✅ یک صبح از همین روزهای دل انگیز پاییزی...
✅ می خواهم نفر اول، قصه آفرینش خودم باشم...🔺 با اين متن زيبا به پاييز ٩٩ دعوتيد...
🍁 یک صبح از همین روزهای دل انگیز پاییزی،
که چشم باز می کنم، می بینیم به دیگران
که نه ...به خودم بسیار بدهکارم...
🍂 چه لحظاتی
که خودم را در زیر باران سکر آور شهرم، ازشنیدن یک موسیقی، شعر و دویدن در خاطرات عاشقانه دلخواه محروم کرده ام، یا آنکه مدتهاست خودم را به کافه محبوبم برای داشتن یک روح پر از آرامش و یک گوشه دنج و دلچسب تنهایی دعوت نکرده ام، هرگز به قلک خانه ام مجال آن را نداده ام تا با آن عطر همیشه محبوبم را به یادگار بخرم و خودم را مست بوی خوشش کنم چون همیشه بجای آنکه از آن به خودم بزنم، به زخم مبادای زندگی ام زده ام...چندین طلوع و غروب شگفت انگیز این دنیا را بدون اینکه ذره ای از آن لذت ببرم و خودم را به آرامش، زیبایی و اعجاز آن بسپارم از دست داده ام ...
🍂 راستش را بخواهید در سی و چند سالگی ام به این فکر می کنم
که دنیا دیگر منتظر حساب وکتاب و قلک خرجی من نمی ماند
که هی پر کنم و هی خالی...
🍂 می خواهم نفر اول، قصه آفرینش خودم باشم، شما را نمی دانم!! اما من به خودم لذت بردن از مسیر پر پیچ و خم یک کوه برای فتح کردن قله زندگی، یک دریا را بدون نگرانی تماشا کردن، قدم زدن و غرق شدن در ساحل بیکران و رویایی غروب آتشین آن و یک دنیا حس خوب دوست داشتن بدون دلتنگی بدهکارم...
✍️ دعا می کنم جهان پر شود از «من» هایی
که منهای نگرانی، تشویش و دغدغه سر سام آور روزمره، غرق شوند در این همه زیبایی، آرامش و عطر خوش تنهایی...
#الیزاصفائی...
مادر شاغل،
شاعر خانه دار..
از کتاب دوم؛
#زنی_که_شاعر_شد💠 به كمتر از ٢٠ راضى نباشيد
🔮 #گروه_رسانه_اى_شاندرمن٢٠https://t.me/shan20/819✅@Shanderman20