این برگه جویای دگرگونی در نگاه به خود است از مسیرهای نامعمول ادبیات، فلسفه و هنر. محملی برای ارائه ی ایده های نو و خلاقیت های تازه.
به مدیریت :
علی پیرنهاد،سولماز نصرآبادی، احمد بدری
قدسي قاضي نور, نقاش, داستان نويس و شاعر, از پيشروان ادبيات کودک و نوجوان, در سال 1325 خورشيدي از پدري کارمند و مادري خانه دار در لنگرود به دنيا آمد. از 12 سالگي به تهران آمد و دوران دبيرستان و از آن پس دانشکده هنرهاي زيباي تهران را در رشته نقاشي در اين شهر گذراند و در پايان تحصيلات دانشگاهي در يکي از مدارس جنوب تهران سرگرم تدريس شد و از آنجايي که دنياي سرشار از فانتزي کودکان را که در آن هر ناممکني ممکن است بسيار دوست مي داشت، به زودي نوشتن براي کودکان را آغاز کرد. در سال 1350 نخستين داستان کودکان خود را به نام #چه_کسي_به_چشم_پسرک_عينک_زد به رشته تحرير درآورد, اگرچه هيچ يک از سازمان هاي پخش،آن را نپذيرفتند اما سرانجام مدير انتشارات #صداي_معاصر به دادش رسيد و همين کتاب پس از پخش بارها و بارها تجديد چاپ شد. کتاب دوم او در اين زمينه _ماهي_بعدي نام داشت که تا مقطع انقلاب در اداره مميزي فرهنگ و هنر خاک مي خورد, سرانجام در 1357 به چاپ رسيد، اما پيش از آن در 1352 داستان #آرزو را نوشته بود که شوراي کتاب کودک آن را #بهترين_کتاب﷼سال شناخت و همان سال ديپلم افتخارِ #هانس_کريستين_آندرسن را از #يونان گرفت. در پي آن کتاب هاي #مهماني_مهتاب را همراه با نقاشي هاي خود و بعد#آب_که_از_چشمه_جدا_شد و #دو_پرنده را به چاپ رساند که کتاب #دو_پرنده او عنوان کتاب برگزيده ي سال شوراي کتاب کودک را به دست آورد و اين موفقيت با انتشار کتاب هاي ديگر او همانند #هيچ_مثل_خواب_نبود #هشتمين_پرنده #فاصله دنبال شد که داستان #فاصله به کارگرداني #فتحعلي_اويسي به صورت فيلم کوتاهي به نام #سه_شنبه_آخري درآمد که فيلم نامه ي آن جايزه گرفت. از #قدسي_قاضي_نور از آن پس داستان هاي #تعميرگاه #اينجا_کجاست #چه_کبوتري #آقا_معلم #دوطبقه #پشت_پستوي_مشهدي_باقر #درخت_عناب #يک_اتفاق_ساده #همه_بهانه_است #بهترين_باغ_وحش_دنيا #اعتصاب #مدرسه_انقلاب #پدر بزرگ_نمي ميرد #من_از_ماهي_آموختم پي در پي به چاپ رسيد و آخرين داستان او به نام #ويتنام_گواهي_است به سال 1357 انتشار يافت. در سال 1362 با داستانهاي #چشمهاي_آدم_برفي و #مثل_باران حضور دوباره خود را در پهنه ادبيات کودک دنبال کرد. و به تجربيات تازه اي در زمينه شعر و داستانهاي کوتاه بزرگسالان روي آورد. آخرين آثار شعري و داستانيِ #قدسي_قاضي_نور يک مجموعه شعر به نام #مثل_يک_حباب_آبي و يک مجموعه داستان به نام #دختري_با پيراهن_صورتي و يک داستان کودکان به نام #زندگي که پس از چاپ از سوي انتشارات روزبهان در تهران به زبان هلندي و آلماني هم ترجمه شده و به زودي از سوي انتشارات #هارل_من در اروپا منتشر مي شود. نمونه شعر:
کاش آدم هم مثل شتر کوهان داشت تا شب هاي مهتابي کوهانش را پر از ستاره مي کرد براي شب هاي گرفته ي ابری