«بزرگترین مصیبتی که از مصائب او(حضرت زهرا سلام الله عليها)به من رسید این بود که هنگامی که او را بر جایگاه غسل دادن، قراردادم؛ یافتم که استخوانی از استخوانهای سینه اش شکسته شده و پهلویش از ضربه تازیانه ها سیاه شده بود و آنها را از من مخفی کرده بود از ترس اینکه مبادا حزن و غم من بیشتر شود. اکنون نگاهم به حسن و حسین نمی افتد مگر اینکه اشکم جاری میشود و گریه های زینب را که میبینم دلم به حال او میسوزد...»