#شهریاران_جنبش_دادخواهی_ایران

#فون_هایک
Канал
Логотип телеграм канала #شهریاران_جنبش_دادخواهی_ایران
@sharyaran1401Продвигать
507
подписчиков
13,7 тыс.
фото
11,2 тыс.
видео
661
ссылка
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#دولت_با_اساس


#دولت_محدود_و_حاکمیت_قانون


ما فکر می‌کنیم چون دولت ما دموکراتیک است نیازی به محدودیت ندارد!

من تلاش دارم که باور خرافی به برداشت بخصوص ما از دموکراسی که در حال حاضر داریم، را از بین ببرم، که در نهایت با ایدئولوژی شکل میگیرد...

#فون_هایک


#شهریاران_عاشقان_ایران
#شهریاران_جنبش_دادخواهی_ایران
#فون_هایک

فریدریش آوگوست فون هایک (Friedrich August von Hayek) اقتصاددان و فیلسوف سیاسی اتریشی-بریتانیایی بود که به خاطر دفاع از لیبرالیسم کلاسیک و اقتصاد بازار آزاد و مخالفت با سوسیالیسم و اقتصاد برنامه‌ریزی‌شده شناخته می‌شود.


خطرات مهندسی اجتماعی: هایک به شدت با مهندسی اجتماعی مخالف بود، زیرا معتقد بود که تلاش برای طراحی و کنترل جامعه از بالا به پایین، به نتایج ناخواسته و اغلب فاجعه‌بار منجر می‌شود. او استدلال می‌کرد که نظم اجتماعی باید به طور خودجوش و از طریق تعاملات آزادانه افراد پدیدار شود.

نظریه چرخه تجاری اتریشی (نسخه 2.0): هایک این نظریه را توسعه داد که نشان می‌دهد مداخله دولت در سیستم پولی و اعتباری، با ایجاد رونق‌های مصنوعی و متعاقباً رکودهای اقتصادی، به بی‌ثباتی دامن می‌زند. نسخه 2.0 این نظریه، تأکید بیشتری بر نقش انتظارات و عدم تطابق بین پس‌انداز و سرمایه‌گذاری دارد.

تکامل فرهنگی: هایک معتقد بود که فرهنگ‌ها از طریق فرآیند انتخاب تکاملی توسعه می‌یابند، که در آن ایده‌ها و سنت‌های موفق‌تر، در طول زمان باقی می‌مانند و گسترش می‌یابند. او استدلال می‌کرد که این فرآیند خودجوش، به نتایج بسیار بهتری نسبت به تلاش‌های عمدی برای طراحی فرهنگ منجر می‌شود.

دانش توزیع‌شده و تصمیم‌گیری: هایک بر این باور بود که دانش در جامعه پراکنده است و هیچ فرد یا گروهی نمی‌تواند به همه اطلاعات لازم برای تصمیم‌گیری‌های اقتصادی پیچیده دسترسی داشته باشد. او از بازار آزاد به عنوان مکانیزمی برای هماهنگ کردن این دانش پراکنده و تسهیل تصمیم‌گیری مؤثر دفاع می‌کرد.

راه بردگی: در این کتاب، هایک هشدار می‌دهد که برنامه‌ریزی مرکزی و کنترل دولتی اقتصاد، می‌تواند به از دست دادن آزادی‌های فردی و در نهایت به استبداد منجر شود. او استدلال می‌کند که جامعه آزاد و باز، تنها راه تضمین آزادی و رفاه است.

محدودیت‌های برنامه‌ریزی مرکزی: هایک معتقد بود که برنامه‌ریزی مرکزی به دلیل ناتوانی در جمع‌آوری و پردازش اطلاعات لازم برای تخصیص کارآمد منابع، محکوم به شکست است. او استدلال می‌کرد که تنها بازار آزاد می‌تواند این کار را به طور مؤثر انجام دهد.

"چرا من محافظه‌کار نیستم": هایک در این مقاله، دیدگاه خود را در مورد محافظه‌کاری و لیبرالیسم کلاسیک توضیح می‌دهد. او استدلال می‌کند که محافظه‌کاری، با تأکید بر حفظ وضع موجود و مقاومت در برابر تغییر، با اصول لیبرالیسم کلاسیک که بر آزادی فردی و پیشرفت تأکید دارد، ناسازگار است.

قانون اساسی و حکومت محدود: هایک از یک نظام قانون اساسی که قدرت دولت را محدود می‌کند و از آزادی‌های فردی محافظت می‌کند، حمایت می‌کرد. او معتقد بود که این تنها راه برای جلوگیری از استبداد و تضمین یک جامعه آزاد و مرفه است.

نظم خودجوش: هایک این ایده را مطرح کرد که بسیاری از نهادها و نظم‌های اجتماعی، نه از طریق طراحی آگاهانه، بلکه به طور خودجوش و از طریق تعاملات آزادانه افراد پدیدار می‌شوند. او استدلال می‌کرد که این نظم‌های خودجوش، اغلب کارآمدتر و سازگارتر از آنهایی هستند که توسط برنامه‌ریزان مرکزی طراحی شده‌ اند

#شهریاران_جنبش_دادخواهی_ایران
#سیرک_انتخابات

چرا فرومایه‌ترین افراد کاندید شده اند؟؟

همچنانکه سیاستمدار دموکراتی که شروع به برنامه‌ریزی حیات اقتصادی کند بزودی با انتخاب یکی از دو شق روبرو می‌شود که یا برنامه‌ها را کنار بگذارد یا با اختیارات دیکتاتوری وارد عمل شود، دیکتاتور توتالیتر نیز هنوز دیری نگذشته باید از نادیده‌گرفتن اخلاق متعارف یا شکست، یکی را برگزیند.

به این دلیل است که در جامعه‌ای که به‌سوی توتالیتاریسم می‌رود، افراد غیراخلاقی و بی‌وجدانی که از هیچ کاری ابا ندارند احتمالاً موفق‌ترند.

تلاش در راه برابری با توسل به اقتصادهای هدایت شده فقط می‌تواند به نوعی، نابرابری تحمیلی _یعنی تعیین همراه با تحکیم منزلت و مقام هر فرد در سلسله مراتب جدید_بینجامد، و بیشتر ارکان انسان دوستانه اخلاقیات ما، مانند احترام به جان انسانها و به ضعفا و عموماً به فرد، از میان خواهد رفت.

#فون_هایک

#شهریاران_جنبش_دادخواهی_ایران
#مرگ_بر_کلیت_جمهوری_انیرانی
#حاشیه_ای_بر_کتاب_منشور_آزادی
#فون_هایک


#آزادی


هایک آغاز تمدن را زمانی می‌داند که فرد در دنبال کردن غایات و اهدافش بتواند از دانشی بیشتر از آن که دارد بهره ببرد و از مرزهای جهلش فراتر برود.
هایک بر این باور است که تمدن حاصل کنش‌ انسانهاست یا به طور دقیقتر حاصل کنش چندین نسل است، ولی با این اوصاف محصول طراحی بشری نیست، به عبارتی انسان‌ها برای ساخت تمدن برنامه‌ریزی نکردند از این بابت است که 40 سال پیش کسی نمی‌توانست ویژگی‌های تمدن حال حاضر را پیش‌بینی کند.

در جامعه ما با مشکلات زیادی رو به‌‌ایم، در واقع زندگی اجتماعی پر است از مخاطرات که ما را ناگزیر به یافتن راه حل می‌کند. هایک اشاره دارد که ابزار و دانش را نمی‌تواند به‌صورت دستوری بکار گرفت تا به راه حل رسید و مشکلات را بر طرف کرد. راه حل‌ها عموما ذهن افرادی می‌رسد که توسط نشانه‌ها و نماد‌ه‌ها هدایت می‌شوند. نشانه‌ها و نماد‌هایی که به عنوان پاداش برای به دست آوردن راه حل به آنها داده می‌شوند.

بحث کلی در اینجاست که برای ترکیب شدن استعدادها  و فرصت‌ها باید افراد را آزاد گذاشت، آنچه برای کارکرد بهینه این فرآیند اساسی ست، رعایت وضعیت آزادی می‌باشد، یعنی هر فردی بتواند بر اساس دانش خاص خودش عمل کند، همواره منحصر به‌فرد، تا آنجا که به اوضاع و احوال خاص او مربوط است، و قادر باشد از مهارت‌ها و فرصت‌های فردی‌اش در چارچوب محدودیت‌هایی که برای او شناخته شده‌اند، برای رسیدن به اهداف فردی‌اش استفاده کند (منشور آزادی، برگ 50)

دفاع  مهم هایک از آزادی فردی متکی به جهل ناگزیر انسان در عواملی است که سبب رفاه و به چنگ گرفتن اهدافش می‌شود. از آن رو که ما همه‌چیزدان نیستیم و هر کدام ما دانش محدودی داریم. راهی جز آزادی فردی نیست که بتوان رقابت ایجاد کند تا چیزی پیدا شود که شاید خواهان آن هستیم.
به طور خلاصه او می‌گوید فقط ذیل آزادی ست که  افراد می‌توانند  نبوغ خود را بکار بگیرند، تا دست به کاری بزنن که ممکن است نیازهای ما را برآورده کند.

بسیاری از ابزاری که ما استفاده می‌کنیم که جز عوامل رفاه ما محسوب می‌شوند یا با آنها دانش خود را ارتقا می‌دهیم، خودمان فراهم نکردیم. بلکه به واسطه آزادی عمل دیگران پدید آمدند و ما از آنها بهره برده‌ایم.
در این باب هایک می‌نویسد:
منافع آزادی به اشخاص آزاد محدود نمی‌شود، یا حداقل یک فرد عمدتاً از آن جنبه آزادی سود نمی برد که خودش حداکثر استفاده از آن ها می‌برد. نمی‌توان تردید داشت که در تاریخ اکثریت‌های ناآزاد از وجود اقلیت‌های آزاد سود برده‌اند. جوامع ناآزاد امروزی از آنچه که از جوامع آزاد به‌دست می‌آوردند و می آموزند سود می‌برند. همچنین نباید فراموش کرد  مادامی که شمار کسانی که می‌توانند از آزادی استفاده کنند افزایش می‌یابد، منافعی که از آزادی به‌دیگران می‌رسانند بیشتر است. منشور آزادی، برگ 50

مهم نیست افراد با آزادی چکار می‌کنند، یا اصلا قرار است آزادی افراد به جایی ختم شود.
افراد ناآزاد به صورت مستقیم و غیر مستقیم از افراد آزاد سود می‌برند مثلا آزادی تحقیق و اکتشاف منجر به ساخت واکسن می‌شود و از این آزادی بسیاری از افراد جامعه نسب به بیماری ایمن می‌شوند.

هایک برای دفاع جانانه‌ای که از آزادی در این کتاب دارد روی  دو اصل بنیادی می‌ایستد، یکی #جهل_انسان‌هاست که جنبه معرفت شناسانه  دارد و دیگری #مرتفع_کردن_مشکل به‌دست کسانی که در  وضع آزادی به سر می‌برند که سمت و سوی  عملگرایانه دارد.

#اشکان

#شهریاران_جنبش_دادخواهی_ایران
#مرگ_بر_کلیت_جمهوری_انیرانی
#سرمایه_گرایی_یا_نئو_مارکسیزم

کسب‌و‌کار «آزاد» و نظم رقابتی
آیا نیازی به دخالت دولت در اقتصاد هست؟


اگر تقریبا شکی نداریم که در چند سال پیش رو یعنی دوره‌ای که سیاستمداران عملا تنها به آن دلمشغولند، گرایشی مداوم به افزایش کنترل‌های دولتی در بخش بزرگی از دنیا وجود خواهد داشت، بیش از هر چیز به این خاطر است که گروه‌هایی که با این گرایش مخالفند، برنامه‌ای واقعی یا شاید بهتر بود می‌گفتم فلسفه‌ای منسجم ندارند.

وضع حتی بد‌تر از آن است که صِرف نبود برنامه در پی می‌آورد. حقیقت این است که تقریبا همه جا گروه‌هایی که ادعا می‌کنند مخالف سوسیالیسم‌اند، در همان حال از سیاست‌هایی حمایت می‌کنند که اگر اصول بنیادی‌شان تعمیم می‌یافت، به همان اندازه سیاست‌های آشکارا سوسیالیستی منجر به سوسیالیسم می‌شدند.

اگر کسی به طعنه بگوید که خیلی از آن‌هایی که خود را مدافع «کسب‌و‌کار آزاد» جا می‌زنند، در حقیقت به جای اینکه با همه حقوق انحصاری مخالف باشند، از حقوق انحصاری که دولت به آنها داده و از فعالیت‌های دولت به نفع خود‌شان طرفداری می‌کنند، لا‌اقل تا اندازه‌ای درست می‌گوید. در اصل، سیاست‌های معطوف به حمایت از صنایع و کارتل‌های پشت‌گرم به حمایت دولت و سیاست‌های کشاورزی گروه‌های محافظه‌کار، فرقی با طرح‌های سوسیالیست‌ها برای کنترل گسترده‌تر حیات اقتصادی ندارند.

طرفداران محافظه‌کار‌تر این کنترل‌های دولتی، متوهمانه فکر می‌کنند که می‌توانند آنها را به انواع خاصی که خود قبول دارند، محدود کنند. به هر تقدیر، وقتی که در جوامع دموکراتیک این اصل پذیرفته می‌شود که دولت مسوولیت منزلت و موقعیت گروه‌هایی خاص را بر عهده دارد، این کنترل‌ها لا‌جرم گسترده‌تر خواهد شد تا خواست‌ها و دید‌گاه‌های توده‌های بزرگ بر‌آورده شود.

«تا وقتی رهبران نهضت مخالفت با کنترل‌های دولتی، نظم بازار رقابتی را که از توده‌ها انتظار پذیرش آن را دارند، بر خود‌شان تحمیل نکرده‌اند، هیچ امیدی به بازگشت نظامی آزاد‌تر نیست»

چشم‌انداز آینده نزدیک در حقیقت بیش از هر چیز به این خاطر نومید‌کننده است که هیچ گروه سیاسی سازمان‌یافته‌ای در هیچ جا از نظامی حقیقتا آزاد جانبداری نمی‌کند.

من غالبا با نظرات لرد کینز فقید موافق نیستم، اما پیرامون موضوعی که تجربه‌اش او را برای صحبت درباره آن، بسیار قابل کرده بود، کاملا با او هم‌نظرم که «اندیشه‌های اقتصاد‌دانان و فلاسفه سیاسی، چه وقتی که درست می‌گویند و چه وقتی که غلط، بیش از آنچه معمولا تصور می‌شود، قدرتمند است. در حقیقت غیر از آنها کس دیگری چندان بر دنیا حکم نمی‌راند.

دیوانگانِ در قدرت که صدا‌هایی در هوا می‌شنوند، جنون‌شان را از قلم‌به‌دست‌های دانشگاهیِ چند سال قبل از خود‌شان می‌گیرند. تردیدی ندارم که درباره قدرت گروه‌های دارای منافع خاص در مقایسه با دست‌یازی تدریجی اندیشه‌ها بسیار مبالغه شده است؛ اما این دست‌یازی نه بی‌درنگ و بی‌فاصله، بلکه با وقفه‌ای خاص انجام می‌گیرد، چون در ساحت فلسفه سیاسی و اقتصادی، افراد زیادی نیستند که بیست و پنج یا سی سال که از عمر نظریه‌های جدید گذشته باشد. از آنها تاثیر بگیرند و به همین خاطر بعید است که اندیشه‌هایی که کارمندان و سیاستمداران و حتی فتنه‌انگیزان به کار می‌بندند، نو‌ترین اندیشه‌ها باشد. اما دیر یا زود، این نه گروه‌های دارای منافع خاص، بلکه اندیشه‌ها هستند که اثر می‌گذارند.»

از این زاویه دید بلند‌مدت است که باید به کار خود بنگریم. اگر قرار است جامعه آزاد سر پا بماند یا دوباره جان گیرد، باید دلمشغول این باشیم که چه باور‌هایی باید گسترش یابد، نه اینکه چه چیزی اکنون عملی است. اما گرچه باید خود را از بردگی پیش‌داوری‌ها و تعصب‌هایی که سیاستمدار در آنها گیر کرده است برهانیم، باید درباره این هم که اقناع و آموزش چه دستاورد‌هایی می‌تواند داشته باشد، دید‌گاهی بخردانه اتخاذ کنیم. هر‌چند می‌توان امید‌وار بود که عامه مردم، وقتی ابزار‌هایی را که باید به کار برد و روش‌هایی را که باید اتخاذ کرد مد نظر قرار می‌دهند، ممکن است تا اندازه‌ای پذیرای استدلال منطقی باشند...
#فون_هایک

#مرگ_بر_کلیت_جمهوری_انیرانی
#شهریاران_جنبش_دادخواهی_ایران
#حریم_خصوصی

خلوت جا و جایگاه آزادی است، و ایجادِ حریمی خصوصی کلیدِ حفظِ این آزادی است. همانگونه که فریدریش فون هایک می‌نویسد: "بنابراین پیش‌شرط آزادی این است که هر شخصی باید حریم خصوصیِ تضمین شده‌ای داشته باشد و در محیطِ او شرایطی حاکم باشد که هیچ کسِ دیگر قدرت مداخله در آن را پیدا نکند."

#فون_هایک

#شهریاران_جنبش_دادخواهی_ایران
#ما_ملت_کبیریم_ایران_رو_پس_میگیریم
#اراده_ازاد

واضح است که یک رعیت یا برده صرفاً با به دست آوردن «حق رأی» آزاد نخواهد شد.

همچنین هر میزانی از تجمل و وسایلی که برده داشته باشد، یا قدرتی مافوق گروهی از بردگان داشته باشد، وابستگی‌اش به اراده خودکامانه اربابش را کم نخواهد کرد.

اما اگر یک انسان، مصون از محدودیت خودسرانه دیگران باشد، در برابر قانون حقوق برابر با دیگران داشته باشد، از بازداشت خودسرانه مصون باشد، برای انتخاب کار و شغل آزادی داشته باشد و اگر قادر به کسب و حفظ ثروت باشد، هیچ فرد یا گروهی نمی‌تواند او را به انجام خواست خود مجبور کند.

آزادی، به معنای استقلال از اراده خودکامه دیگری است.

#فون_هایک

#رای_بی_رای
#ما_ملت_کبیریم_ایران_رو_پس_میگیریم
#سند۲۰۳۰_برده_داری_نوین

#کنترل_انسان_با_کنترل_نیازها

«مقاماتی که همه‌ی فعالیت‌های اقتصادی را هدایت می‌کنند نه تنها می‌توانند بخشی از زندگی ما را که با امور پایین‌تر سروکار دارد کنترل کنند، بلکه تخصیصِ ابزارهایِ محدود برای همه‌یِ اهداف ما را کنترل می‌کنند.

بنابراین باید تصمیم بگیرند که کدام یک از اهداف برآورده شود و کدام یک برآورده نشود. این درواقع، جان کلام است. کنترل اقتصادی فقط کنترل بخشی از زندگی انسان که از دیگر بخش‌ها مجزا باشد، نیست.

کنترل ابزارها برای همه‌ی اهداف ماست و کسی که صرفاً كنترل ابزارها را در اختیار دارد، همچنین باید تعیین کند که این ابزارها به کدام اهداف به‌کارگرفته شوند، کدام ارزش‌ها مقام والاتر و کدام یک مقام پایین‌تر دارد. به‌طور خلاصه، انسان‌ها چه باورهایی باید داشته باشند و برای چه اهدافی تلاش کنند.

برنامه‌ریزی مرکزی بدین معناست که مسأله‌ی اقتصادی باید، به جای فرد، توسط اجتماع حل شود. اما این مستلزم آن است که اجتماع یا نماینده‌ی آن، باید کسی باشد که درباره‌ی اهمیت نسبی نیازهای مختلف تصمیم بگیرد.»

#فون_هایک، راه بردگی

#جانم_فدای_ایران__جانم_فدای_شهریار