Смотреть в Telegram
رقصِِ سایه‌ها دیشب به همراه دخترم به کنسرت رفتیم؛ تا مهمانِ صدای علی زندوکیلی شویم و دلی بگشاییم. من هم صدایش را دوست دارم هم وقارش را. انتظارم این بود که او و همنوازان خوبش، با آهنگهای شاد فضا را غرق در هیاهو و شادی کنند؛ اما او یک خط در میان برای حاضرین، غم و شادی می‌نواخت و می‌خواند: -لحظه‌ی شیرین قرارم تویی هر چه از آن خاطره دارم تویی -ما از این شهر غریبه بی تفاوت کوچ کردیم. -شاید این اولین خواب آرام ماست لحظه‌ی سرخوش رقص نور و سایه‌هاست. -لالاکن دختر زیبای شبنم لالاکن روی زانوی شقایق درست عین زندگی که هم غم دارد هم شادی، و کفه‌ی ترازوی آن مدام بالا و پایین می‌رود. و مردم هم شناورانه با او همساز و همنوا می‌شدند. از نظر من هنر و به ویژه موسیقی، بیان کننده‌ی فرهنگ وحالات گوناگون مردمِ جامعه و زندگی جاری در شهر است.* علی زندوکیلی و سایر هنرمندانِ وزین، ادیبان، فرهیختگان و اندیشمندان این خاک، درست همان کسانی هستند که دلخوشی ما در این سرزمین‌اند؛ تا بمانیم و با هم بسازیمش. پ.ن: * پیش‌تر نیز به این فراز و فرودهای هویتی و فرهنگی، در قالب تلاطم‌ها و تحولات موسیقی در۴۰سال اخیر، در متن «دستبردی به آرشیو یک دهه‌ی چهلی» اشاره‌ای داشتم. مهین شریفی #خاطره_پردازی #شاعرانه @SharifiDaricheh
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Бот для знакомств