⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️ ◾️در روز نهم محرم (تاسوعای حسینی) #شمر بن ذی الجوشن با نامه ای كه از عبیداللّه داشت از "نُخیله" ـ كه لشكرگاه و پادگان كوفه بود ـ با شتاب بیرون آمد و #پیش از ظهر روز پنجشنبه #نهم محرم وارد كربلا شد و نامه عبیداللّه را برای عمر بن سعد قرائت كرد.
✔️ابن سعد به شمر گفت: وای بر تو! خدا خانه ات را خراب كند، چه پیام زشت و ننگینی برای من آوردهای. به خدا قسم! #تو عبیداللّه را از قبول آنچه من برای او نوشته بودم بازداشتی و كار را خراب كردی (#عمرسعد درنامه ای از ابن زیاد خواسته بود که اجازه دهد کاروان امام حسین برگردد ویا به جای دیگر رود .#عبیدالله نیز به این امر راضی بود که شمر ملعون رای او را زد واورا منصرف کرد)
رسول خدا با هر کس رو به رو می شد، #سلام می داد، هم به کوچک، هم بزرگ.
هیچ گاه پای خود را پیش کسی #دراز نمی کرد. هنگام نگاه، به صورت کسی #خیره نمی شد. با چشم #ابرو به کسی اشاره نمی کرد. هنگام نشستن، #تکیه نمی داد.
وقتی با مردم دست می داد و #مصافحه می کرد، هیچ گاه دست خود را عقب نمی کشید، تا طرف مقابل #دست خود را بکشد. هیچ خوراکی را #مذمّت نمی کرد.
به هیچ کس دشنام و ناسزا نمی گفت و سخن ناراحت کننده ای بر زبان نمی آورد و بدی را با بدی #پاسخ نمی گفت.
زیرانداز خود را به عنوان اکرام زیر پای کسی که خدمتش می رسید #پهن می کرد. از روز بعثت تا دم مرگ، هرگز در حال تکیه دادن #غذا نخورد. هدیه افراد را (هر چند #اندک و ناچیز) قبول می کرد. بیشتر اوقات، رو به #قبله می نشست. زانو هایش را #پیش اشخاص، باز نمی کرد و بیرون نمی آورد. بر تند خویی غریبه ها در سؤال و درخواست و سخن #صبر می کرد.
هیچ کس را ملامت و سر زنش نمی کرد و در پی #کشف اسرار دیگران نبود. خنده هایش تبسم بود و هرگز #قهقهه سر نمی داد. بسیار شرمگین و با حیا بود. سخن کسی را #قطع نمی کرد. از جلوی #خودش غذا می خورد. کار افراد را به هر شکلی #راه می انداخت و...