پایگاه رسمےحفظ و نشر آثار پاسدار
#شهید_کمیل_صفری_تبار🌹
و یادگاه شهداے #تیپ_ویژه_صابرین
تحت نظارت خانواده شهید صفرےتبار
ادمین کانال و تبادل 👇
@shahideh_moghnieh@komeylalame
تولد 67/3/9
شهادت90/6/13
یه روز منو کمیل باهم به شکار رفتیم ،ظهر شد #کمیل تا صدای اذان رو شنید بهم گفت بیا اول نمازمونو بخونیم .من بهش گفتم اینجا که جای نماز خوندن نیست زمینش خاکیه نماز که درست نیست . کمیل گفت مهم اینه #نمازو اول وقت خوند حالا هر جا که باشی!برگای روی زمینو جمع کرد تا خاکی نشه ،نمازشو خوندبعد به شکارمون ادامه دادیم.
یه روز منو کمیل باهم به شکار رفتیم ،ظهر شد کمیل تا صدای اذان رو شنید بهم گفت بیا اول نمازمونو بخونیم .من بهش گفتم اینجا که جای نماز خوندن نیست زمینش خاکیه نماز که درست نیست . کمیل گفت مهم اینه نمازو اول وقت خوند حالا هر جا که باشی!برگای روی زمینو جمع کرد تا خاکی نشه ،نمازشو خوندبعد به شکارمون ادامه دادیم. #شهید_کمیل_مصطفی_صفری_تبار #ستوان_یکم_پاسدار #خاطره #به_نقل_از_دوست_شهید #شهدای_مظلوم_صابرین
اردوی جهادی رسم بود همیشه موقع غذاخوردن دعای سفره میخواندیم: "اللهم ارزقنا رزقا حلالا طیبا واسعا وجعلنا من الشاکرین..." مصطفی دوست داشت به جای "واسعا" بگه "طاهرا" بهش گفتم: واسعا درستشه! گفت: پاک باشه هر چه قدر میخواد باشه. (به نقل از دوست شهید آقای عسگری)
#خاطره🌹 یه روز منو کمیل باهم به شکار رفتیم ،ظهر شد کمیل تا صدای اذان رو شنید بهم گفت بیا اول نمازمونو بخونیم .من بهش گفتم اینجا که جای نماز خوندن نیست زمینش خاکیه نماز که درست نیست . کمیل گفت مهم اینه نمازو اول وقت خوند حالا هر جا که باشی!برگای روی زمینو جمع کرد تا خاکی نشه ،نمازشو خوندبعد به شکارمون ادامه دادیم. #شهید_کمیل_مصطفی_صفری_تبار #ستوان_یکم_پاسدار #خاطره #به_نقل_از_دوست_شهید #شهدای_مظلوم_صابرین
من پارسال قراربود بیام مراسم شهید شرکت کنم..خیلی هماهنگی کردم ک بیام ولی نشد مشکلی پیش اومد برام وموندم سرکار...چندشب بعد شهیدو توی خواب دیدم فقط بهم نگاه میکردو میخندید من رفتم جلو بغلش کردم و گفتم کمیل توکجا اینجاکجا...ی خنده ای کرد که الان یادش میوفتم گریم میگیره بهم گفت وحید جان تونیامدی پیشم مشکل داشتی ولی من اومدم ..........شهیدان زنده اند اینو باورکنید...
من پارسال قراربود بیام مراسم شهید شرکت کنم..خیلی هماهنگی کردم ک بیام ولی نشد مشکلی پیش اومد برام وموندم سرکار...چندشب بعد شهیدو توی خواب دیدم فقط بهم نگاه میکردو میخندید من رفتم جلو بغلش کردم و گفتم کمیل توکجا اینجاکجا...ی خنده ای کرد که الان یادش میوفتم گریم میگیره بهم گفت وحید جان تونیامدی پیشم مشکل داشتی ولی من اومدم ..........شهیدان زنده اند اینو باورکنید....
من پارسال قراربود بیام مراسم شهید شرکت کنم..خیلی هماهنگی کردم ک بیام ولی نشد مشکلی پیش اومد برام وموندم سرکار...چندشب بعد شهیدو توی خواب دیدم فقط بهم نگاه میکردو میخندید من رفتم جلو بغلش کردم و گفتم کمیل توکجا اینجاکجا...ی خنده ای کرد که الان یادش میوفتم گریم میگیره بهم گفت وحید جان تونیامدی پیشم مشکل داشتی ولی من اومدم ..........شهیدان زنده اند اینو باورکنید.... «روز پاسدار برتو پاسدار وطن مبارک ای شهید»