اهواك بلا امل
عاشقِ ناامید توام
اهواك بلا امل و عيونك تبسم لي
عاشق ناامید توام و چشمانت برايم لبخند میزند
و ورودك تغريني بشهيات القبل
و شور بوسههای لبهای گلگونت وسوسهام میکند
اهواك ولي قلب بغرامك يلتهب
عاشقتم و قلبم شیفته و گداختهی عشق توست
تدنيه فيقترب تقصيه فيغترب
صدایش میکنی، همدمت میشود، دورش میکنی، غریب میشود
في الظلمة يكتئب و يهدهده التعب
درتاریکی دلسرد و اسیر رنج گشته
فيذوب و ينسكب كالدمع من المقل
آنگاه، گداخته و چون اشک چشم فرومیغلتد
في السهرة انتظر و يطول بي السهر
شبها چشم به راهم و بیداریام به درازا می کشد
فيسالني القمر يا حلوة ما الخبر
آنگاه، ماه میپرسد شیرینم! تو را چه میشود؟
فاجيبه و القلب قد تيمه الحب
پاسخش را با قلبی آکنده از عشق اینچنین میدهم:
يا بدر انا السبب احببت بلا امل
ای ماه، مقصر منم که بدون امید عاشق شدم
شعر و آهنگ:
#زكي_ناصيفاجرا:
#فيروزنقل از كانال:
@Aghani2@sherarabimoaser