این برگه جویای دگرگونی در نگاه به خود است از مسیرهای نامعمول ادبیات، فلسفه و هنر. محملی برای ارائه ی ایده های نو و خلاقیت های تازه.
به مدیریت :
علی پیرنهاد،سولماز نصرآبادی، احمد بدری
در همان ابتدا شعر وارد شاعرانگی شده است آنجا که زنی خود را میان پنج پر مقدس می بیند. عدد پنج یک عدد مقدس است که درمیان ایرانیان قدیم مورد نظر بوده است. پنج پیشوای معنوی که اشاره به پنج سطح متفاوت از نظم اجتماعی است واینکه با زن همراه شده است قابل توجه است. می دانیم کلمات در گوهر خود قدرت ناپدید کردن چیزها را دارند توانایی رستاخیز چیزها در عین غیاب شان. (کنار سرخی پلکان معبدی بوته ای نیلوفر می رود) معبد و نیلوفر هم به نوعی با آن تقدسی که بعضی اعداد با خود دارند همراه شده است. با این حال به قول بلانشو در ادبیات هیچ کلمه ای فقط معنای خود را نمی دهد چنین نگرشی را باید به نوعی بی اثری اثر ادبی نامید. پس شعر خانم علیخانی تا اینجا جمله نساخته است بلکه به زعم سارتر اینها همگی کلماتی شی شده اند. شاعر شی می آفریند. شاید به نظر بعضی مخابطان این گزاره ها را نتوان به مفهوم درآورد ولی باید بگویم کار شاعر همین است. به انظباط صدا در شعر توجه کنید. این دو واژه به هرچیزی که اشاره کند آن را به همان معنا در نظر نخواهیم گرفت بلکه از آن عبور خواهیم کرد تا به آن خاصیت انتزاعی دست بیازیم. پس این صدا یک صدای شی شده است. اینجا عبارت ها باسکوت برابرند. این سکوت مارا به سخن مالارمه نزدیک می کند آنجا که گفته بودزبان به وسیله ی ایده پنهان می شود. در گزاره ی (چشم های اش تلو تلو می خورند) و در کل گزاره هایی از این دست به نظر کلیشه است و پرهیز از این نوع نوشتن به بالندگی شعر خواهد افزود. ما در شعر به دو نمای سینمایی بر می خوریم :کلوزآپ و مدیوم لانگ شات. در کلوزآپ وقتی دوربین به کارآکتر نزدیک می شود و او را از نمایی نزدیک به تصویر می کشد اهمیت دیالوگ در آن لحظه و همچنین تاثیر نور، رنگ و حالت چهره مدنظر هست و اکنون در شعر این نما به تختخواب نامرتب زن و پنجره و تصاویر باهم گره خورده است که به نظر نمایی مدیوم را طلب می کند گرچه این تناقض به زیبایی کار لطمه ای وارد نکرده است. و جالب اینجاست لانگ شات را که برای نمایی باز در سینما مورد استفاده قرار می گیرد با ولع نگاه همراه کرده است. گویی شاعر می خواهد به نوعی نظم موجود را به هم بریزد. درکل باشعر خوبی روبرو هستیم و شاعر توانسته است زبان معمول را دگرگون کندوبه گونه ای ساختارمند آن را از گفتار روزمره رها سازد.