🌷 می خواهم بال بزنم و پرواز ڪنم عشق در وجودم موج میزند معبود ومعشوق مرا فرا میخواند ڪفنم را بیاورید تا بپوشم خون من از خون امام حسین (؏) و علی اصغر(؏) رنگین تر نیست
داشت وضو می گرفت برای نماز مغرب وعشاء ترڪش بہ گلویش خورد آنقدر "یازهـرا" گفت تا نفسش قطع شد برای شهـادت آمادہ شدہ بود چهـل روز روزہ گرفتہ بود تا بہ استقبال شهـادت برود
مادر شهیدی که پسرش را با آب دیده به پروراند ... با آب دیده بدرقه اش کند ... با آب دیده ، منتظرش بماند... با آب دیده ، آغوشش بکشد ... با آب دیده ، به خاک بسپاردش ... با آب دیده ، به انتظارش بشیند...
"دست💐گل به آب دادن " یعنی ...👇
مادر شهیدی که گلش را با دستان خود به دریای بی انتهای #جهاد و #شهادت وارد کند...
شهد شیرین #شهـادت را کسانی می چشند که شهد شیرین گناه ، را نچشند ...
همزمان با بیست و هشت صفر سالروز شهادت پیامبر اکرم(ص) و شهادت امام حسن مجتبی(ع) و شهادت امام علی بن موسی الرضا(ع)؛ #جانباز صد در صد ایران؛ #سید_نورخدا_موسوی به #شهـادت رسید....🕊🕊🕊
یڪ دستش قطع شده بود اما دست بردار جبهـه نبود، بهش گفتند: « با یڪ دست کہ نمی تونے بجنگی برو عقب.» مےگفت: « مگه#حضرت_اباالفضل (ع)با یڪ دست نجنگید؟
مگه نفرمود : « والله ان قَطعتَمو یَمینــی، اِنی اُحـــامی ابـداً عن دینــــی »...
عملیات والفجر 4 مسئول محور بود.#حمید_باکری بهش مأموریت داده بود گردان حضرت ابوالفضل رو از محـاصره دشمن نجات بـده با عـده ای از نیـروهاش رفت به سمت منطـقه مأموریـت، لحظههای آخر ڪہ قمقمه را آوردن نزدیڪ لبای خشڪش گفته بـود:
اینجـام تا ببینم ڪه از خـدا هم می توانم #نمـره ۲۰ بگیرم؟🤔
چند ساعتی به عملیـات مانده بود ڪه یڪی از شـاگردانم را دیدم ڪه در حال آماده ڪردن #حنـا براے رزمندگان بود. جلو رفتم و بعد از سـلام و احوال پرسی بهش گفتم ڪه تو ڪم سن و سال هستی و یڪی از شاگردان خوب من که نمـره هات همیشه ۲۰ بود😊 اگر به درسهـات ادامه می دادے از این طریق هم میتوانستی به جامعه خدمت ڪنی.😉
در جواب گفت: آقا معلـم من همیشه از شما نمـره ۲۰ میگرفتم حالا اینجـام تا ببینم ڪه از #خـدا هم می توانم نمـره ۲۰ بگیرم؟😇 اگر میماندم در آینـده #شـرمنـده امـام و شهـدا میشدم😓