💠 پاسخ به شبهات (
#اعتقادی)
🔻 متن شبهه:
در اصول کافی باب بَابُ الدُّعَاءِ عَلَى الْعَدُوِّ ( نفرین بر دشمن) روایت طولانی است که امام دعا میکند برای نابودی مخالف و سبب می شود مثانه طرف مقابل شکاف بردارد و بترکد و بمیرد! حضرت صادق (ع) سر (از سجده) برداشت و فرمود: من خدا را به دعائى خواندم و خداى عزوجل فرشتهاى فرستاد که با میلى آهنین چنان بر سر او زد که مثانهاش از آن ضربت شکافت و مرد. (اصول کافى جلد 4 صفحه: 278 روایة: 5). حال چطور ائمه تشیع برای مخالفین خود ( فرض بر قبول اختلاف ) مانند شیخین و حضرت عثمان طلحه زبیر و .... دعای ترکیدن مثانه نخواندند؟؟؟
🔻پاسخ:
ابتدا متن کامل روایت منقول در اصول کافی:
🔸 «از حماد، از مسمعى، گويد: چون داود بن على، معلّى بن خنيس را كشت، امام صادق(ع) فرمود: هر آينه به درگاه خدا نفرين كنم بر كسى كه وابسته مرا كشته و مال مرا ربوده، داود بن على به او گفت: تو مرا به نفرين تهديد مىكنى؟ حماد گويد: مسمعى گفت كه: معتب (خادم امام صادق) براى من باز گفت كه: امام صادق علیه السلام در آن شب پيوسته در ركوع و سجود بود و چون هنگام سحر شد شنيدمش كه در سجده مى فرمود: «بار خدايا! من از تو خواستارم به نيروى نيرومندت و به جلالت شديدت كه همه آفريدههاى تو در برابر آن خوارند كه رحمت فرستى بر محمد و آل محمد و بگيرى او را هم اكنون هم اكنون» و سر خود را از سجده برنداشته بود كه فرياد شيون را از خانه داود بن على شنيدم و امام صادق(ع) سر برداشت و فرمود: راستى كه من خدا را به دعائى خواندم و خداوند عز و جل فرشتهاى را فرستاد كه عصاى آهنين بر سر او زد چنانچه مثانهاش تركيد و مرد.»
توضیحاتی درباره روایت:
🔸 معلی بن خنیس، از یاران و اصحاب حضرت صادق(ع) بوده است که توسط ایشان، آزاد شده و روایاتی را نیز از حضرت نقل کرده اند. داود بن علی، برای یافتن یاران و اصحاب حضرت صادق(ع)، معلی بن خنیس را حبس نمود، سپس او را شکنجه کرد تا نام اصحاب حضرت را از او جویا شود، اما معلی بن خنیس انکار کرد و در نهایت فرمود: اگر نامشان در زیر پایم باشد، آن را به تو نمی گویم. در نهایت داود بن علی، معلی را سر برید، و جسدش را به دار آویخت.
🔸 این رفتار علی بن داود بر امام صادق گران آمد، و وعده نفرین به داود بن علی داد؛ و داود بن علی نیز از وعده نفرین امام صادق خشمگین شد. و در نهایت امام صادق او را نفرین کرد و او به
#هلاکت رسید.
🔸 اما نویسنده شبهه، با قیاس کردن این نفرین و عدم نفرین سایر خلفاء و دشمنان اهل بیت، می خواهد عدم دشمنی انان را برداشت کند. که در رد این ادعا میگویم:
🔹 اولا: دشمنی افرادی چون ابوبکر، عمربن خطاب و عثمان و اتباعهم، بر هر دانش پژوه و اسلام شناسی، پوشیده نیست. از توطئه برای قتل نبی مکرم اسلام، تا اقدامات خصمانه و جاهلانه انان، از قبیل سقیفه بنی ساعده، هجوم به بیت فاطمه زهرا(س)، کتک زدن ایشان، غصب فدک، ایجاد تفکری که در نهایت منجر به قتل امام حسین علیه السلام شد و ... همگی دلالت می کند بر اینکه این افراد دشمنان سر سخت اهل بیت (ع) بوده اند.
🔸 برای اثبات این ادعا، کافی است منابع شیعه را بررسی کنیم. از جواز لعن این افراد گرفته، تا بیان دشمنی هایشان در منابع تاریخی و ... همگی دلالت بر اثبات دشمنی این افراد است.
🔹 دوما: نفرین کردن، غیر از دشمن بودن است؛ و لازمه دشمن بودن، نفرین شدن نیست. در طول تاریخ، پیامبر گرامی اسلام، دشمنان زیادی داشتند، از ابوسفیان و کفار قریش گرفته تا یهودیان خیبر و مردم عادی جاهل در قریه های اطراف مکه. اما چه تعداد از این دشمنان، مورد نفرین پیامبر قرار گرفتند؟ آیا پیامبر گرامی اسلام، هند جگر خوار را نفرین کردند؟ و آیا خداوند متعال در قرآن همه دشمنان پیامبر را مانند ابولهب، مورد نفرین قرار دادند؟
🔸 بنابراین، اینکه برخی دشمنان حضرات معصومین، مورد نفرین حضرات قرار نگیرند، جای تعجب ندارد؛ و یحتمل، حکمتی دارد. و شاید در همینجا اگر داود بن علی نیز، نفرین حضرت را مورد تمسخر قرار نمی دادند، شاید مشمول نفرین نمی شدند.
🔹 سوما: حضرات معصومین، در تاریخ مکررا برخی از دشمنانشان را مورد نفرین قرار داده اند؛ برای مثال:
1_ نفرین پیامبر بر
#معاویه بن ابوسفیان.
2_ نفرین حضرت علی(ع) بر
#انس_بن_مالک، بابت تکذیب یک روایت (این روایت باید در مقابل زبیر و طلحه اقامه می شد)
3_ تهدید به نفرین حضرت فاطمه زهرا(س)، نسبت به
#ابوبکر و جماعت
#سقیفه.
4_ نفرین
#حضرت_زهرا (س) نسبت به پاره شدن شکم
#عمربن_خطاب (که چنین شد)
🔻مطالعه بیشتر+پی نوشت و منابع:
🌐 http://shobhe.net/Archives/3899...............................
🌐 @shobhe_net