. #بسم الله #قربتا_الی_الله #آخرشاهنامه تعریف کرد که: تازه ازیه عملیات سنگین تولازقیه پاشده بود اومده بودحلب.اکثر بچه هاشون برگشته بودن ایران، حتی فرمانده تیپشون.عمارمونده بود ودوسه نفر دیگه.دستورداده بودن که یگانو ببره حلب. اوناهم چندنفری داشتن اینکارسنگین ومیکردن وعمار حسابی این وسط دست تنها بود. تعریف کردکه: زنگ زدم به عمار.خوش وبشی کردیم و گفتم کمک نمیخوای؟گفت چرا اتفاقا دست تنهام میتونی بیای؟گفتم ماشین روکی میفرستی؟گفت میای واقعا؟گفتم آخرهفته دوسه روزی سرم خلوتتره میتونم....وقرارشد یه ماشین بفرسته دنبالم. تعریف کردکه؛ حسابی ذوق داشتم،اول واسه اینکه بازم باعمار یه تیم میشیم وعشق وحال.بعدهم برای حلب. حلبِ مهدی عزیزی،حلبِ رسول خلیلی،حلبِ حاج اسماعیل حیدری و محمودبیضایی.حسابی دلم میخواست برم حلب... . تعریف کردکه: بالاخره ماشین رسید و راه افتادیم به سمت سرزمین عمار،حلب... . تعریف کردکه: رسیدیم جلوی درخونه.درباز بود.نیروهای سوری که منوآورده بودن اول واردشدن.عمارتو اتاق خواب بود.تا منودید....دلم براش پر میکشید.لامصب روخیلی دوستش داشتم.باهمون خنده های همیشگیش دستاش روباز کرد وهمدیگه رو بغل کردیم.راهنماییم کرد داخل خونه که وسایلم روبذارم تویکی از اتاقا.خونه که چه عرض کنم،نه دری داشت ونه پنجره ای.تازه داشتن با پلاستیک کربن پنجره ها رو میپوشوندن و اتاقا رو هم که بی در بود. تعریف کرد: واردیکی از اتاقاشدم.یه بنده خدایی اومدبیرون.تونگاه اول به دلم نشست.سلام واحوال پرسی کردیم وعمارگفت اسمش قدیرِ.وارد اتاق شدم دیدم ته اتاق یه پیرمردی ازین بازنشسته های داغون نشسته.پامصنوعی چشم مصنوعی انگشتاش یکی درمیون.تودلم گفتم این بنده خدا اینجا چی میخواد آخه با این وضعش؟بلافاصله گفتم استغفرالله به توچه آخه دعوت شده ی خانومه دیگه.باهاش سلام کردم و حال واحوالی،خیلی دلنشین بود.عمار گفت ایشون حاج ابوسعیدهستن. تعریف کرد که؛ باعمار وقدیر نشستیم و یه بشقاب انگورگذاشت جلوم ویه کتی نشست رو زمین و شروع کردیم به حال و احوال و خندیدن.من هنوز یخم جلوی قدیر باز نشده بود و یه کم رسمی تر بودم.تا اینکه یه جوون رشیدی از بیرون اومد.عمار گفت ایشون اسماعیله.مسئول اطلاعاتمون. یه کم که نشستیم گفت بریم به مرصدها(دیدگاه) سر بزنیم. وبا اسماعیل و عمار راه افتادیم به طرف مرصد کربلا...واین آغازبهترین روزهای زندگی من شد... . . #تعریف_کرد_که #سربازان_آخرالزمانی_امام_زمان_عج #فداییان_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها #شهیدقدیرسرلک #شهیدسعیدسیاح_طاهری #جانبازامیرحسین_حاجی_نصیری #شهیدمحمدحسین_محمدخانی #اینجا_تیپ_سیدالشهداء . #به_امید_وصال