با شاندرمن٢٠، بيست خودت باش

❌ قطع درختان هزار ساله #کوره_جان شاندرمن

علی رغم تمام تلاش های دوستداران و علاقه مندان محیط زیست، پیگیری های مسئولین محلی، حضور و بازدید ادارات مختلف، امروز تلاش همه جانبه این عزیزان بی نتیجه ماند و جان آزادگان تنومند چند صد ساله کوره جان که قرن ها نامهربانی های طبیعت را تحمل کرده بودند، زنجیرهای دوار و بی رحم اره های سنگدل را تاب نیاورد و هزار سال زندگی در چند ثانیه به پایان رسید.

دست مریزاد آقایان محترم!
خسته نباشید
هم شمایی که صراحت لهجه را در توجیه عملکردتان با توسل به قانون مالکیت شخصی به حد اعلا رساندید هم آنهایی که فرقی به حالشان نمی کرده باشند
یا نباشند چند اصله درختی که نه حرف میزنند
نه از میز و نیمکت و مهر و قلمی که در اختیارشان بود، مهمتر بود
و برای یک اطلاع رسانی خشک و خالی، فاصله خودشان تا گوشی تلفن
آنقدر زیاد بود که نتیجه تلاششان ((نوش دارویی بود بعد از مرگ سهراب))
دست مریزاد آقایان رئیس!
دست مریزاد!
حالا دارم فکرمیکنم
امشب چه کسی سر راحت بر بالین می گذارد،
درخت ها که خستگی قرنها ایستادن را به سینه سرد زمین میسپارند،
یا آنهایی که امضاء کردند،
نامه آوردند
نامه بردند
سکوت کردند
تائید کردند....
چه کسی؟
دارم فکر میکنم به خیلی چیزها
به خیلی حرفها
به بغض هایی که در گلوماند
به پرنده هایی که به بایدزمستان امسال رابه فکر سرپناهی دیگر باشند
به مردمی که غرورشان و همتشان را پای همین قائله گذاشتد و امروز ایستادند و تماشاکردند
وبه انگشتانی که ثانیه ها را بی صبرانه می شمارند
و به امضایی دیگر پای برگه ای فکر میکنند
که هم فال باشد
هم تماشا باشد
هم مصلحت دنیا و هم خیر آخرت
ما اما خوشحالیم
نه برای آنکه فردا صبح طلوع آفتاب را از لابلای شاخه های آزادگان کهنسال کوره جان به تماشا نخواهیم نشست
برای آنکه دیروز هرچه فریاد داشتیم برای حفظ آنها خرج کردیم
و هر چه بغض داشتیم امروز برای مرگ دلبستگیهامان شکستیم
و حالا سبکتر از دیروز سر راحت بربالین میگذاریم
هوا خر ویرمه ویشه ، دو دمرده
تبری جنگلی دارون دبرده
تبر تنخا سقه دارون حریف نی
عجب فندی تبری دومه کرده

#جبار_نوروزی_کوره_جان

منبع: ماسال نيوز

@Shanderman20

🌲 جوانه ها شهادت می دهند

✉️ #نامه ای به منابع طبیعی ماسال:

✍️ #جبار_نوروزی_کوره_جان

تبرهاتان راتیز کنید
ماایستاده ایم به تماشای مرگ عزیزانمان
وبه خاک غلطیدن آزادمردان هزارساله کوره جان
جان میدهند...ایستاده
تبرهاتان راتیزکنید آقای مهندس!
جوانه ها شهادت میدهند.
آزادها می دانند
آزاده گان میدانند
تاریخ میداند که تبربه تنهایی حریف پیکره هزاران ساله این پیران آزاده نیست
که به پشتوانه دسته چوبین اش کمربه قتل بسته است
دسته ای از جنس درخت.
ازخون درخت
روییده برپیکره درخت.
و خوب میداند
امضایی که زیربرگه قتلش نقش بسته است جز تاثیرمدادی نیست که از شاخه روییده برتنه همین درخت آزادساخته اند
چقدرعاشقانه مینویسید آقای مهندس!
تبراز جنس درخت
قلم از جنس درخت
کاغذی که حکم برآن نوشته ایداز جنس درخت
مهندسی که امضاءمیکند از...
شاید درخت
شاید...
نمیدانم شاید یادگارپدرانی که زیرسایه درخت آرمیده اید
زیرسایه همین درخت
درختی دورتر..
درختی نزدیکتر
اماهرچه هستیدلطفاسنگ نباشید
آقای مهندس.
سخن از چنددرخت آزاد هزاران ساله نیست.سخن ازانگشتانیست که به امضاءحکم قتل شاهدان همیشه بیدار تاریخ تالش چرخیده اند:
امضاء کنید
آقای مهندس!
آقای رئیس!
امضاءکنید
به حکم قانون ببرید
فقط مانده ام چگونه سربالین میگذارید وقتی که امضاءشمازیرحکم قطع عجایب زیبای طبیعت ثبت شده است؟
صحبت از چنداصله درخت نیست
صحبت ازتاریخ است
این موجودات چندهزارساله که به طول عمرپنجاه نسل اجدادمان ایستاده
ذره ذره بازدم ها را بلعیده اند
ریه های نسل در نسلمان را به طراوت هوای تازه تری زنده نگه داشته اند
وخدامی داند چه چیزها که دیده اند
چه چیزها..
تلخ،شیرین ،زشت،زیبا،مرگ،زندگی،عشق،نفرت و....
آه که اگر دوربینی روی یکی ازشاخه های این پیران آزاده بود
ومیشدبرپرده ای به نمایش درآورد چه صحنه هایی که از تاریخ پرفراز ونشیب اجدادمان
گاه قطرات اشک برپهنای صورت می غلطاند
گاه شکوفه های لبخند.
گاه به ساده گی مادران وپدران تالشی از اعماق وجودغبطه میخوردیم
گاه از خونخواری خوانین وملاکان وجلادان ومتجاوزین غصه میخوردیم.
چگونه بگویم؟
صحبت ازچند درخت نیست آقای مهندس!
صحبت از تاریخ است
صحبت از اصل و ریشه وقدمت است.
اگرمصالحی که اجدادمان برای خانه هایشان بکارمی بستنداز گل وکاه وچوب بود و باران و برف و آب وآفتاب اجازه نداده اندچون قلعه ها و کلیساهاومساجدومقابرنقاط دیگربمانندتاحرفها از دل تاریخ نقل کنندهمین درختهاهستندکه قدمت تمدن اجدادمان را شهادت دهند.
که بگویند که چه کسانی آمده اند و رفته اند ودرسایه سارشان سربربالین نهاده اند
چه عشاقی که قرارشان را به عبورسایه آفتاب اززیرآزادبزرگ آبادی گذاشته اند وعهدهابسته اند
چه جنگ ها که ازهزاره هاقبل تا تزارها برسینه ستبرشان ضبط شده است..
چه سربازانی که در دیدبانی ساخته شده برشاخه های همین آزادها به خون غلطیده اند
صحبت ازبودن ونبودن چنددرخت نیست آقای مهندس
بگذارید نباشند.
صحبت ازمرگ تاریخ است
صحبت ازسوختن آلبوم خاطرات خانوادگی یک قوم است
صحبت ازمرگ دلبستگی یک طایفه است باحربه ای به نام حق مالکیت.
جنونی که به جان درختان چندهزارساله کوره جان افتاده اندویکی باسرهم کردن برگهایی از قدرت نمایی اش درادارات و نهادها و مراکزقدرت مجوز مرگ عنقریب شان را گرفته اند،
جنونی که بعدازمرگ آنان نیزفروکش نخواهدکرد.
مگرچنداصله درخت باقدمت آزادهای چندهزارساله کوره جان درسرزمین تالش از طمع طماعان درامان مانده است
که باحکم قانون جواز قتلشان راصادرکرده اید؟
چگونه راحت سربربالین میگذارید آقای مهندس؟
وقتی امضاء شمازیربرگه قتل عجایب طبیعت ثبت شده است
که ماقطع آنانرا ازقتل جوانانمان کمترنمیدانیم
جوانانی که ایستاده به خاک غلطیدشان را به نظاره نشسته ایم.
شماقانونتان رابه اجرابگذارید
تبرهاتان را تیزکنید آقای مهندس!
جوانه هاشهادت میدهند

👈براى ديدن بقيه تصاوير این درختان آزاد، تصوير پايين را لمس نموده و بسمت چپ ورق بزنيد.



🔮گروه رسانه اى شاندرمن٢٠
💠 @Shanderman20
https://t.me/shan20/301

لالَه خدا نومی نَه

🔵📝 #اشعار_فارسی #شاعران_تالش

✍🏻 "شعر فارسی"


بیاید باز،عهد عشق فرهادی اگر یک روز برگردی
وغم هم میشود هم خانه شادی اگر یک روز برگردی
تبر دیگر نمی یابد مجالی بر تن بی جان جنگل ها
نمیلرزد دگر بیدی به هر بادی اگر یک روز برگردی
در این دنیا پرستویی نمی ماند که دلتنگ وطن باشد
بنابر وعده هایی که خودت دادی اگر یک روزبرگردی
از این عجل فرج گویان عصر جمعه های عافیت آیا
وفادار تو می مانند تعدادی اگر یک روز برگردی؟
به رغم ادعا -تنها-به پای تو ،بدون عذر می ماند
شما ری کم از این مردان آبادی اگر یک روز برگردی
صلیبی می شود برپا،برای بستن سرهای یک عده،
چه داری می شود این بر ج آزادی!اگر یک روز برگردی


👤 شاعر: #جبار_نوروزی شاندرمن

🔮 گروه رسانه ای شاندرمن٢٠
🆔 @shanderman20

🔵📝 #اشعار_فارسی #شاعران_تالش

✍🏻 "شعر فارسی"

اگر یک روز برگردی

بیاید باز، عهد عشق فرهادی اگر یک روز برگردی
و غم هم می شود هم خانه شادی اگر یک روز برگردی
تبر دیگر نمی یابد مجالی بر تن بی جان جنگل ها
نمی لرزد دگر بیدی به هر بادی اگر یک روز برگردی
در این دنیا پرستویی نمی ماند که دلتنگ وطن باشد
بنابر وعده هایی که خودت دادی اگر یک روزبرگردی
از این عجل فرج گویان عصر جمعه های عافیت آیا
وفادار تو می مانند تعدادی اگر یک روز برگردی؟
به رغم ادعا -تنها-به پای تو ،بدون عذر می ماند
شماری کم از این مردان آبادی اگر یک روز برگردی
صلیبی می شود برپا، برای بستن سرهای یک عده،
چه داری می شود این برج آزادی!اگر یک روز برگردی

👤 شاعر: #جبار _نوروزی- شاندرمن تالش

🔮 گروه رسانه ای شاندرمن٢٠
🆔 @shanderman20