🌹 رَفْتَنْد تـاٰ بِماٰنیٖــم 🌹

#عراقی
Канал
Логотип телеграм канала 🌹 رَفْتَنْد تـاٰ بِماٰنیٖــم 🌹
@shahdanzendeПродвигать
77
подписчиков
13,7 тыс.
фото
3,93 тыс.
видео
4,02 тыс.
ссылок
#حجاب_شهادت_مطیع_ولایت اینها را فراموش نکنیم ،همیشه در حال #جهادیم و راه #شهادت باز است. وای اگر از این قافله عقب بمانیم 😔 . تبادلات: @E57l64 لطفا اگر بخاطر شهدا عضو کانال میشید پس لفت ندید شهداارزشمندند بمون باشهدا رفیق شو رفیق❤❤
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وقتی #خبرنگار تقاضای تشریح #عملیات را از فرمانده لشگر ۱۴ امام حسین(ع) سردار شهید #حسین_خرازی سوال می کند! حاج حسین با لبخندی میگن ان شاء الله بعد توضیح میدیم.

سردار #حسین_خرازی به دوربین اعلام می کند بیا بالا بیا بالا #عراقی_ها را ببین.....
👇👇👇
@shahdanzende
‍ مهدي از كشتن #نفرت داشت!
از کشته شدن کسی #خوشحال نمی شد!
اگر یک #عراقی برای بچه ها #خطر ایجاد می کرد، هرطوری بود اورا میزد تا آسیبی به بچه ها نرساند!
از آنطرف طوری طراحی می کرد و #نقشه می کشید که #دشمن در #محاصره بیفتد و مجبور به تسلیم شود!

همیشه می گفت:
تا دیدید #تسلیم شدن، دیگه #شلیک نکنین!

ديدن كشته هاي عراقي ناراحتش مي كرد، طوري كه روي جنازه های آنها پا نمي گذاشت!
مي گفت:
هرکدوم از این ها، #عزیز یک خونواده هستن!
#خدا میدونه که زن و بچه و پدر و مادرشون الان در چه حالی هستن و چه حالی میشن وقتی بفهمن ما داریم از روی #جنازه ی عزیزانشون رد میشیم و و #پا روی اونا می ذاریم!

من نمي دونم اين كشته سنيه يا شيعه، عربه يا غير عرب!
فقط مي دونم آدمه و حالا #مرده و ما باید به مرده ی این ها #احترام بذاریم!
اينا رو #صدام با زور به #جبهه فرستاده!
اگه به خودشون بود، خيلي هاشون سر #جنگ با ما نداشتن و ندارن!
اگه سر جنگ هم داشته باشن، حالا كه كشته شدن، بايد به جسدشون احترام بگذاريم!

#شهید_مهدی_باکری
📚 میتوانست زنده بماند

@shahdanzende
آنقدر #وحشت در دل #دشمن انداخته بود که به او #صیاد_خمینی می گفتند
#تک_تیرانداز رشید ایرانی که بیش از هفتصد شلیک #موفق داشت
و جزو بزرگترین تک تیراندازان #تاریخ بود.

دلاوری که به تنهایی تپه هایی را #فتح می کرد که یک گردان از فتح آن عاجز بودند،
همین شد که فرمانده اش، شهید حاج حسین #خرازی به او لقب #گردان_تک_نفره را داد.

حتی ذره ای #تکبر از او دیده نشد،
با نگاه به قامت #خاکی و ظاهر بسیار ساده اش، هیچکس نمی توانست باور کند که او همان تک تیر انداز بزرگ است!

وقتی تک تیر انداز خبره ی #عراقی و او همزمان یکدیگر را هدف قرار دادند، گلوله ی عراقی به گوش عبدالرسول اصابت کرد ولی گلوله ی خودش بر مغز تک تیر انداز عراقی فرود آمد!

و سرانجام پس از مجروحیت های فراوان و به هلاکت رساندن تعداد زیادی از #سربازان و #فرماندهان عراقی و #منافقین کوردل، در عملیات #خیبر با تیر مستقیم سربازان عراقی در حالی که قبلا در اثر انفجار خمپاره #زخمی شده بود،
به درجه ی رفیع #شهادت نائل گشت.

گردان تک نفره ی سپاه ایران،
🌺 #شهیدعبدالرسول_زرین

@shahdanzende
🍃🌺
🎾 #نحن_الغالبون ✌️🏻

°○غریب مثل مادر ○°

هر وقت که مادر برای سرو سامان دادن پسرش نقشه ای می کشید و او را در خلوتی به کنار می کشید می شنید که مصطفی می گوید :بچه های مردم تکه پاره شدن ،افتادن گوشه کنار بیابون ها ،اون وقت شما می گین کارهاتو ول کن بیا زن بگیر ! با همه این اوصاف شنیده بود.

⭐️ امام (ره ) گفته ‏اند با همسرهای شهدا ازدواج کنید. مادر هم که دست بردار نبود و تو گوشش می خواند که وقت زن گرفتنت شده. بالاخره راضی شد و مادر و خواهرش را فرستاد بروند خواستگاری.

🍀 بهشان نگفته بود که این خانم همسر شهید است. ایشان همه خواستگارها را رد می کرد، مصطفی را هم رد کرد.

🔺مصطفی پیغام فرستاد امام (ره ) گفتن : «با همسرهای شهدا ازدواج کنید » باز هم قبول نکرد او می خواست تا مراسم سال همسر شهیدش صبر کند.

🌷 دوباره مصطفی پیغام فرستاد که شما سید هستید می خواهم داماد حضرت زهرا (س) باشم. دیگر نتوانست حرفی بزند . جوابش مثبت بود.

🔶 امام خطبه عقدشان را خواند. مصطفی گفت : «آقا ما را نصیحت کنید » امام (ره) به عروس نگاهی کرد و گفت: « از خدا می خواهم که به شما صبر بدهد.»

حضور حضرت زهرا س در عروسی شهید ردانی پور

💎 طلبه شهید مصطفی ردانی پور برای عروسی اش علاوه بر میهمانان ، یک کارت دعوت نیز برای حضرت زهرا سلام الله علیها می نویسد و به ضریح حضرت معصومه سلام الله علیها می اندازد ، شب حضرت زهرا سلام الله علیها را در خواب می بیند که به عروسی اش آمده ، شهید ردانی پور به ایشان می گوید:

✳️ خانم ! قصد مزاحمت نداشتم ، فقط می خواستم احترام کنم. حضرت زهرا سلام الله علیها پاسخ می دهند: «مصطفی جان! ما اگر به مجالس شما نیائیم به کجا برویم؟»

🍁 شهید مصطفی ردانی پور دیگر تا صبح نخوابید نماز می خواند ، دعا می کرد، گریه می کرد. میگفت من شهید می شوم.

⇦ دوستش گفته بود این همه گریه و زاری میکنی، می گی می خوام شهید بشم دیگه زن گرفتنت چیه ؟ جواب داد : «خانمم سیده. می خوام اون دنیا به حضرت زهرا (س) محرم باشم. شاید به صورتم نگاه کنه !»

💠 شب عروسی بلند شد به سخنرانی و گفت : « امشب عروسی من نیست. عروسی من وقیته که توی خون خودم غلت بزنم» تازه سه روز از عروسی‏اش گذشته بود که دست زنش را گذاشت تو دست مادر ، سرش را انداخت پایین و گفت دلم می خواهد دختر خوبی برای مادرم باشی بعد هم آرام و بی صدا رفت منطقه.

🔻بدون عمامه، بدون سمت ، مثل یک بسیجی ، اول ستون راهی عملیات شد. عملیات والفجر 2 درمنطقه #حاج_عمران و تپه های #شهید_برهانی شروع شده بود.

🔖بعد از مدتی نیروها از هر طرف محاصره شدند. حاج آقا ردانی زیر لب قرآن می خواند و دشمن بالای تپه را بسته بود به رگبار . دستورعقب نشینی صادر می شود اما او همچنان مقاومت می کند.

🌹 تا اینکه گلوله ای از پشت سر به جمجمه اش اصابت می کند. آرامشی زیبا وجودش و زخم های کهنه میدان نبردش را التیام می دهد. اودیگر به آرزویش رسیده است .

⚡️هق هق گریه می کرد ؛نفسش بالا نمی آمد . تا آن روز بچه ها حاج حسین را آن طور ندیده بودند و همه می دانستند که سینه مصطفی ردانی پور ، مأمنی بوده برای دلتنگی های حاج حسین.

🍂 زمانی که قلب #حاج_حسین_خرازی از آماج تیر هجران یاران و دوستان شهیدش فشرده می شد، تنها آغوش مصطفی می توانست آرام بخش لحظه های سرد و سنگینش باشد.

🏷 آن شب همه گریه می کردند بچه ها یاد شب هایی افتاده بودند که مصطفی برایشان دعا می خواند . هرکسی یک گوشه ای را گیر آورده بود، برایش زیارت عاشورا یا دعای توسل می خواند .

 🔸حاج حسین بچه ها را فرستاد بروند جنازه ها را بیاورند. سری اول صد و پانزده شهید آوردند ، مصطفی نبود . فردا صبح بیست و پنچ شهید دیگر آوردند ، بازهم نبود.

منطقه دست #عراقی ها بود . چند بار دیگر هم عملیات شد اما از او خبری نشد .جنگ هم که تمام شد .دوستانش رفتند و دنبالش روی تپه های برهانی ،توی همان شیار .همه جای تپه را گشتند . نبود! سه نفر همراهش را پیدا کردند اما ازخودش خبری نشد. مصطفی برنگشت که نگشت.
@shahdanzende
روحانی والا مقام شهید
🌹 #مصطفی_ردانی_پور 🌹

⇦ فرمانده سپاه #سنندج و #قرارگاه_فتح

○°•.__________________________ @shahdanzende __