#دیدگاهمن نه سوسیالیستم و نه
لیبرالیست؛ نه کمونیستم نه کاپیتالیست؛ من اصلاً برروی «ایسم» نمیایستم؛ بلکه من برروی ایسم حرکت میکنم.
من یک «سنترالیستِ انعطافپذیرم»؛ انعطافپذیری یعنی چه؟ یعنی ازآنجاییکه هیچ ایدئولوژی و ایسمی برای «همیشه» و «همهجا» نیست، پس شما باید تشخیصدهی که درچهزمانی باید بهسمت لیبرالیسم بروی و درچهزمانی بهسمت سوسیالیسم؛ درشرایطی که کشورت فقیر میشود (مثل دوران شاهپیروزِ ساسانی که هَتتریکِ قحطی و طاعون و هفتالیان باهم ایرانیان را بیچاره کرد و دورانِ پساجنگجهانیاول در اروپا) شرایط برای «تولید» مساعد نیست؛ پس باید از سوسیالیسم استفادهکنی تا داشتههایموجود را درمیان ملت تقسیمکنی تا وضعِ مردمات بهتر شود و مردمت از گرسنگی نمیرند؛ و در شرایطی هم که ثروت بهسوی کشورت میآید، باید از لیبرالیسم استفادهکنی تا سرمایهدارانِ کشورت بتوانند بااستفادهاز آن ثروت به «تولید» بپردازند تا پولِ بیشتری را به کشورت سرازیر کنی و وضعِ مردمات بهتر شود و مرفّه شوند.
و اگر بخواهی برای همیشه و هرجا یک راستِ
#لیبرالیست و یا یک چپِ
#سوسیالیست بمانی و برروی «ایسم» بِـ«ایست»ای، تسلیت میگویم؛ تو یک ازپیشباخته هستی.
که هزینهی باختن و روشنفکربازیات را هم مثلِهمیشه این «مردم» اند که خواهندپرداخت و نه خودت.
برای همین است که سوسیالیست و
لیبرالیست، کمونیست و کاپیتالیست، چپ و راست سروته یک کرباساند و نشیمنِ لرزانِ همهشان! من یک سنترالیستِ انعطافپذیرم و بر ایسم نمیایستم؛ بلکه با «انعطاف»، «برروی ایسم حرکتمیکنم».
امروزهنیز که کمونیسم و سوسیالیسمِ «سنتیِ اقتدارگرا» ازمُد و فشن افتاده، حالا این لیبرالیسمه که تبدیل به مُد و فشن شده؛ و آن فشنبازانِ پاریس و سنپترزبوغی که تا دیروز پیروی مُدروز، کمونیست بودند، امروز هم بهپیرویاز مدروز،
لیبرالیست شدهاند.
حالا که دیگر حَنای سرخشان پیش ملت رنگیندارد، حنای جدید آورده و میخواهند روی مردم را زرد کنند؛ غافلاز اینکه اینبار این ماییم که آنها را قهوهای خواهیمکرد.
#کاوه_ایرانفر