یه روز متوسل شدم به شهید #ابراهیم_هادی گفتم داداشی اگر حالم بهتر بشه هر شب جمعه برات یه چیزی مسجد محلمون خیرات میکنم اولین شب جمعه حلوا درست کردم و بردم چون خجالتی هستم روم نمیشد بلند شم خیر کنم حلوا رو تو دلم مدام میگفتم حالا که حلوا اوردیم رومون نمیشه بلند شیم از جامون. بخدا همون لحظه برق مسجد رفت و تاریکی بر مسجد حاکم شد و من از تاریکی استفاده کردم و حلوا رو پخش کردم قطعا این ترفند از طرف شهید بود. حداقلش من اینطور برای خودم تعبیر کردم. مگه میشه اون مسجد با اون ابهتش ترانس برق سیار نداشته باشه... دقیقا ما حلوا رو پخش کردیم و کارمون تموم شد یهو برق اومد منم زمزمه وار خندیدم و گفتم دمت گرم داداش باورتون نمیشه از فردای اون روز حال من رفته رفته بهتر شد و از اون اشوبی که داشت وجودم رو میگرفت کاسته شد. دمش گرم داداشمون رو.
💐برای گرامی داشت تو، یک روز بس نبوده و نیست؛ تولدِ تو ،همان روزِ بےگناه من است💐
🌹#یکم_اردیبهشت، #سالروز_تولد پهلوان بی مزار، پرستوی گمنام کانال کمیل، امیرِ مبارزه با نفس، جوانِ اول تهران، هادی دلها، شهید #ابراهیم_هادی بر تمام عاشقان و دلدادگانش تبریک و تهنیت باد
🌹#سلام و #احترام . 🌸فرا رسیدڹ سالروز ولادت #شڪافنده علمـ نبوے و #مظهر حلمـ علوے #امام محمد باقر( ع) و #حلول ماه رجب را محضر امام زمان عج وشما دوستداران حضرتشان تبریڪ و تهنیت عرض مي نماییمـ.
✔️۲ – #در این روز ” #یزید بن حصین همدانی” از امام علیهالسلام اجازه گرفت تا با عمر بن سعد گفتگو کند. حضرت اجازه دادند و او بدون آنکه سلام کند بر عمر بن سعد وارد شد ؛ عمر بن سعد گفت: ای مرد همدانی! چه چیز تو را از #سلام کردن به من بازداشته است؟ مگر من مسلمان نیستم؟ گفت: اگر تو خود را #مسلمان میپنداری پس چرا بر #عترت پیامبر شوریده و تصمیم به کشتن آنها گرفتهای و آب فرات را که حتی حیوانات این وادی از آن مینوشند از آنان مضایقه میکنی؟ ✔️عمر بن سعد سر به زیر انداخت و گفت : ای همدانی ! من میدانم که آزار دادن به این خاندان #حرام است، من در لحظات حسّاسی قرار گرفته ام و نمیدانم باید چه کنم؛ آیا حکومت ری را رها کنم، حکومتی که در اشتیاقش میسوزم؟ و یا دستانم به #خون حسین آلوده گردد، در حالی که میدانم کیفر این کار، #آتش است؟ ای مرد همدانی! حکومت ری به منزله نور چشمان من است و من در خود نمیبینم که بتوانم از آن گذشت کنم. #یزید بن حصین همدانی بازگشت و ماجرا را به عرض امام علیهالسلام رساند و گفت: عمر بن سعد حاضر شده است شما را در برابر حکومت ری به قتل برساند.