما بچه‌های گروه اول هنوز در تهران منتظر اعزام به سوریه بودند. مأموریت چند روز به عقب افتاد؛ دو روز به همه مرخصی دادند تا به خانواده‌ی خود سر بزنند. بیشتر بچه‌ها آماده‌ی رفتن به مرخصی بودند اما مجتبی ذوالفقارنسب روی تخت نشسته بود. از او پرسیدم: «مگر مرخصی نمی‌روی؟ ‌خانواده‌ات گناه دارند!» مجتبی گفت: «نَــــه! بگذار عادت کنند. من عمودی آمده‌ام و افقی برمی‌گردم.»

📡 @shohada72_313
🧩برشی از #کتاب_شهدا

📚کتاب «شیر زیتان»

🌕شهید
#مجتبی_ذوالفقار_نسب

☀️تابستان از راه رسیده بود. گرمای هوا بیداد می‌کرد. یک گردان از نیروهای ارتش برای تقویت پایگاه مرزبانی نیروی انتظامی به آنجا اعزام شده بودند. ماه رمضان بود. مجتبی برای سرکشی از نیروها با چند نفر به آنجا رفت. بین راه در بیابان ماشین‌شان خراب شد و به‌ناچار و حدود پنج کیلومتر در گرمای ۵۰درجه با زبان روزه پیاده به راه افتادند تا به کمپ شرکت نفت رسیدند.

☀️دیگر نگه‌داشتن روزه سخت شده بود. همراهان مجتبی روزه را شکستند اما او با اینکه دیگر رمَقی برایش نمانده بود، گفت که حاضر است بمیرد ولی روزه‌اش را نشکند. همه او را از ته دل قبول داشتند. تا صدای اذان را می‌شنید، وضو می‌گرفت و به حسینیه می‌رفت و مشغول نماز اول وقت می‌شد. آن‌قدر مجتبی را قبول داشتند که نمازشان را به او اقتدا
می کردند.
📡 #انتشار_حداکثری_با_شما👇
📡 @shohada72_313
🟠 #وصیت_نامه

شهید مدافع‌حرم
#مجتبی_ذوالفقار_نسب

🔸سلام بر پدر و مادر عزیزم و همچنین برادران بزرگوار و خواهران نازنینم! اکنون که از جمع شما در دنیا به سرای باقی رفته‌ام، بدانید که با قلبی مطمئن و آرام به هدفی که سال‌ها منتظرش بودم، رسیدم.

🔸فقط برای امام حسین علیه‌السلام و عقیله بنی‌هاشم گریه کنید! جزع فزع نکنید! به یاری خدا اگر جای من خوب بود و اجازه داشتم، انشاءالله شفاعت همه‌ی شما را خواهم کرد.

🔸انشاءالله پرهیزکار باشید و تقوا پیشه کنید! بدانید کلید اسرار، نماز اول وقت است. برادرانم را به حفظ حیا و خواهرانم را به حفظ حجاب اسلامی و همه را به خوردنِ لقمه حلال وصیّت می‌کنم! همه‌ی شما عزیزان را به سبقت در کار‌های خیر و صله رحم سفارش می‌کنم!

🔸دوستان و همکارانم را سلام برسانید و از آن‌ها برای من طلب حلالیت کنید! خانواده هسمرم را سلام برسانید و بگویید اگر شهید شدم برایم فاتحه بخوانند!

📡 #انتشار_حداکثری_با_شما👇
📡 @shohada72_313
💟#زندگی_به_سبک_شهدا

🟢شهیدمدافع‌حرم #مجتبی_ذوالفقار_نسب

💜همسر شهید نقل می‌کند: آقا مجتبی همیشه به دو فرزندمان می‌گفت: «شما دوتا مثل طفلان مسلم هستید.» عاشقانه و خالصانه بچه‌ها را دوست داشت. از وقتی بچه‌ها کوچکتر بودند، حفظ حریم و غیرت را به بچه‌ها آموزش می‌داد و صحبت‌های مردانه با آنها می‌کرد. مجتبی می‌گفت می‌خواهم تا وقتی که خودم هستم، اینها را به فرزندانم آموزش بدهم.

💚شهید ذوالفقارنسب روحیه‌ی خیلی خوبی داشت. تکاور و سرهنگ ارتش بود ولی هرگاه به خانه می‌آمد، ۱۸۰درجه اخلاقش عوض می‌شد. تمام درگیری‌های ذهنی را پشت در می‌گذاشت و با یک سلام گرم وارد منزل می‌شد.

💜با وجود اینکه یک ارتشی بود و همه از شخص نظامی، یک فرد خشک را تصوّر می‌کنند ولی مجتبی این‌گونه نبود. او هر ماه برای بچه‌ها کادو می‌خرید. گاهی ماشین، هلیکوپتر، تفنگ و... . هر وقت به خانه می‌آمد، آنقدر در شور و هیجان بازی بود که صدای او از بچه‌ها بالاتر می‌رفت. کودکِ درون او زنده بود و همبازیِ خوبی برای بچه‌ها بود.

📡 #انتشار_حداکثری_با_شما👇
📡 @shohada72_313
🔖#معرفی_شهدا

نام : مجتبی
نام خانوادگی : ذوالفقارنسب
نام پــــدر : محمدحسن
لقــــب : شیر زیتان
تاریخ تولد : ۱۳۵۶/۰۳/۰۸ - جهرم🇮🇷
دین و مذهب : اسلام ، تشیّع
وضعیت تأهل : متأهل
تعداد فرزندان : ۲ فرزند
شغل : تکاور ارتش
درجه : سرهنگ
ملّیّت : ایرانی
تاریخ شهادت : ۱۳۹۵/۰۱/۲۱ - زیتان🇸🇾
مــزار : فارس، گلزار شهدای جهرم
کتاب : «شیر زیتان»
توضیحات : رئیس رکن دوم تیــــپ۴۵ تکاور ارتــــش شوشتر، فرمانــــده گردان ادوات ارتش در سوریه، فرمانــــده پایگاه شهرک زیتان سوریه، صاحــــب نشــــان افتخار «نصــــر ۳» نیروهــــای مسلــــح

شهید مدافع‌حرم #مجتبی_ذوالفقار_نسب

📡 #انتشار_حداکثری_با_شما👇
📡 @shohada72_313
‍‍🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺
🍃🌺🍃🌸🍃🌺
🌺🍃🌸
🌸
💌
#خاطرات_شهدا

🟣شهید #مجتبی_ذوالفقار_نسب

🎙راوے: همرزم شهید


روز ۲۱فروردین۹۵ در شهرک زیتان حومه حلب سوریه، ساعت ۴ یا ۵ عصر بود که ناگهان دشمن تکفیری با توپخانه‌اش به روستایی حمله کرد که بچه‌ها در آنجا بودند. درگیری‌ها بیش از دوساعت طول کشید. بــــاران هم به شدت می‌بارید. فرمانده‌ی محور به مجتبی گفت بچـه‌ها باید تــــوپ۱۰۶ و دوشکــــا را به خط ببرنــــد💣🚜

یک‌ساعت گذشته بود که یکی از خدمه‌های توپ۱۰۶ گفت: ماشین‌های ما دست دشمن افتاده است. آن‌ها ساختمانی را که بچه‌ها داخل هستند، آتش زدند و بچه‌ها آنجا گیر افتادند. مجتبی طاقت نیاورد و شروع کرد به خمپاره زدن. وقتی خمپاره‌های او تمام شد، گفت بایــــد با سلاح‌هایمان به کمــــک بچه‌ها برویم و ماشیــــن‌ها را هم پــــس بگیریم🔥

آن طور که یکی از خدمه می‌گفت، تانک‌های دشمن به ۱۵متریِ بچه‌ها رسیده بودند و آنان ماشین‌ها را رها کرده و برگشته بودند. مجتبی اسلحه‌اش را برداشت و به سمت ساختمان دوید. نیروهایش با دیدن او جرئت پیدا کردند و دنبالش دویدند. مجتبی آنقدر سریع می‌دوید که هیچکدام از بچه‌ها نتوانستند خود را به او برسانند. داعشی‌ها او و بچه‌ها را دیدند🏴‍☠😈

خیابانی که مجتبی و بچه‌ها در آن می‌دویدند، شبیه T انگلیسی بود و به آن خط T می‌گفتند. هر دو طرف شروع کردند به تیراندازی. حدود نیمساعت داعش را زمین‌گیر کردند. ناگهان، گلوله‌ای به پــــای راست مجتبی خــــورد اما خودش را به سمت دیــــوار کشاند و به آن تکیــــه داد❤️‍🩹

زخمی شده بود و نمی‌توانست روی زمین دراز بکشد. چندتا از نیرو‌ها هم زخمی شدند. بچه‌ها هم آنجا پناه گرفتند. یکی از فرماندهان هم که می‌خواست نارنجک پرتاب کند، گلوله به دستش خورد و مجروح شد🧨😢

بچه‌ها مجبور به عقب‌نشینی شدند اما مجتبی تنها همان جا ماند. همین موقع، یک خمپاره در ۵۶متری او به زمین خورد و ترکش‌ها در چند جای بدنش نشست. وسط شکم، روی سینه و چندتا هم سمت چپ بالای قفسه سینه. مجتبی به سمت دیوار افتاد. او که همیــــشه در حسرت روز‌هــــای دفاع مقدس بود و آرزوی شهادت داشت، حالا دیگر خیلی آرام خوابیده بود😭♥️

معاون مجتبی چندبار رفت تا پیکرش را به عقب بیاورد اما در تاریکی شب و بدون مهمات نتوانست. داعشی‌ها که دوربین دید در شب داشتند، آمدند تا پیکر مجتبی را ببرند. کمربند، چاقو، سرنیزه و پوتین‌هایش را برداشتند. یک باره درگیری‌ها شروع شد. آنها پیکر مجتبی را که با صورت روی زمین می‌کشیدند، رها کردند و به عقب رفتند. صبح ۲۲فروردین بچه‌ها پیکر فرمانده خود را به عقب آوردند🇮🇷

#کانال_زندگی_به_سبک_شهـــــدا
📡 @shohada72_313👈
سروها ایستاده میمیرند✌️

موقعیت(محل‌شهادت) سرهنگ شهید مدافع‌حرم
#مجتبی_ذوالفقار_نسب 💔

گفتم کلید قفل شهادت شکسته است
یا اندر این زمانه، درِ باغ بسته است؟!

خندیدوگفت‌:ساده‌نباش‌ای‌قفس‌پرست
در بسته نیست، بال و پرِ ما شکسته است

📿هدیه به روح مطهر شهید صلوات
💐اللهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌مُحمَّـدٍوآل‌مُحَمَّد💐

#کانال_زندگی_به_سبک_شهـــــدا
📡 @shohada72_313👈
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥روایت جانباز مدافع‌حرم، سرهنگ علی زمانی از روزی که چهار ارتشی مدافع‌حرم در زیتان سوریه به شهادت رسیدند!

من به همراه دوستان فاطمیون
رفتیم بالای پشت بامی
و مجموعاً ۷نفر در آنجا مستقر شدیم
و هر جناح رو به یک نفر سپردم.
درگیری با داعش
آنقدر نزدیک و شدید شد که ... !

🕊شهید #مرتضی_زرهرن
🕊شهید #محسن_قوطاسلو
🕊شهید #مجتبی_یداللهی_منفرد
🕊شهید #مجتبی_ذوالفقار_نسب

#کانال_زندگی_به_سبک_شهـــــدا
📡 @shohada72_313👈
🍃🌸🌻🌹
🍃🌸🌻🌹
🌸🌻🌹
🌻🌹
🌹
🌹
📜روایتی از زندگی
💠شهید #مجتبی_ذوالفقارنسب

🔹شهید مدافع‌حرم #مجتبی_ذوالفقار_نسب یکی از شهدای ارتش جمهوری اسلامی ایران است که در هشتم خرداد سال۱۳۵۶ در شهرستان جهرم از توابع استان فارس چشم به جهان گشود. از همان کودکی، بسیار به نماز و ارتباط با خداوند متعال علاقه‌مند بود و هرگاه که صدای اذان به گوش او می‌رسید، بلافاصله به مسجد می‌رفت و نمازش را می‌خواند. او در کنار تحصیل، به پدرش نیز در اداره‌ی نخلستان کمک می‌کرد.

🔸مجتبی دوران ابتدایی و دبیرستان را در زادگاهش گذراند و در سال۱۳۷۴ موفق به أخذ دیپلم از هنرستان فنی حرفه‌ای آیت‌الله حق‌شناس در رشته‌ی برق شد. پس از أخذ دیپلم، در امتحانات ورودی دانشگاه افسری امام علی علیه‌السلام شرکت کرد و نهایتاً با گذر موفقیت‌آمیز از تمامی مراحل استخدامی، پانزدهم تیرماه۱۳۷۵ رسماً به استخدام ارتش جمهوری اسلامی ایران درآمد و به این دانشگاه اعزام شد.

🔹در دانشگاه افسری در گردان وحدت خدمت می‌کرد و در رشته‌ی مدیریت دولتی ادامه‌تحصیل داد تا اینکه در اولین روز اسفند سال۱۳۷۸، با أخذ لیسانس مدیریت دولتی و درجه ستوان‌دومی به دوره مقدماتی اعزام شد. بعد از گذراندن دوران آموزشی و مقدماتی در سال۱۳۷۹، با درجه ستوان‌دوم به لشکر۸۸ زرهی زاهدان اعزام گردید. شهید ذوالفقارنسب در سال۱۳۷۹ ازدواج کرد که حاصل ازدواجشان دو پسر به نام‌های علی و عباس می‌باشد.

🔸پس از ۶سال خدمت صادقانه در گردان۱۵۶ تیپ سوم زاهدان(ایرانشهر)، به مرکز آموزش پیاده در شیراز منتقل گردید و در آنجا صاحب سمَت‌های مختلفی، از جمله استادیار دانشکده و مسئول شعبه‌ی آزمایشات بود و همزمان به گذراندن دوره‌های مختلف مشغول بود. وی در سال۱۳۹۲ دوره‌ی عالی رسته‌ای را با موفّقیّت سپری کرد و پس از آن، به خواست و علاقه‌ی خود و با انگیزه‌ی خدمت به نظام جمهوری اسلامی، تیپ۴۵ تکاور شوشتر را انتخاب کرد. مجتبی در تیپ۴۵ تکاور شوشتر ابتدا جانشین گردان۷۶۲ واقع در منطقه‌ی عملیاتی در شهرستان دهلران ‌بود و پس از گذشت دوسال، مورّخ اول مرداد سال۱۳۹۴ به عنوان رئیس رکن دوم تیپ منصوب شد.

🔹با شدت‌گرفتن درگیری‌ها بین تکفیری‌ها و مدافعین اسلام در سوریه و جسارت داعش به حریم اهل بیت علیهم‌السلام، مجتبی ذوالفقارنسب هم تصمیم گرفت به صف مدافعین حرم بپیوندد. از آنجایی که ارتش اعزامی به سوریه نداشت، این امکان میسّر نمی‌شد تا اینکه در آذر سال۱۳۹۴ رسماً برای اعزام به سوریه نام‌نویسی کرد ولی این‌بار هم با اعزام او مخالفت شد.

🔸این شهید والامقام از جمله نفرات شاخص و برگزیده‌ای بود که مجدّانه پیگیر این مهم بعنوان فرمانده‌ی گروه اعزامی از تیپ۴۵ بود. سرانجام در اسفندماه، شرایط اعزام تعدادی از نیروهای ارتشی به سوریه مهیا شد و سرهنگ ذوالفقارنسب، پس از گذراندن دوره‌های ویژه در تیپ۶۵ نوهد، نخستین‌بار، ۲۸اسفند سال۱۳۹۴ برای دفاع از حریم اهل‌بیت علیهم‌السلام عازم کشور سوریه شد. سرهنگ ذوالفقارنسب در سوریه، فرماندهی یگان ادوات ارتش را برعهده داشت و همچنین، فرمانده پایگاه نیروها در شهرک زیتان حومه‌ی حلب سوریه بود.

🔹سرانجام، ۲۱ فروردین‌ماه ۱۳۹۵، برای نجات همرزمانش که در محاصره تکفیری‌ها بودند، دل به دریای گلوله و ترکش زد و پس از ساعاتی نبرد نفس‌گیر، در کمین تکفیری‌ها گرفتار شد و به همراه سه‌تن دیگر از تکاوران ارتش، به درجه رفیع شهادت نائل گردید. پیکر‌ مطهر شهید مدافع‌حرم مجتبی ذوالفقارنسب به زادگاهش منتقل شد و پس از تشییعی باشکوه، در گلزار شهدای جهرم آرام گرفت. در سال ۱۴۰۰ نیز نشان «نصر۳»، یکی از نشان‌های افتخار در جمهوری اسلامی ایران، توسط رئیس ستاد کل نیروهای مسلح به خانواده‌ی این دلاور ارتش اهدا شد.

#کانال_زندگی_به_سبک_شهـــــدا
📡 @shohada72_313👈
🌤#روزشمار_شهدایی_مدافعان_حرم

🗓امروز ۸ خرداد ۱۴۰۱ مصادف‌با سالروز:

🦋ولادت شهید #مهدی_ایمانی
🦋ولادت شهید #مجتبی_ذوالفقار_نسب

🌟شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات

#کانال_زندگی_به_سبک_شهـــــدا
📡 @shohada72_313👈
✌️اِذنی بــــده و بی‌بی نگاه کن
🇮🇷روی تمام ارتشیانت حساب کن

✌️حاشا که در این معرکه‌ها سَر ندهیم
🇮🇷ما را به مقامی مدافعـان انتساب کن

🌹به یاد شهدای مدافع‌حرم ارتش
🕊شهید
#محمد_مرادی
🕊شهید
#حسین_همتی
🕊شهید
#صادق_شیبک
🕊شهید
#مرتضی_زرهرن
🕊شهید
#محسن_قوطاسلو
🕊شهید
#مجتبی_ذوالفقار_نسب
🕊شهید
#مجتبی_یداللهی_منفرد
🕊شهید
#سید_مهدی_جودی_ثانی

🟢۲۹ فروردین‌ماه، روز ارتش جمهوری اسلامی ایران، یادآور یکی از رخدادهای ماندگار و الهام‌بخش در تاریخ انقلاب اسلامی است. این روز بر همه سربازان ارتش ایران مبارک!

#کانال_زندگی_به_سبک_شهـــــدا
📡
@shohada72_313👈