•|غُلامِحُسَـــــین|•

#افتخار
Канал
Логотип телеграм канала •|غُلامِحُسَـــــین|•
@shahid_saberiПродвигать
136
подписчиков
6,39 тыс.
фото
1,16 тыс.
видео
1,81 тыс.
ссылок
کـانال رسمی شهید مدافع حریم ولایت میـــــرزا مــهدی صابــری "غلامحسین" فرمانده گروهان حضرت علی اکبر(ع) لشکـــــــــر ســـــــــــرافراز فــاطمیـون با مدیریت خانواده شــهید | ارتبـــاط با خادمین @Seyed_meisam76 | @karbala19427
#افغانستان_تسلیت | #کابل_تسلیت | #دشت‌برچی

▪️#امام‌سجاد "علیه السلام" أَبِالْقَتْلِ تُهَدِّدُني يَابْنَ زِياد، أَما عَلِمْتَ أَنَّ الْقَتْلَ لَنا عادَةٌ وَ #كرامتناالشهادة.

▪️ای پسر زیاد! آیا ما را با قتل #تهدید میکنی؟ مگر نمیدانی که کشته شدن در راه خدا، عادت دیرین ما و #شهادت مایه #کرامت و #افتخار ماست.

▪️بکشیـــد مــا را زنــده تر خواهیم شـــد

▪️•|@Shahid_Saberi
السَّلامُ عَلَیْکِ یا سَیِّدَتی یا زَیْنَبُ، یا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ،یا بِنْتَ فَاطِمَةَ الزَّهرَاءِ

🗒 #مےنویسم_بہ_یـادت
اشك میریزم بہ یادت...

میخواهم مانند خودت اینبار قلم بر ڪاغذ بزنم

بسم رب العـشق
#یا_علے_اڪبر_لیـلا(؏)

چگونه برایت بنویسم تا هم خوشایند تو باشد و هم خوشایند همرزمانت
از #کجا بنویسم
از #چه بنویسم
#دوسال_دورے
#دوسال_نبودن_مادے
#دوسال_زندگے با #خاطراتت
دوسال دیدن #کراماتت
دوسال را با تمام وجودمان به "عند رب یـرزقون" بودن شھدا، روزهایماݩ سپرے شد...

دوسال #مادرے بے فرزند
دوسال #خواهرانے بے برادر
و
دوسال #پدری، عصای دست پیری خود ڪه را با #افتخار برای حفظ حریم حرم، تقدیم به #عقیله_بنےهاشم ڪردند گذشت....

دوسال در فراقت سوختیم
ذره ذره محاسن ها، سفید گشت
ذره ذره #صبورےهای مادرانه دیدیم
لحظه لحظه دلتنگی های خواهرانه دیدیم...

#بارها سفارش هایت را خواندیم
#بارها به عکس هایت خیره شدیم
#بارها در عالم رویا به ملاقاتت آمدیم
بر سر مزار بھشتیت که چه بگویم
نقطه شروع دلتنگے هایمان را در #بھشت_معصومه جستجو میکنیم
#یار_را
#دلدار_را
#فداییان_زینب (سلام الله علیھا) را
اگر #شھید_کاظمی در ستایش از حاج حسین خرازی فرمود که یقین دارم یکی از درهای بھشت از مزار #حاج_حسین_خرازی باز می شود و ده روز بعد هم آسمانی شد....

من هم به یقین میگویم در بھشت معصومه #قم، دربی بزرگ به سمت #بھشت_موعود باز میشود و یکی از دریچه های #بھشت_مزار_آرامش بخش توست...

#مھدےجاݩ🌹

#قول_دادے که #ایام_عزاےمادر، خود را به هیئت برسانے و خوش قول هم بودی....

#آمدے،اما چه دلبرانـه آمدے
با تیری در پھلو، به یاد حضرت مادر
با لبانی تشنه،به یاد #ارباب_عطشان #کربلا
زیبا بودی و زیباتر شدے
سینه زنی هایت را اینبار در #حلقہ_شھدا، در جوار آن بزرگان و قدیسان انجام میدهی.

آنقدر دغدفه داشتی که در سفارشاتت سه بار بر حجاب تاکید کردی و گفتی
#حجاب
#حجاب
#حجاب
فدایی عمه سادات
به راستی که #نوشته_هایت "و بالوالدین احسانا" را به ما مے آموخت...
آنقدر شیفته آن خاندان کرم بودی که #آرزویت_شھادتی با همان کیفیت بود
به راستی چه دیده ای که اینگونه قلم زدی....

#یاشھزاده_علےاڪبرلیلا"علیه السلام"
به حق #علےاکبر_فاطمیون و باقی شھدا، شفیع مان باش...

آنڪس که تو را شناخت جان را چه کند
فرزند و عیال و خانمان را چه کند
دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی
#دیوانه_تو، هر دو جهان را چه کند

#به_یاد_شھدای_فاطمیه🌹
#شھدای_تل_قرین🌹
#شھدای_۹_اسفند_۹۳🌹
#شھدای_لشکر_آخر_الزمانےفاطمیون🌹
#شھید_میرزامھدےصابرے🌹

اَللهُمَّـ صَلِّ عَلي مُحَمَّدْ وَ آلِ مُحَمَّدْ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْـ بِحَقْ زِيْنَبْــ كُبْــــــريٰ (س)

ڪانال فرمانده شھید«مھدی‌صابری»
telegram.me/joinchat/BsmY8DzPRVKd4da7nNHsGw
Forwarded from عکس نگار
امیرحسین ارغوانی
(#فرزند_شهید ) :
.
. بابا #عاشق #حضرت_زهرا (س) بود. نحوه شهادتش هم خیلی شبیه ایشان بود ؛ دو تا تیر به سینه و یک تیر به پهلویش خورده بود... تشییع جنازه‌اش هم در ایام #فاطمیه شد...
.
چند وقت بعد از #شهادت بابا، عمویم به‌ام گفت که یک آقایی به نام آقای عقابی شما را در مستند ازآسمان دیده و خواسته که بروی و در کلیپش که درباره #مدافعان_حرم است بازی کنی! با مامان مشورت کردم. او هم نظرش مثبت بود. با عمه‌ام رفتم سرِ لوکیشن. فیلم‌برداری‌مان دو روز طول کشید. خانه‌ای که در آن بازی کردیم، خانه پدری #شهید_چمران در چهار‌راه سیروس بود که تبدیل شده به موزه...
آن‌طور که شنیدم، شبکه‌های ماهواره‌ای «من و تو» و «العربیه» حسابی از ساخت و پخش این کلیپ عصبانی شده بودند. گفته بودند #ایرانی ‌ها دارند از کودکی به بچه‌های‌شان آموزش می‌دهند و آن‌ها را جنگجو بار می‌آورند تا بعد‌ها در سوریه و عراق و… بجنگند!
بیچاره‌ها نمی‌دانند که کسی بچه‌های ما را تحریک نمی‌کند و آن‌ها خودشان بدون آموزش، آماده نبرد با دشمن هستند.
شاید خیلی‌ها فکر کنند من این حرف‌ها را حالا و بعد از شهادت بابا می‌زنم، اما این‌طور نیست!
قبل از رفتن او، من آمریکا و اسرائیل و عربستان و جنایت‌های‌شان را می‌شناختم و از آن‌ها متنفر بودم.
.
بعد از شهادت بابا، خیلی بیش‌تر از قبل به وجودش #افتخار می‌کنم....
بابا کنارمان است. این را وقتی حس می‌کنم که برای‌مان مشکلی پیش می‌آید و او مثل قبل، مشکل را حل می‌کند.

دلم می‌خواهد همه بدانند که اگر زمان به عقب برمی‌گشت و دوباره بابا بود و می‌خواست برود جبهه، هیچ وقت جلویش را نمی‌گرفتم. حتی اگر مطمئن بودم شهید می‌شود و دیگر برنمی‌گردد!

#قهرمان_من
#شهید_محمدتقی_ارغوانی

تاریخ شهادت: ۲۲ / بهمن / ۱۳۹۴


#ز_کودکی_خادم_این_تبار_محترمم ...


#بهترین_رفقا_شهدا
#کلنا_عباسک_یا_زینب
#شهادت_هنر_مردان_خداست

ڪانال فرمانده شھید«مھدی‌صابری»
telegram.me/joinchat/BsmY8DzPRVKd4da7nNHsGw
Forwarded from عکس نگار
‍ .
#زندگی_به_سبک_شهدا

همسرشهید محمدتقی سالخورده:
.
محمدتقی پاسدارتکاور لشکر۲۵کربلای مازندران بود. از اطرافیان میشنیدم که زندگی کردن با یک نظامی خیلی سخت است! ولی بایدبگویم درطول زندگی با او حتی ذره ای سختی نچشیدم!!
مثلاحتی در اوج خستگی های کاری، توی خونه هم هرکاری می کرد تا من به زحمت نیفتم.
همیشه درهمه کارها همراهم بود!...
.
گاهی اوقات توی جمع که بودیم فقط به او نگاه میکردم، انگار سالها ندیده بودمش!
بعد همان لحظه بهش پیامک میزدم و میگفتم «بهت #افتخار میکنم! به خودم میبالم که تو شوهرمی!»
گاهی بااینکه کنارم بود، دلم برایش تنگ میشد...
.
ازبین همه اسمها، عاشق اسم زینب بود؛ ولی قبل از تولد بچه به من گفت هراسمی که شما دوست داشته باشید!
همیشه دلش میخواست نظر، نظر من باشد(و هرگز نظر خودش را تحمیل نمیکرد) من هم #زینب را انتخاب کردم...

اوایل که فهمیدم قصد رفتن به سوریه دارد، خیلی گریه میکردم... نه از روی شکایت و مخالفت!! نه!...فقط از روی شدت #عشق و #دلتنگی ؛
ولی بازهم محمدباحرفهایش دلم را آرام میکرد...
.
بااین که هر لحظه ای که کنارم بود احساس میکردم خوشبخت ترین زن دنیاهستم ،
ولی وقتی که رفت حس کردم تازه ازخواب بیدارشده ام و تازه شناختمش...
.
.
#قهرمان_من
#شهید_محمدتقی_سالخورده

#شهادت : فروردین ۹۵ ، #خان_طومان
.
#بهترین_رفقا_شهدا
#مذهبی_ها_عاشقترند
#شهادت_هنر_مردان_خداست


─═हई╬«ڪاناڸ رسمے شــ‌هید مہدے صابرے»╬ईह═─
https://telegram.me/joinchat/BsmY8DzPRVKd4da7nNHsGw
خاطره ای از یکی از #همرزمان شهید«غلامرضا خاوری فر»



🔷نمیدونم از کجا باید شروع کرد ولی #شهید_خاوری_فر یا بهتر بگم #استاد،برامون هم #پدر بود هم استادمون

🔶خیلی #دلسوز بود،اکثر وقتا رو کارای اشتباه بچه ها سرپوش میزاشت تا بقیه نفهمن یا سرشون داد میزد اینکارو نکنید اینطور رفتار نکنید بهتر بگم #نصیحت میکرد

🔷بعدا میومد #اتاق٬ خودش٬ ناراحت بود که چرا اینطور باهاشون حرف زدم با اینکه نصیحت کرده بود تا معذرت نمیخواست انگار عذاب وجدان داشت

🔶فرمانده #خاوری خیلی آدم خوبی بود واقعأ حقه ما نبود مارو تنها بزاره بره من یکی که خیلی دلم هواشو کرده حتی نتونستم بیام #خاک_سپاریش

🔷ناراحتم آخه #سوریه بودم با اینکه من یک سال دارم #خدمت میکنم فقط چهار ماه باهاش بودم یعنی میشناختمش

🔶از #زخمی بودنم خبر داشت نمیذاشت تو #هجوما شرکت کنم ناراحت از اینم چرا #فرماندهای خوبمونو اینطور به سادگی از دست میدیم

🔷همیشه میگفت: بچه ها رو میبینم #انرژی میگیرم #روحیه میگیرم ولی روز آخر که میخواست بره #هجوم خیلی عجله داشت

🔶دید دارم #قهوه میخورم گفت: واسم قهوه درست میکنی؟گفتم چرا که نه؟

🔷درست کردم خورد رفت با #خانوادش تلفنی صحبت کرد بعد سریع رفت حمام برای #غسل_شهادت انگار خبر داشت

🔶بعد با چند نفر #عکس گرفت بعد سری بچه هارو سوار کرد و رفت که فرداش اون چیزی که نباید میشنیدم شنیدیم

🔷ولی الان ازش تنها چیزایی که باقی هست خاطره هاش و #مرکز_آموزشی که تا حالا پا برجاست به اسم خودش و تا هر وقتم بتونیم نگه میداریم

🔶من و همه بچه ها به خودمون #افتخار میکنیم همچین #استاد و #فرمانده ای داشتیم و اسمشو با افتخار میاریم

روحش شاد یادش گرامی باد



🔹کانال رسمی شهید #مهدی_صابری🔹
https://telegram.me/joinchat/BsmY8DzPRVJlISmZRYZ3ZA