«ترمز بیوقت»
#قصه #قسمت_دومیه قلم
#سیروس_دین_محمدیبا ترس و دلهره به سمت شلوغی راه افتادم. اما صدایی از داخل جمعیت مرا سر جایم میخکوب کرد:
"من او را میشناختم، دانشجوی شریف بود!"
عرق سردی رو پیشانی ام نشست، زانوهایم سست شد و ناخودآگاه ذهنم در زمان، به جلو حرکت کرد و اتفاقات داخل دانشگاه را بعد از خودکشی یک دانشجوی شریفی مرور کردم:
[تیتر خبرنامه انجمن: تکرار کاووس سید امامی این بار در شریف!
جامعه اسلامی: مرداب فیزیکالیسم معرفت شناختی و پیامد نداشتن علوم انسانی در دانشگاه!
بسیج: فورا این حادثه را از طریق نامه به مسئولین امنیتی پیگیری میکنیم!
شریف کلاب: در دو سالگی حادثه آسانسور و همزمان با تمدید حکم معاون اداری_مالی اتفاق افتاد!
نهاد رهبری: اگر این حادثه در شرایط اردوی مختلط (ولو درون شهری) رخ داده باشد، سکوت جایز نیست!
روابط عمومی: استادی که خودش عضو شورای انقلاب فرهنگی است باید پاسخگو باشد!
دکتر ملائک: مشکل سیستمی است. دنبال مقصر نگردید!
دکتر فرزانه: گلچین روزگار عجب خوش سلیقه است..! ]
همه اینها برای یک آن از جلوی چشمم رد شد. اما سعی کردم به خودم مسلط شوم. بلند شدم و از میان جمعیتی که همه موبایل به دست بودند و فکر میکردند بیشترین چیزی که در این شرایط مورد نیاز است، یک خبرنگار و پوشش زنده این واقعه برای مردم دنیاست!، عبور کردم و به محل حادثه نزدیک تر شدم.
🤝سیروس دین محمدی سه نفر را به چالش ادامه دادن داستان دعوت میکند:
دکتر ملائک
حامد تأملی
دکتر حسینی
👈🏻قسمت بعد را برای ادمین روزنامه بفرستید:
@sharifdailyadminhttps://t.me/sharifdaily/1434@sharifdaily