#دموکراسی_شاهنشاهی ( ۲ )
پاسخ به تاریخ، صفحه 192)
"سلطنت و حکومت"
تحقق دمکراسی، مسلما بدون جلب مشارکت عمومی و اجرای اصل عدم تمرکز، امکان پذیر نبود. در اینجا باید خاطره ای را ذکر کنم :
روزی پدرم به من گفت، "میل دارد کشوری برای من به"ارث"بگذارد که دارای سازمان های قوی سیاسی باشد که بتوانند خود به خود امور مملکت را بگردانند". من در آن موقع خیلی جوان بودم و از این سخن آزرده خاطر شدم و آنرا تعبیر به عدم اعتماد پدرم نسبت به کفایت خود کردم.
هنگامی که"رضا شاه" استعفا کرد و ایران به اشغال خارجیان درآمد، دریافتم که با انتقال سلطنت و تاج و تخت به من، آن هم در یک مشروطه سلطنتی، قدرت بخودی خود به من انتقال نیافته است. همان زمان تصمیم گرفتم که باید برای ایران، یک سازمان"سیاسی و اداری"قوی و متکی به مشارکت مردم فراهم کرد. شاید بتوان مرا سرزنش کرد که در اجرای اصل عدم تمرکز، تندروی کردم. من امیدوار بودم که حزب رستاخیز، بتواند آماده سازی و آموزش سیاسی افراد و آحاد جامعه را بخوبی انجام دهد. ولی چنانکه خاهیم دید، این"حزب" با شکست رو به رو شد.
تحقق مشارکت، اجرای اصل عدم تمرکز، تفویض مدیریت امور عمومی به مردم، انجام انتخابات آزاد در همه سطوح، میبایست در چهار چوب سلطنت مشروطه جامه عمل بپوشد.
ایران همواره یک"
شاهنشاهی" بوده و هست. یعنی ترکیبی از اقوام مختلف، با زبانها، مذاهب، خلقیات و فرهنگ های متنوع. وظیفه پادشاه همیشه تامین وحدت ملی و تحقق همبستگی میان ایرانیان بوده است و من میکوشیدم که این رسالت را از طریق برپایی دمکراسی"
شاهنشاهی"انجام دهم.
تلفیق این دوکلمه با یکدیگر نباید موجب تعجب باشد: طبق قانون اساسی ایران، پادشاه دارای اختیارات وسیعی است و میتواند اندیشه ها و برنامه های خود را به قوه مجریه بقبولاند. ولی این اختیارات ناشی از ملت و مشروط به اصل قانون اساسی است. طبق"قانون اساسی"ایران، پادشاه سلطنت میکند نه حکومت.
از دیدگاه من، دمکراسی"
شاهنشاهی"عبارت بود از اتحاد همه اجزای تشکیل دهنده ملت ایران زیر پرچم و در داخل سرحدات مقدس سرزمین ما. دمکراسی
شاهنشاهی، عبارت بود از اتحاد تمام گروه ها و طبقات به منظور تلاش مشترک در راه ترقی میهن.
پس نباید تعجب کرد که این همه کوشش برای جلوگیری از پیشرفت ما و تحقق هدف های ملی ما بعمل آمد.!
#پاسخ_به_تاریخ#اریامهر_روحت_شاد #بازگشت_به_ایران_شاهنشاهی