#برگه_شوندان گلهای تازه شماره ۶۰ (بیات اصفهان)
آواز :
#محمدرضا_شجریانسه تار :
#احمد_عبادیگوینده :
#آذر_پژوهشهر کس به تماشایی رفتند به صحرایی
ما را که تو منظوری خاطر نرود جایی
یا چشم نمیبیند یا راه نمیداند
هر کاو به وجود خود دارد ز تو پروایی
دیوانه عشقت را جایی نظر افتادهست
کآنجا نتواند رفت اندیشه دانایی
امید تو بیرون برد از دل همه امیدی
سودای تو خالی کرد از سر همه سودایی
گویند رفیقانم در عشق چه سر داری
گویم که سری دارم درباخته در پایی
من دست نخواهم برد الا به سر زلفت
گر دسترسی باشد یک روز به یغمایی
گویند تمنایی از دوست بکن سعدی
جز دوست نخواهم کرد از دوست تمنایی
#سعدیِ جان
#یک_اردبیهشت را با سر زلفت معاشرتیست
https://t.center/shavandanpage