Смотреть в Telegram
خواب شب به روی شيشه‌های تار می‌نشست آرام، چون خاکستری تب‌دار باد نقشِ سایه‌ها را در حیاطِ خانه هر دم زیر و رو می‌کرد پیچِ نیلوفر چو دودی موج می‌زد بر سرِ دیوار در میانِ کاج‌ها جادوگرِ مهتاب با چراغِ بی‌فروغش می‌خزید آرام گویی او در گورِ ظلمتْ روحِ سرگردانِ خود را جست‌ و جو می‌کرد من خزیدم در دلِ بستر خسته از تشویش و خاموشی گفتم ای خواب، ای سرانگشتت کلیدِ باغ‌های سبز چشم‌هایت برکهٔ تاریکِ ماهی‌های آرامش کول‌بارت را به روی کودکِ گریانِ من بگشا و ببر با خود مرا به سرزمینِ صورتی‌رنگِ پری‌های فراموشی #فروغ_فرخ‌زاد شعرِ تَر
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Бот для знакомств