#شهریاران_جنبش_دادخواهی_ایران

#مسعود_اذر
Канал
Логотип телеграм канала #شهریاران_جنبش_دادخواهی_ایران
@sharyaran1401Продвигать
507
подписчиков
13,7 тыс.
фото
11,2 тыс.
видео
661
ссылка
#ایران_را_پس_بگیریم

مشکلاتی که در مبارزه میهنی با انها روبرو میشویم نباید باعث ناامیدی یا ایستایی ما گردد، با پیدا کردن راه حل برای انها و استفاده از پتانسیل ملی یک ملت براحتی میتوان شکل بازی را تغییر داد و پیروز شد




ما تا دمِ مرگیم ستایشگر ایران
خون رگ ما هدیه به بام و برِ ایران

از درد و بلا آنچه که دارد به سر ِ ما
گُل آنچه به دنیاست همه بر سر ِ ایران

یک خشت وطن را به دو گیتی نفروشد
شد آنکه چو من فرش دلش بستر ایران

جان دو جهان هر دو فدای گُل رویش
هم هر دو فدای تن ِ گُلپرور ایران

فرزند ِ بجا مانده ز نابودی مادر
یکروز شود سرور و نام آور ایران

آنروز نه دیرست هزاران که بر آیند
از راه چنان کاوه ی آهنگر ایران

باشد که ز هر چکه ی خونی بتراود
گُلبوسه ز دیوار و در و پیکر ایران

سرگر سپری در ره آزادی میهن
آنگاه توان گفت ترا یاور ایران

بر گُلشن آذر چو رسی روی مگردان
کو زد به قلم جوهر پر گوهر ایران

#مسعود_اذر
#روز_مهسا_۲۵_شهریور
#جانم_فدای_ایران__جانم_فدای_شهریار
#نور_بر_تاریکی_پیروزست

هم جاه و هم جلال شما سرنگون شود
هم این بساط ِ شال و عبا سرنگون شود

قصری که تا خدا  به ریا برفراشتید
با یک  نسیم نرم  هوا سرنگون شود

آنگه که روشنی ز تن شب برون جهید
هم  ننگ ِ نام  تیره ی ما سرنگون شود

بیفایده ست چو غرورشما رسد به عرش
کاین زیربنای ظلم و جفا سرنگون شود

گرچشم عاشقان وطن غرق اشک شد
با سیل ِ اشک ،  کاخ شما سرنگون شود 

آن اژدها که گروگان گرفت خانه ی ما
از سر گرفته  تا کف پا سرنکون شود

سر های غنچگان  به سر دارتان تکید
هم دارتان به روز جزا سرنگون شود


عمری خدا  گران به فقیران  فروختید
باشد دکان ننگ و ریا  سرنگون شود 

آذر چه خوش بجاست که جامی به مِی کشی
کاین دولت فریب ز جا  سرنگون شود

#مسعود_اذر


#نجات_ایران_با_همبستگی_ملی
#برای_نجات_ایران_و_ایرانی_بپاخیزیم
#جانم_فدای_ایران__جانم_فدای_شهریار
#لالایی

تو شبهام وقتی لالایی میخوندی
نگفتی با من ازخوابی که بد بود
چه معصومانه مادر باورم شد
که خوبی از همیشه تا ابد بود

تو شبهای  منو  شبهای  قصه
رد زشتی نبود از پای وحشت
شبا  تا بلکه  آسوده  بخوابم
نگفتی با من از مرگ  محبت

میگفتی زندگی با این قشنگی
میون کوچه هاش دلخستگی نیست
نه زندونی نه دیواری نه سنگی
سر راه من و همبستگی نیست

تو میخوندی و منهم در خیالم
امید   لاله ای   پرپر   نمیشد
تو خاک باغچه ماهی جون نمیداد
کبوتر   بچه  بی مادر   نمیشد

تو شبهام وقتی لالایی میخوندی
نگفتی با من از خوابی که بد بود
چه  معصومانه  مادر  باورم شد
که خوبی  از همیشه  تا  ابد بود

میخوندی وقتی از رویای دنیا
میدونستی دروغه قصه هامون
میخواستی تا با هم آروم بگیریم
میخوندی تا بخوابیم هردوتامون

تو با من از خودت هرگز نگفتی
چگونه  گلشن  قلب  تو  پژمرد
کجا  شد  کودکی های  تو مادر
چه کابوسی زد و خواب تورو برد
#مسعود_اذر

#به_وسعت_ایران_فریاد_بر_بیداد_ضحاک
#میجنگیم_میمیریم_ایرانو_پس_میگیریم
#اغاز_یک_پایان

هم جاه و هم جلال شما سرنگون شود
هم این بساط ِ شال و عبا سرنگون شود

قصری که تا خدا  به ریا برفراشتید
با یک  نسیم نرم  هوا سرنگون شود

آنگه که روشنی ز تن شب برون جهید
هم  ننگ ِ نام  تیره ی ما سرنگون شود

بیفایده ست چو غرورشما رسد به عرش
کاین زیربنای ظلم و جفا سرنگون شود

گرچشم عاشقان وطن غرق اشک شد
با سیل ِ اشک ،  کاخ شما سرنگون شود 

آن اژدها که گروگان گرفت خانه ی ما
از سر گرفته  تا کف پا سرنکون شود

سر های غنچگان  به سر دارتان تکید
هم دارتان به روز جزا سرنگون شود


عمری خدا  گران به فقیران  فروختید
باشد دکان ننگ و ریا  سرنگون شود 

آذر چه خوش بجاست که جامی به مِی کشی
کاین دولت فریب ز جا  سرنگون شود

#مسعود_اذر

#همدل_و_همصدا_ایران_را_پس_میگیریم
#یکدل_و_یکصدا_شاه_را_فریاد_میکنیم
#نور_بر_تاریکی_پیروزست

هم جاه و هم جلال شما سرنگون شود
هم این بساط ِ شال و عبا سرنگون شود

قصری که تا خدا  به ریا برفراشتید
با یک  نسیم نرم  هوا سرنگون شود

آنگه که روشنی ز تن شب برون جهید
هم  ننگ ِ نام  تیره ی ما سرنگون شود

بیفایده ست چو غرورشما رسد به عرش
کاین زیربنای ظلم و جفا سرنگون شود

گرچشم عاشقان وطن غرق اشک شد
با سیل ِ اشک ،  کاخ شما سرنگون شود 

آن اژدها که گروگان گرفت خانه ی ما
از سر گرفته  تا کف پا سرنکون شود

سر های غنچگان  به سر دارتان تکید
هم دارتان به روز جزا سرنگون شود


عمری خدا  گران به فقیران  فروختید
باشد دکان ننگ و ریا  سرنگون شود 

آذر چه خوش بجاست که جامی به مِی کشی
کاین دولت فریب ز جا  سرنگون شود

#مسعود_اذر


#نجات_ایران_با_همبستگی_ملی
#برای_نجات_ایران_و_ایرانی_بپاخیزیم
#یک_ملت_یک_پرچم_یک_قانون_یک_شاه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#چو_ایران_نباشد_جهان_هم_مباد
#مسعود_اذر

#جهاد_تبیین

همه عالم تن است و ایران دل
نیست گوینده زین قیاس خجل
چون که ایران دل زمین باشد
دل ز تن به بود یقین باشد
#فرزانه_گنجه_نظامی_بزرگ

دشمنان ایران و ایرانی و پسمانده ها و تفاله های شورش ۵۷ در جهاد تبیین دیگری برایمان سرود ای ایران ساخته اند تا در روزهایی که میرود با اعتصابات و اعتراضات و تحریم و بایکوت و مبارزات مدنی ،جنبش دادخواهی و حق طلبانه مردم سراسری و هماهنگ شود سرگرم جهان وطنان بیشرف گردیم

کور خوانده اید که صبح پیروزی نزدیک است و حواسمان به زوزه های شغالان و کفتارهای انیرانی پس از کنفرانس خبری شهریار دلها هست

اپوزسیون مردم ایرانند که دیگر فریب ازادی و دموکراسی خواهی دروغین را نخواهند خورد و تا بازگشت از کژراهه ۵۷ لحظه ای از پا نمینشینند
حرامزادگان ایران خاکش و نامش و اندیشه اش مقدس است و الگوی ما ان شیرزن اذری است که گفت خاک میخوریم و خاک نمیدهیم

هشیار باشیم که اتحاد پنهان و اشکار سرخ و سیاه روایت شومی است که بارها تکرار میگردد و اهریمنان پس از درماندگی دست یاری بسوی جهان وطنان دیگری دراز کرده اند
#چپ_کثیف

#جانم_فدای_ایران_و_ایرانی
#رضا_شاه_روحت_شاد
«خواب یک محکوم به مرگ شبی از قبل اعدام» ( ۲ )

چون سحرگاه شد از کلبه
برون آمدم انگشت لب جوی گرفتم
به چنین راه چنین جوی و چنین آب
چنان خوی گرفتم ...
من و جوی آب رفتیم و درین راه بجز
سوسن یاس و چمن و
عطربنفشه و طلوع رنگ و وارنگ قناریان
ز هر سو نه دگر هیچ ندیدیم و
سرانجام به دروازه ی یک شهر رسیدیم
......
شهری از پوست تن مخمل مهتاب
کوچه هاش مرمری و خیابوناش بستر آفتاب
آدماش شکل فرشته
که میگفتن شهر ما شهر بهشته
.....
دستم از جوی رها کردم و خوشحال
نشونی ازتو از باد گرفتم
و درین شهر بهشتی خونه تو یاد گرفتم
آدمای شهر شادی
لباشون پیوند خنده خورده بود
آقا دیوه توی این شهر بهشتی مرده بود...
....
شاد و فرخنده دل و رقص کنان
تا ته این شهر دویدم
تا سرانجام به خونه ای که باد از تو نشون داشت رسیدم
در زدم ... در نگشودی
ای دریغا که درین خونه نبودی
گفتم اکنون که ترا یافته ام
پشت در خونه ی تو جای بگیرم
یا ببینم تو رو یا بی تو درین شهر بمیرم...
.....
در همین حس و همین حال و تن خسته ازین راه
نشستم که زنم تکیه به دیوار
که ناگاه ...
به ضرب لگد از خواب پریدم
وبه خود آمدم و باز چنین معرکه دیدم...
من و یاران همه در بند نشستیم و
همه از همگان سخت گسستیم و
همه منتظر فاجعه هستیم....
....
نازنین .... گر خبر از من نشنیدی
خواب این کلبه که من دیدم اگر تو نیز دیدی
خوبه از پیش بدونی
که در کلبه رو وقت رفتنم باز گذاشتم
و تو ایوونش برای تو گذاشتم هرچی داشتم...
...
در کلبه رو به روی دگران باز بذار و
واسه آزادی رویا
پر پرواز بذار
منکه نیستم که نیاز دست خورشید و
تمنای گل سرخ و ببینم
منکه نیستم که در آغوش تو و کلبه بشینم
تو که هستی خواب این کلبه ی رویا شده کن باز
گاهگاهی نازنین یاد من گمشده کن .
تا ببینی شاید اونچه من درین کلبه ندیدم
وقتی اونشب تن خسته
بی تودر خواب کشیدم .....
......
#مسعود_اذر

#پیروزی_از_ان_ماست
#چو_ایران_نباشد_تن_من_مباد
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
‍‍ #بهمن_پنجاه_و_هفت

چو هم میهنان را خرد تیره گشت
به مرز گهر تیرگی چیره گشت
ازین خانه راندند شاه شهان
نشاندند دشمن به تخت کیان

زدل مهر میهن برانداختند
به آئین بیگانه دل باختند
به بهمن در آن سال پنجاه و هفت
چو دیو آمد آزادی از خانه رفت ...

تبر خون ما را درین خانه ریخت
بهایش به انبار ِ بیگانه ریخت
گرفتند و بردند و بستند پر
نیامد به جز مرگ ِ یاران خبر ....

به هر زندگی کزسر ِ بردگی ست
دلیرانه مردن به از زندگی ست
از آنروز من زندگانی کنم
که زنده نمانَد یکی دشمنم

روا کِی شود مِهر ِ دشمن ترا
سزا کِی دهد جز شکستن ترا
#سرای_تو_در_خاک_بیگانه_نیست
#جزین_خانه_مارا_دگر_خانه_نیست

عرب ملکِ غزه کجا من کجا
فلسطین کجا عشق میهن کجا
هزاران چو لبنان و چون آن و این
فدای یکی خشت ِ ایرانزمین...

بیا تا چو آهنگران خاک را
جهنّم بسازیم ضحّاک را
فریدون ز ره آوریم این زمان
که دزدی نماند درین باستان

به دل گر دهی مِهر ِ میهن کمی
به تاریخ هرگز نمیری دمی
مرا نیست زین گفته خوشتر به یاد
چو ایران نباشد ... تن من مباد

سروده و دکلمه
#مسعود_اذر

#غرق_ایران_شویم
#به_ایران_بیندیشیم
#پاینده_ایران___جاوید_شاه

عشق من ایران من ما باز طغیان میکنیم
ریشه ی بیگانگان را در تو ویران میکنیم

لب فرو گر بستی و بر گونه اشک آویختی
باز لبهای ترا تا گونه خندان میکنیم

غم مخور گر چند برگ از دامنت بر باد رفت
ما دوباره کوه و دشتت را گلستان میکنیم

زخمهایت را به آب دیده میشوییم عزیز
درد هایت را را به روی چشم درمان میکنیم

دست ناپاکان ز جانت دور باد ای جاودان
ما تنت را پاک از میهن ستیزان میکنیم

لاله میروید ز خون داغ فرزندان تو
پیکرت را تا قیامت لاله باران میکنیم

دشمنانت را به آتش میکشانیم عاقبت
چهره ی ماه تو زین آتش چراغان میکنیم

سر فدا سازیم یک یک در ره آزادی ات
مرز تو آزاد از مردم فریبان میکنیم

عشق من ایران من ای مام جاویدان من
ما ترا روزی سرای شاه شاهان میکنیم

#مسعود_اذر

#فریدون_ز_بالا_فرود_اوریم
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#جانم_فدای_ایران

چکامه ای سرزمین من_ای بهشت روشن پندارهای من
از ایراندخت استاد هما ارژنگی تبریزی



‍‍ آنکه هست وداده اما دل به خواب ,انگارنیست
هست ناگردد وجودی , کو دلش بیدار نیست

آنکه بر بیگانه گرید در مداوای شِکم
نیست گرخود باخته ,گو چیست گربیمار نیست

تا فلاکت هست بر آدم زآدم میرسد
هیچ حیوانی به دنیا در پی ِ آزار نیست

با زبان آنکو ترا گنج ِفلک میبخشدت
لا به لای گفته هایش اندکی کردار نیست

در میان ِ وحشیان ِجنگل آسایش خوش است
آنکه نیش ات میزند هست آشنایت ,مار نیست

ملتی را می فریبد آنکه با نام ِ خدا
در پی ِیک لقمه نان و دِرهم و دینار نیست

می دهد آنکو شما را قول ِدیدار ِ بهشت
خویش می داند بهشتی واقعاً در کار نیست

دیگران و ما و فرزندان ِ ما هم کاشتیم
کس نخورد و دانه ای گندم به هیچ انبارنیست

عقل و هوش و دانش و بینش ترا راز ِبقاست
می شود آزاد میهن لیک با اشعار نیست

خاک ما تا هست زیر سلطه ی بیگانگان
آذر از این مذهب ِشیطان قلم بردار نیست
#مسعود_اذر

#فریدون_ز_بالا_فرود_اوریم

iranshahi
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#چو_ایران_نباشد_تن_من_مباد

با هم ناله های مام میهن را گوش کنیم و روزی نو را برای ایران بانو در رستاخیزی میهن پرستانه بپا کنیم
سروده ای بسیار زیبا از حماسه سرای اذری
ایراندخت هما ارژنگی تبریزی



تو ای زادگاه نیاکان ما
وجب تا وجب در تو جای من است

تو ای جاودان زاده ایران ما
به سر سایه تو ردای من است

برون گرکنم مهرت از سینه ام
کفن گر بپوشم سزای من است

مرا زادگه گوشه ای از تو نیست
کران تا کرانت سرای من است

همه سنگ کوهت نگین من و
همه خاک دشتت طلای من است

نوشت آنکه نام تو با خون خویش
چنین پادشاهی خدای من است

بلند آسمانت مرا جایگه
سر دشمنت زیر پای من است

مرا نیست جز نام تو بر زبان
که تکرار نامت هوای من است

ترا ناسپاسان مرا دشمن و
نگهدار تو آشنای من است

به سر عشق اقوام ایرانزمین
همی گوهر کیمیای من است

ز خورشید و شیر است ما را نشان
چنین پرچمی خونبهای من است

بمان در جهان خرم و جاودان
سه رنگ تو رنگ نمای من است

#مسعود_اذر

iranshahi
‍‍ #ایران_من_جان_من

ملکی که سخن از تو در آن نیست کدام است
وز مهر تو پیری که جوان نیست کدام است

شب بی رخ ماه تو سزاوار سحر نیست
وان روز که نور تو برآن نیست کدام است

گو فرق میان من و پروانه به گِردت
گر سوزش بین پر و جان نیست کدام است

می گر نخورم عمر گران باد حرامم
جامی که در آن از تو نشان نیست کدام است

اندوه مخور چیده گرت شد دو سه برگی
بادی که به دنیا گذران نیست کدام است

مرز تو گر از گلکده شد خونکده یعنی
دینی که نهادش ز گمان نیست کدام است

آنان که به تختت به یکی آیه نشینند
گر در طمع ِ سود کلان نیست کدام است

ای آنکه فروشی غم میهن به دو نانی
این نان اگرت زهر زمان نیست کدام است

قومی که در آغوش تو بیگانه ستاید
کارش چو ز کمبود روان نیست کدام است

جز شیر که خورشید بر او تافته آذر
عشقی که نیازش به بیان نیست کدام است

#مسعود_اذر

iranshahi
#درد_مشترک_درمان_مشترک

‍‍ ای کارگر اندیشه کن راهی بجو سامان بگیر
با سوز خود سازش مکن فریاد کن درمان بگیر

فرمانبری از بیخدایان دین و ایمانی نشد
عمرت فقیرانه گذشت و هیچ سامانی نشد

وین رنج داعم رنجبر در سفره ات نانی نشد
برخیز و نان سفره را از دست نا انسان بگیر

در حسرت یک لقمه نان آه پیاپی. میکشی
فردا چو امروزت شود کاین زجر از دی میکشی

زنجیر کار بردگی بر دوش تا کی میکشی
مشتی گره کن کارگر آتش بپا کن جان بگیر

زین ثروت ملی که شد آذوغه ی میهن خوران
امروز گر کتمان کنی فردا نمیابی. نشان

رحمی مکن بر مفتیان ترسی مکن از شیخکان
از حق خود پروا مکن حق از حطاکاران بگیر

مرد ِ عمل باید شدن کار از سخن افتاده شد
کشور نیابی در جهان کو با شعار آزاده شد

زین مرگ تدریجی که نامش کارکردن داده شد
هستی ز دستت میرود هستی ز نامردان بگیر

یکدست با دستی دگر مشتی شود کوبنده سر
رودی شود یک قطره گر با قطره گردد همسفر

برخیز تا خیزند با تو صد هزاران کارگر
آنگه که برپا خاستی اوجی چو سیمرغان بگیر

ای کارگر اندیشه کن راهی بجو سامان بگیر

#مسعود_اذر

iranshahi
#چو_ایران_نباشد_تن_من_مباد

چه خوش روزگاران به ایران رسید
ز ره یادبود ِنیاکان رسید

نگر چشم ِشبنم به گل باز شد
گلستانسرا نغمه پرداز شد

شقایق به آلاله پیغام داد
شهنشاه ما شادوفرخنده باد

بپا شو بپا تا شود جان ما
ز خواري رها گردد ایران ما

بپا شو که جشن و سرور آوریم
به دل خنده آریم و غم بردریم

بسی خانه را بوسه باران کنیم
سراپای میهن گل افشان کنیم

بنوشیم آنچه که در دست هست
به نابودی هر چه تازی پرست

اگر زار هستیم و گر ناتوان
ازین پس بیا تا نمانَد چنان

مخور غم گر امروز افتاده ایم
چو فردا رسد سرو ِآزاده ایم

که ایران ستیزان و الله شان
به بن بست ِمیهن رسد راهشان

دگر از شکم آیه کی آورند
که تخت ِکیانی به یغما برند

نخواهی چویاران گرین سرنوشت
دگر داستان باید از سر نوشت

بپا شو بده دست بر دست من
که جز پارسی تا نگویی سخن

به دل مهر ِکشور چو فرمان دهی
بد اندیشگان را نمانَد رهی

ز من آشیان کس نگیرد مرا
نه دین و نه مذهب نه حتا خدا

تو گر مفت خواری گر اشغالگر
بدان کز تو بر جا نمانَد اثر

مرا تا زمانی که سر بر تن است
همه خاک میهن سرای من است

#مسعود_اذر

iranshahi
#ولایت_ز_خورشید_و_شیر_است_و_بس


‌به خاک و به خون میهن ما نشست
ز ایران ستیزان تازی پرست

ز کشتار با شیوه ی بربری
ز مردم فریبی و ویرانگری

ازین سو به ما مذهب انداختند
وزآن سو به تاراج پرداختند

رسیدند تا بخش ایمان کنند
گرفتند ایران که ویران کنند

بسی نام اعراب بر ما زدند
بسی دخت ِکورش سمیّه شدند

خرد خانه بستند سرتا به سر
مساجد گشودند در هر گذر

بنام ِ خداوندک تازیان
سپردند کشور به بیگانگان

چه رخسارهایی که سوزانده شد
چه گلها که درخاک خوابانده شد

بهشتی که گفتند بر ما سزاست
پر از استخوانهای گلهای ماست

چه نامردمی ها ز ایران گذشت
دگر نگذرد چون بدین سان گذشت

کنون ات ز آینده گویم سخن
چوپندی بگیراین سخن را زمن

بده گوش امروز بر پند ما
که فردا نگویی نگفتم ترا

رسد روزگاری نوین زین میان
که گیتی بنازد به ایرانیان

درآغاز تن ها برابر شوند
به میهن رهایی دلاور شوند

سپس جا گزیند پسر با پدر
چو بستند دروازه های گذر

تنی از ولایت نخواهد گریخت
که خونها درین خانه بسیارریخت

ز دریا به دریا برآید سپاه
ز دیوار و در کاوه آید ز راه

ز مردم فراهم شود لشکری
چنانت که در خواب هم ننگری

تو گر یاور ِمردمی نیک دان
ترا پاس دارند هم میهنان

گر ایران ستیزی ترا بردرند
ز سوراخ موشان برون آورند

هزاران به هرشهرهمچون ترا
به گاری ببندند در این سرا

نه هرگز فراموش خواهند کرد
نه هرگز بدارند دست از نبرد

ولایت زخورشید وشیراست وبس
که زین برتر اندیشه ناید ز کس

نویسند از نو یکی سرنوشت
بپایان رسانند کردار زشت

نمانَد ز آخوندک ِ باجگیر
نشانی درین مُلک خورشیدوشیر

شکنجه به هر گوشه آید به سر
یکی گل به زندان نروید دگر

پدرها درآرند پسوند خویش
بسا نام تازی ز فرزند خویش

یکایک دل و دیده خواهند شست
نیاکان درین خانه خواهند جُست

مساجد ببندند بی درد ِسر
گشایند کانون کار و هنر

کنون هرکه هرچه زکشوربرَد
زمانش برآید که باز آورَد

همانا ز دزدان درین گلسرا
رها کس نگردد بدون جزا

سپاه و بسیج و دگر لشکران
ببندند پیوند با مردمان

برآید یکی رسم فرمانبری
که مردم به مردم کند رهبری

هرآنکس که دین اش زمیهن سراست
ز میهن برون گر شود بهتر است

پناهنده گردد به مُلک عرب
خورَد سوسماروملخ روزوشب

که وی را به گلزار ایرانزمین
نخواهند آیندگان بیش ازین

در آینده باهم همه آرش اند
ورا روی منبر به آتش کِشند

بخوانیم اگر زندگی بردگی ست
دلیرانه مردن به از زندگی ست

برین بوم اگر تن به تن جان دهیم
از آن به که کشور به شیخان دهیم

پس از کوچ ِاسلام و اهریمنان
زن و مرد و کودک درین باستان

خروشند چون شیر در گوش ِباد
چو ایران نباشد. جهان هم مباد

#مسعود_اذر

iranshahi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تا حالا فکر کرده اید میهن شبیه یک دوست خوب یا سلامتی یا جوانی یا ...است و تنها زمانی قدر انرا میفهمیم که از دستش داده باشیم و یا از ان دور شده باشیم
هموطن سکوت و سکون دیگر بس است




اهنگ و ترانه ای زیبا ویک کار گروهی زیبا تر Bee to




‌عشق من ایران من ما باز طغیان میکنیم
ریشه ی بیگانگان را در تو ویران میکنیم

لب فرو گر بستی و بر گونه اشک آویختی
باز لبهای ترا تا گونه خندان میکنیم

غم مخور گر چند برگ از دامنت بر باد رفت
ما دوباره کوه و دشتت را گلستان میکنیم

زخمهایت را به آب دیده میشوییم عزیز
درد هایت را را به روی چشم درمان میکنیم

دست ناپاکان ز جانت دور باد ای جاودان
ما تنت را پاک از میهن ستیزان میکنیم

لاله میروید ز خون داغ فرزندان تو
پیکرت را تا قیامت لاله باران میکنیم

دشمنانت را به آتش میکشانیم عاقبت
چهره ی ماه تو زین آتش چراغان میکنیم

سر فدا سازیم یک یک در ره آزادی ات
مرز تو آزاد از مردم فریبان میکنیم

عشق من ایران من ای مام جاویدان من
ما ترا روزی سرای شاه شاهان میکنیم

#مسعود_اذر

iranshahi
هرکسی با هر چه دارد در برش
خیزد از بهر نجات میهنش

مشکلاتی که در مبارزه میهنی با انها روبرو میشویم نباید باعث ناامیدی یا ایستایی ما گردد,با پیدا کردن راه حل برای انها و استفاده از پتانسیل ملی یک ملت براحتی میتوان شکل بازی را تغییر داد و پیروز شد




ما تا دمِ مرگیم ستایشگر ایران
خون رگ ما هدیه به بام و برِ ایران

از درد و بلا آنچه که دارد به سر ِ ما
گُل آنچه به دنیاست همه بر سر ِ ایران

یک خشت وطن را به دو گیتی نفروشد
شد آنکه چو من فرش دلش بستر ایران

جان دو جهان هر دو فدای گُل رویش
هم هر دو فدای تن ِ گُلپرور ایران

فرزند ِ بجا مانده ز نابودی مادر
یکروز شود سرور و نام آور ایران

آنروز نه دیرست هزاران که بر آیند
از راه چنان کاوه ی آهنگر ایران

باشد که ز هر چکه ی خونی بتراود
گُلبوسه ز دیوار و در و پیکر ایران

سرگر سپری در ره آزادی میهن
آنگاه توان گفت ترا یاور ایران

بر گُلشن آذر چو رسی روی مگردان
کو زد به قلم جوهر پر گوهر ایران

#مسعود_اذر

iranshahi
چو ایران نباشد تن من مباد

‌یک نفس بی عشق میهن زان نفس ما را چه کار
تا که آزادش نبینی چشم بینا را چه کار

این جهان تن هست و ایران روی این پیکر چوسر
سر نباشد گر به تن اندوه دنیا را چه کار

ما که بر رخسار میهن جان و هم دل داده ایم
بی دل و جان روی مهرویان زیبا را چه کار

خانه تا میسوزد آنکو بر نمیخیزد ز جای
خانه خاکستر چو گردد صبح فردا را چه کار

ماهیان از آب رود امروز گر تن خسته اند
چون رسد نوبت به فردا موج دریا را چه کار

بلبلان سرمست از شوق گلستانند و ما
تا که در بندست بستان شوق گلها را چه کار

پا به سر آنکو نگردد در پی مام وطن
چشم وگوش وپنجه و دست وسروپاراچه کار

خواب ایران درسر و ، در سینه رویای وطن
بی سرو بی سینه آذر، خواب ورویا راچه کار

#مسعود_اذر

iranshahi
#پاینده_ایران__جاویدشاه

‍‍ عشق من ایران من ما باز طغیان میکنیم
ریشه ی بیگانگان را در تو ویران میکنیم

لب فرو گر بستی و بر گونه اشک آویختی
باز لبهای ترا تا گونه خندان میکنیم

غم مخور گر چند برگ از دامنت بر باد رفت
ما دوباره کوه و دشتت را گلستان میکنیم

زخمهایت را به آب دیده میشوییم عزیز
درد هایت را را به روی چشم درمان میکنیم

دست ناپاکان ز جانت دور باد ای جاودان
ما تنت را پاک از میهن ستیزان میکنیم

لاله میروید ز خون داغ فرزندان تو
پیکرت را تا قیامت لاله باران میکنیم

دشمنانت را به آتش میکشانیم عاقبت
چهره ی ماه تو زین آتش چراغان میکنیم

سر فدا سازیم یک یک در ره آزادی ات
مرز تو آزاد از مردم فریبان میکنیم

عشق من ایران من ای مام جاویدان من
ما ترا روزی سرای شاه شاهان میکنیم

#مسعود_اذر

iranshahi
Ещё