🥀...پیکر شهید را که آوردند و پارچه را از روی صورت آقا رضا کنار زدند من احساس کردم به من دستور داد و انگار که الهام شد به جای من و برادر نداشتهام برو پای مادرم را ببوس و بدون درنگ بوسیدم... روی کفن آقا رضا متنهایی نوشتم از جمله اینکه سلام ما را به حضرت زهرا(س) و همسر و پدرش و البته فرزندانش برسان و دست ما را در آخرت بگیر. شب دوباره به خوابم آمد دیدم در قبر بود که خاک را از صورت زدم کنار انگار نشست دست داد و خندید و گفت من نخوابیدم که بیدار شوم. تشییع باشکوه برگزار شد؛ همانند تشییع شهید سردار همدانی...🥀