مکتب اصالت کلمه / آکادمی عریانیسم. اهرام هفت گانه ی جنبش پسامینیمالیسم ایران ...

#آزی_فرهادی
Канал
Образование
Искусство и дизайн
Книги
Юмор и развлечения
Персидский
Логотип телеграм канала مکتب اصالت کلمه / آکادمی عریانیسم. اهرام هفت گانه ی جنبش پسامینیمالیسم ایران ...
@sher_khobeПродвигать
236
подписчиков
2,42 тыс.
фото
17
видео
750
ссылок
@ario_he2 دوستان علاقمند به آموزش ادبیات به این آیدی مراجعه فرمائید.
"نبرد عظيم"


سپاهِ شیطان:
خواسته های شوم
رقصِ پلیدي
دیوِ وسوسه
شعله های سرکشِ هَوَس
⬜️

سپاه من:
تو
تو
تو
خدا نزديك
⬜️

پیکار
پیکار
پیکار
پيكار
⬜️
غلبه بر سیاهی...

#آزی_فرهادی

#مکتب_اصالت_کلمه

#مکتب_عریانیسم

#واژانه
_____
👇👇👇
@sher_khobe
"هوای دو نفره"



پنجره ی رویا
ابرهای تنهایی
بارانِ دلتنگی

⬜️
خاطرات نم کشیده
واژه های خیس
سطر های عاشقی

⬜️
جوانه ی عشق
غنچه ی خیال
شعر های ناخوانده

#آزی_فرهادی


#مکتب_اصالت_کلمه

#مکتب_عریانیسم

#واژانه
_____
👇👇👇
@sher_khobe
فرا شعرِ "دالان خیال"


آن گاه که..
آوایِ حزینِ نی لبک عشقت،
لابه لای نیزارِ تنهایی ام می پیچد..
ابرهای خاکستریِ قلبم،
دست در دستِ بادهای دلتنگی؛
تو را عاشقانه می رقصند

و انتظار بیرحمانه
در قلبم شعله می کشد


⬜️

"بیداری "

شب
تنهایی

شب
قرص

شب
خیال

شب
اشک

شب
شعر
🌫
چشمانِ بی خواب.‌‌..


درد می شود ذره ذره ی وجودم
دور از تو..
نبودنت چکه می شود
چشمانِ کم فروغم را..
خاطراتت مشت می کوبد
قلبِ نحیفم را..
و یادت تازیانه می زند
گونه های خیسِ احساسم را..

اینگونه در خیالم پرسه نزن!
پا برهنه روی قلبم راه نرو!
می ترسم تکه های شکسته ی قلبم
پاهای نحیفت را خراش دهد..

هر شب جلو تر از گام هایت
فرش قرمز پهن می کنم
تا تو هنرمندانه تر قدم برداری !
در دالان تنهایی ام


⬜️⬜️

می بینی!
عریانه هایم
تا مغزِ استخوان،
آلوده به توست..

قلمِ شکسته ی احساسم
پر می شود از جوهردانِ حسرت
تا در سطر سطر وجودم شعری شوم به قدمت زندگی
به قدمت عشق!

و نقش کنم
تصویر زنی تنها
که سالهاست
زیر خروارها دلتنگی مدفون شده؛
و پشتِ نقابِ خنده هایی دروغین
پنهان؛
همان که گاه گاه؛
سیلی سرنوشت سرخ می کند
گونه های زرد رنگش را..

واژه ها خاکستری می پوشند
قلمم می شکند ،
و دفترم خیس از رود پر خروش خیال تو

"بن بست "

چراغهای خاموش
سایه های دلتنگی
🌫
آینه ی شکسته ی دل
🌫
چشم های خیس
نامه های خونین..


⬜️⬜️⬜️
از تو که می نویسم؛
خیالت،
این کودکِ بازیگوشِ سربه هوا،
از دیوارِ دلم،
راست راست بالا می رود!
در سرم تاب می خورد،
و آخر سر از شدّت خستگی
آرام آرام
در آغوشم به خواب می رود..

روح از تنم جدا...
چون پرنده ای اوج می گیرد!
و برای همیشه،
به تو پیوند می خورم؛
آنجا که به جز
تو
من
و معبودمان
احدی به چشم نمی خورد؛
بسانِ آدم و حوا در روزِ ازل...


#آزی_فرهادی


#مکتب_اصالت_کلمە

#مکتب_عریانیسم

____
👇👇👇
@sher_khobe

____
👇👇👇
@Maktabe_Oryanism
"علی اکبر(ع)"

رخساره آینه ی خاتم(ص)
صفت حیدر کرار (ع)
شمشیر ذوالفقار
🌫
اذنِ جهاد
فریادِ "الله اکبر"
برقِ نگاه
ترسِ دشمن
🌫
بارانِ تیر
رقصِ شمشیرها
نبردِ ناجوانمردانه
🌫
فرقِ شکافته
پیکرِ تکه تکه
🌫
ماهِ خونین
شیونِ مادر
اشکِ حسین(ع)
🌫
نخستین شهید ...

#آزی_فرهادی


#مکتب_اصالت_کلمه

#مکتب_عریانیسم

#واژانه
_
👇👇👇
@sher_khobe
فراشعرِ مشترک "حماسه ی سرخ"

قال رسول الله صلی الله علیه وآله:
والّذي بَعَثَني بالحقِ نبيّا إن الحسين بن علي في السماء اكبر منه في الأرض و
إنّه لَمكتوب علي يمينِ عرشِ الله مِصباحٌ الهادٍ و سفينةُ نجاة...🔘
(رسول اکرم (ص) میفرمایند:
سوگند به آن کسی که به حق مرا به پیامبری برانگیخت منزلت حسین بن علی(ع) در آسمان بالاتر از مقام او در زمین است.
در سمتِ راستِ عرش نوشته شده است: حسین(ع) چراغ هدایت و کشتی نجات است.. )
"بحار الأنوار ج٩١ ص١٨٤"






فصل اول : "دعوت"


صحرای کربلا

فانوس ها خاموش
تلالوء خورشيد

فریاد "هل من ناصر..."
پروانه های وفادار

⬜️

فصل دوم : بُهت غروب

بارانِ آتش
خیمه های سوخته

لاله های پرپر
خورشید بر نيزه

نوای آسمانی
اشك فرشته ها

⬜️
قلمی می سازم؛
از ساقه ی خشکِ احساسم،
با جوهری از خونِ دل..

نامتان که می آید؛
واژه های سپیدِ شعرم،
سیاه پوش می شوند
و تنِ سپیدِ دفترم،
پُر می شود از هزاران آلاله خونین..
وقتی ؛ می نویسم از سرِ بریده ات
که خون حقیقت را فواره وار
بر نیزه های جهالت می رقصاند!

از شعبه های تاریکی،
که خون شش ماهه را
نهیب زد بر صورت آسمان
و شهادت جوانان بنی هاشم....
از چه و چه بنویسم
که قلم در مقابل عظمت و بزرگی ماه بنی هاشم
جوهر می خشکاند
آه لبهای تشنه و مشک پاره....

⬜️⬜️

آسمانِ سرخ
شیونِ باد
غرّشِ ابر
ماه نیمه جان
ستارگان خاموش
🌫
فریادِ العطش
اشکِ طفلان
خیمه های سوخته
🌫
تیر
نیزه
شمشیر
گلوها بریده
دستها بریده
سرها بریده
لاله های پرپر
🌫
بیرق های سیاه...



⬜️⬜️⬜️

به راستی که درآورد گاهِ حق و باطل
پیروزی از آن کیست؟!


وقتی ،
دجله هم در حسرتِ سیراب کردن
لبهای خشکیده ی طفلان
طغیانی اش
را شرمسار بود..
و آتشِ کفر خیمه ها را می بلعید!
گهواره ای بی صدا می گریست!
حجله ی نو عروس قاسم،
سرخ از حنابندانِ خونِ سرخِ؛
و مادری که مویه کنان،
گیسو کشان،
چادرِ عزا بر سر کشید..


🔘قال الإمام الحسين (ع):
أنّي لم أخرج شراً ولا بطراً و لا مُفسداً و لاظالماً و انّما خَرَجْتُ لِطلب الإصلاح في اُمّة جدي محمد أريد أن آمِر بالمعروف و أنهي عن المنكرو اسير بسيرة جدي محمّد(ص) وأبي علي ابن ابيطالب(ع)🔘

(امام حسين (ع) فرمودند:
من نه از روی سرمستی و نه برای فساد و ستمگری قیام کردم بلکه تنها برای طلب اصلاح در امتِ جدم حرکت کردم.
میخواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و به سیره ی جدم محمد(ص) و پدرم علی ابن ابيطالب (ع) عمل کنم.)


پناه می بریم از گمراهی ها
به تو که چراغِ تابناکِ هدایتی
و سوار می شویم بر کشتی هدایتت
تا با نورِ تو به ساحلِ نجات قدم بگذاریم..

رد خونت را می گیریم!
تا به سر منزلِ خوشبختی برسیم؛
آنجا که رنگِ خوبی سرخ است!
به رنگِ خونِ پاک هفتاد و دو لاله ی غلتیده در خاک و خون...

#زهرا_محمد_آذری

#آزی_فرهادی

#مکتب_اصالت_کلمە

#مکتب_عریانیسم

____
👇👇👇
@sher_khobe

____
👇👇👇
@Maktabe_Oryanism
"حماسه ی سرخ "



فصل اول : "دعوت"


صحرای کربلا

فانوس ها خاموش
تلالوء خورشيد

فریاد "هل من ناصر..."
پروانه های وفادار

⬜️

فصل دوم : بُهت غروب

بارانِ آتش

خیمه های سوخته
خورشید بر نيزه

نوای آسمانی
اشك فرشته ها


#آزی_فرهادی

#مکتب_اصالت_کلمه

#مکتب_عریانیسم

#واژانه
_____
👇👇👇
@sher_khobe
"سکانسِ آخر"

انتظار پنجره
گیتار شکسته
تصویر خیس

⬜️

اندوه بی کلام
مرگ قناری
رقص خاطرات

اشک سایه ها


#آزی_فرهادی

#مکتب_اصالت_کلمه

#مکتب_عریانیسم

#واژانه
_____
👇👇👇
@sher_khobe
اذان



سماع نسیم
ترنم چشمه
آوای قناری
عطر گندمزار

⬜️
تسبیح کائنات


#آزی_فرهادی

#مکتب_اصالت_کلمه

#مکتب_عریانیسم

#واژانه
_____
👇👇👇
@sher_khobe
" عشق "

آسمانِ سرخ
شیونِ باد
غرّشِ ابر
ماه نیمه جان
ستارگان خاموش
🌫
فریادِ العطش
اشکِ طفلان
خیمه های سوخته
🌫
تیر
نیزه
شمشیر
گلوها بریده
دستها بریده
سرها بریده
لاله های پرپر
🌫
بیرق های سیاه...

#آزی_فرهادی


#مکتب_اصالت_کلمه

#مکتب_عریانیسم

#واژانه
_____
👇👇👇
@sher_khobe
"کابوسِ مزرعه"

غرش آسمان
نعره ی باد
🌫
گندمزارِ تاریک
مترسکِ غمگین
🌫
جغدهای شوم
قارقارِ کلاغها
🌫
شعله های آتش
دودِ غلیظ
🌫
گندمهای سوخته
خاکستر
خاکستر
خاکستر....

#آزی_فرهادی

#مکتب_اصالت_کلمه

#مکتب_عریانیسم

#واژانه
_____
👇👇👇
@sher_khobe
"خیال"

سکانسِ اول:

اسبِ سفید
تاجِ طلا
فرشِ قرمز

شاهزاده ی رویا ها

⬜️
سکانسِ دوم:

پیراهنِ سفید
رژِ کبود
حجله ی خالی

عروسِ خاموشی




#آزی_فرهادی

#مکتب_اصالت_کلمه

#آکادمی_عریانیسم

#واژانه
_________
👇👇👇
@sher_khobe
فراشعرِ مشترک "پنجشنبه های بی تو"


غروب
نم نم باران
میز دو نفره
قهوه ی تلخ
شمع سوخته
رُزهای پلاسیده
چشمهای منتظر
گونه های خیس..
⬜️

پنجشنبه ها،
که امواجِ سهمگینِ دلتنگی،
بی محابا،
بر ساحلِ آشفته ی قلبم،
مشت می کوبند..

و موهای بلندِ خرمایی ام،
در دستان بی رحم باد،
بر پیکرِ رنجورم،
تازیانه می زنند؛

شمعِ وجودم،
آرام آرام رو به افول می رود،
و از جای خالیت،
در دلم،
چشمه ای می جوشد؛
به رنگِ خون،
سرخ،
و بی انتها...

⬜️⬜️
«صدای کلاغ بود

و بادی که موهای پنجــره را می کشید،..

آخ که قلب گلدان شکست

ساقه اش زود خشکید»

دیالوگ وحشتناک اتاقی ست
که تو را زمزمه می کند

پنج شنبه است
دیگر چه توقعی داری جانم؛


پنجره ها را هم که ببندم
دریچه ها را هم که محو کنم
باز روز به حالت هشدار می رسد ...

و انگشتش را بر لبهایم می کوبد و هی غروب را کل می کشد...

آه از این روز که
ازجمعه هم دلگیرتر ست..

⬜️⬜️⬜️

عطرت در هوا می پیچد!
خیالت در سرم پرسه می زند!
و قلب کوچکم؛
بی تو،
هزار بار در ثانیه می میرد...

بعد از تو،
قلبم،
قبرستانی ست
سرد و مخوف،
که در هر نقطه اش،
خاطراتت را دفن کرده ام!

لااقل هر پنجشنبه،
فاتحه ای نثارِ این دلِ مرده کن!
که سالهاست به همراهِ یک مشت خاطره،
در گورستانِ اشعارم،
به خاک سپرده شده است..

"دیدار "

عود
شمع
قرآن
🌫
خاک
گل
گلاب
🌫
حلوا
خرما
فاتحه
🌫
پنجشنبه های عاشقی..

هنوز هم به احترامِ
روزهای باهم بودنمان،
مثلِ کودکی هایم،
به اندازه ی پنج تا انگشت
و با تمامِ حواسِ پنج گانه ام،
"دوستت دارم"..

چشمانت،
لبانت،
دستانت،
عطرِ تنت،
تپشهای بی امانِ قلبت،
به وادیِ جنون می کشاند مرا.‌‌‌‌..



سپاه خاطراتت که مقابل چشمان اشکبارم رژه می روند
تسلیم می شوم
اصلا محال ست از دلتنگی پنج شنبه جان سالم به در ببری ... کلی سلاح گرم و ســـرد همراه دارد ....
گویا پنج شنبه ؛
بزرگترین جنگ تحمیلی دنیاست
وقتی من
غروب
و جمعه ی بعد از آن در تکراریم....








بادکنک
نخ
تو
🌫
من
عشق
تو
🌫

بازی های کودکانه...



کاش می دانستی!
بی تو،
چقدر دلگیرم!
آنقدر که،
قلبِ کوچکم،
در غیابت،
هر لحظه،
زیرِ خروارها بغض
زنده به گور می شود..

هنوز هم امیدِ دارم!
به دیداری،
شاید همین پنج شنبه ی بعدی !
من باشم
و تو
و دسته گلی که بر خاک سرد آرزو ها بوسه می زند.....

#آزی_فرهادی

#نفس_منفرد

#مکتب_اصالت_کلمە

#آکادمی_عریانیسم


____
👇👇👇
@sher_khobe

____
👇👇👇
@Maktabe_Oryanism
"شوریده"

آفتاب
گندمزار
داس
🌫
مترسک
شلاقِ باد
آشیانِ کلاغها
🌫
فانوسِ شکسته
سایه های مرگ
گورستانِ خاموش
🌫
زن تنها ..


#آزی_فرهادی



#مکتب_اصالت_کلمه

#آکادمی_عریانیسم

#واژانه
_________
👇👇👇
@sher_khobe
فرا متن "ردپای خوشبختی"

پیشانی ماه

گیسو رقصِ ابر

خسوف
🌫
میِ عشقِ الهی :

چشمها شراب

لبها مست

لبخندِ جاودانه..

آرزو شد نامش بر تن شکوفه های باغچه
وقتی سلول هایش در خودشان شکستند
و نام سرطان تلخندی شد بر لبهایش🔘

او دختری بود که تمام خانواده بر شانه های نحیف و دخترانه اش تکیه زده بودند🔘

⬜️


"نبردِ زندگی"

نقابِ شب
خنجرِ ماه
غُرِّشِ ابرها
🌫
زخم پرنده
اشک های آسمان
🌫
فصل هبوط.‌..


باید نفسهایش را به زنجیر الهی وصل می کرد
تا نگاه خیس و غمگین پدر
و چشمان غم گرفته ی مادر را رنگ نور می پاشید🔘


آوایی درونش را پر کرد طنین دلنشینی که از تمام مرز های تنش عبور کرد🔘

چشمانش را بست و به فکر فرو رفت🔘گوشِ دل سپرد به سمفونی بادها، موسیقی باران و آواز پرندگان..🔘
نه این آوای طبیعت نبود فراتر از هر نهایتی بود
فراتر از هر فرکانسی که در ذهن بشر جا خوش کرده!🔘
سوار بر اسبِ خیال ،
لحظه ها را طی می کرد از زمان تولد
که بذری بود در گلدان خانه
تا حال که گلهای تازه شکفته اش رو به تباهی می رفت 🔘اما امید رنگ نباخت در نگاهش وقتی به قدرت بی نهایت هستی بخشش ایمان داشت!🔘

⬜️




" محورِ هستی"

قطره
قطره
اقیانوس

سلول
سلول
انسان
🌫
ذره
ذره
آفتاب
🌫
ستاره
ستاره
کهکشان..



زیر لب زمزمه کرد :
_خداوندا می دانم تو قادری که
اکسیرِ حیات را در سلولهای مرده ی من تزریق کنی
و روحِ نیمه جانِ مرا احیا کنی🔘

⬜️⬜️

چشمانش پیمانه ی اشک
دستانش. رو به آسمان

و با نگاهی ملتمسانه به نقطه ای در دوردست خیره شد‌‌🔘..

ناگهان ندایی
طنین انداز شد وجودش را🔘

🔘انا اقرب الیک من حبل الورید🔘

(من از رگ گردن به تو نزدیک ترم)🔘
گمشده اش را یافته بود!
آرامشی عجیب تمامِ وجودش را فرا گرفته بود🔘
دردهایش تسکین یافته بود
قلبش آرام گرفته بود!🔘

آری او شفا یافته بود..🔘
پزشکان مات و مبهوت
مادر گریان
پدر سجده کنان

و فرشتگانی که گِردِ دخترک می چرخیدند و بر قلبِ پاکش بوسه می زدند..🔘

می دانست ؛ خدا آنقدر بخشنده است که
باتمامِ سرکشی ها،
حتی لقمه ای،
از سفره اش کم نمی کند.‌.🔘
گویا پروردگار!
یک بارِ دیگر او را بغل کرد !
تا تمام دلتنگیهایش در دریای رحمتش غرق شود!🔘
الهی و ربی من لی غیرک!🔘

(پروردگار و معبودم جز تو کسی را ندارم)
🔘اللهم لاتَکِنی الی نفسی طرفَةَ عَیْن أبَداً🔘
(خدایا مرا حتی به اندازه ی یک چشم بر هم زدن به حال خود رها مکن)🔘

#آزی_فرهادی

#مکتب_اصالت_کلمە

#آکادمی_عریانیسم


____
👇👇👇
@sher_khobe

____
👇👇👇
@Maktabe_Oryanism
"بن بست "

چراغهای خاموش
سایه های دلتنگی
🌫
آینه شکسته دل
🌫
چشم های خیس
نامه های خونین


#آزی_فرهادی


#مکتب_اصالت_کلمه

#آکادمی_عریانیسم

#واژانه
_________
👇👇👇
@sher_khobe
"اجباری"


کوچه ی چراغانی
سفره ی عقد
آینه و شمعدان
رقص و آواز
🌫
سکوتِ زن
بغضِ گلوگیر
نگاهِ خشم آلود
🌫
طنابِ دار
حجله ی عزا
🌫
عروسِ آتش


#آزی_فرهادی


#مکتب_اصالت_کلمه

#آکادمی_عریانیسم

#واژانه
_________
👇👇👇
@sher_khobe
Ещё