🌹 رَفْتَنْد تـاٰ بِماٰنیٖــم 🌹

#شهید_ابراهیم_همت
Канал
Логотип телеграм канала 🌹 رَفْتَنْد تـاٰ بِماٰنیٖــم 🌹
@shahdanzendeПродвигать
77
подписчиков
13,7 тыс.
фото
3,93 тыс.
видео
4,02 тыс.
ссылок
#حجاب_شهادت_مطیع_ولایت اینها را فراموش نکنیم ،همیشه در حال #جهادیم و راه #شهادت باز است. وای اگر از این قافله عقب بمانیم 😔 . تبادلات: @E57l64 لطفا اگر بخاطر شهدا عضو کانال میشید پس لفت ندید شهداارزشمندند بمون باشهدا رفیق شو رفیق❤❤
گفت: مادرجان شما غصه‌ی مرا نخور!
خانه‌ی‌ من عقب ماشینم است.
پرسیدم: یعنی‌چه که خانه‌ات، عقب ماشینت است؟!
گفت: جدی می‌گویم!
اگر باور نمی‌کنی، بیا ببین همراهش رفتم،
در عقبِ ماشین را باز کرد.
وسایل مختصری را توی صندوق عقب ماشین چیده‌ بود!
سه‌تا کاسه، سه‌تا بشقاب‌، سه‌تا قاشق
یک سفره پلاستیکی کوچک،
دوقوطی شیرخشک برای بچه
و یک‌سری خرده ریز دیگر!
گفت: این هم خانه‌ی من که خیلی هم راحت است
گفتم: آخه این‌طوری که نمی‌شود
گفت: دنیا را گذاشته‌ام برای دنیادارها
خانه هم‌ باشد برای خانه‌دارها!

#شهید_ابراهیم_‌همت🌷

یاد شهدا باصلوات
@shahdanzende🕊
💎تفاوت ترس ما و ترس امام

اوایل انقلاب که هنوز جنگ شروع نشده بود، با تعدادی از جوانان برای دیدار با امام به جماران رفتیم. دور تا دور امام نشسته بودیم و به نصیحت‌هایش گوش می‌دادیم که یک‌دفعه ضربه‌ محکمی به پنجره خورد و یکی از شیشه‌های اتاق شکست. از این صدای غیرمنتظره همه از جا پریدیم، جز حضرت امام.
امام در همان حال که صحبت می‌کرد، آرام سرش را برگرداند و به پنجره نگاه کرد. هنوز صحبت‌هایش تمام نشده بود که صدای اذان شنیده شد. بلافاصله والسلام گفت و از جا بلند شد.

همانجا بود که فهمیدم آدم‌ها همه‌شان می‌ترسند، چرا که آن روز در حقیقت، همه ما ترسیده بودیم؛ هم امام و هم ما. امام از دیر شدن وقت نماز می‌ترسید و ما از صدای شکسته شدن شیشه.
او از خدا می‌ترسید و ما از غیرخدا. آن‌جا بود که فهمیدم هر کس واقعا از خدا بترسد، دیگر از غیر نمی‌ترسد.

راوی: #شهید_ابراهیم_همت


@shahdanzende🕊
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍁 ویدیو قدیمی از تشییع پیکر #شهید_ابراهیم_همت در تهران

هفده اسفندماه #سالروز_شهادت
فرمانده رشید اسلام شهید ابراهیم
همت در حین عملیات خیبر

https://t.center/shahdanzende🕊
#شهید_ابراهیم_همت :

من زندگے ام را دوست دارم
ولے نه آنقدر ڪه آلوده اش شوم
و خویشتن را گُم و فراموش ڪنم...

علے وارزیستن و علے وار شهیدشدن
حسین وار زیستن و حسین وار شهید شدن را دوست مے دارم...

#فاتح‌قلبم
#حاج‌ابراهیم‌همت
♥️🌱

@shahdanzende
🌹 رَفْتَنْد تـاٰ بِماٰنیٖــم 🌹
پست اینستاگرام فرزند #شهید_ابراهیم_همت متن پست 👇
پست اینستاگرام فرزند #شهید_ابراهیم_همت


آتش تمام دامن ماه مرا گرفت... شب، درست وقتی که ماه کامل شد آتش به دامن زندگی ما افتاد، تو آتش گرفتی و ما سوختیم. حالا اگر تمام دنیا تسلیت بگویند هیچ چراغی توی این شب ها سوسو نمی زند. پیکر سوخته ات را دیروز کنار پیکر بدون سر پدرم توی قلبم گذاشتم تا هیچ روزی را بدون یادتان سپری نکنم. تا پیراهن سوخته ات هیچگاه داغ قلبم را سرد نکند. می خواهم پیکر زهرایی تو کنار پیکر حسینی پدرم بماند. تو را شبانه به خاک سپردیم تا روزهای بی کران یاد کنیم مردی را که ایمان را به دیارمان برگرداند. ما به داغ اما قرابتی دیرینه داریم. آن که تو را از ما گرفت باید حالا حالاها پس بدهد. از امروز دیگر من به خاطر نخواهم آورد که قبل از تو چه بود و چه گذشت، کتاب عمر من بعد از آن شبی که سوختی و سوختم ورق خورد! حالا برای لبخند بهانه های خیلی بزرگ می خواهم! | این نقطه ی بسم الله بود و تا پایان داستان عمو ام صفحات بسیاری باید ورق بخورد.
من؛ محمد مهدی همت، فرزند شهید حاج محمد ابراهیم همت، بهمراه تمام خواهران و برادران خونی ام (که به واسطه خون پدران مان به هم منسوب هستیم) از امروز دوباره عزادار پدر شدیم و این بار با ظهور رخت عزا از تن ما به در خواهد کرد، یا کفن!
و عجل الله في فرج مولانا صاحب الزمان چهارشنبه ۱۸ دی ماه۹۸
@shahdanzende
🍃🌸
#شهدا_و_ماه_مبارک_رمضان

🍀در دوران سربازی در پادگان شاهنشاهی مسئول آشپزخانه كرده بودندش ...

🌷ماه رمضان آمده بود و او گفته بود
هركس بخواهد روزه بگيرد، سحری بهش مي‌رساند ...

ولي يك هفته نشده، خبر سحری دادن‌ها
به گوش سرلشكر ناجی رسيده بود.

او هم سرضرب خودش را رسانده بود
و دستور داده بود همه‌ی سربازها به
خط شوند و بعد، يكی يك ليوان آب
به خوردشان داده بود كه
" سربازها را چه به روزه گرفتن ! "😔

و ابراهيم بعد از ۲۴ ساعت بازداشت
برگشته بود آشپزخانه...😢

👌با چند نفر ديگر، كف آشپزخانه را تميز شستند و با روغن موزاييك‌ها را برق انداختند و منتظر شدند.

براي اولين بار خدا خدا ميكردند
سرلشكر ناجی سر برسد.

ناجي در درگاهِ آشپزخانه ايستاد. نگاه مشكوكی به اطراف كرد و وارد شد. ولی اولين قدم را كه گذاشته بود، تا ته آشپزخانه چنان كشيده شده بود كه كارش به بيمارستان كشيد.😅

پاي سرلشكر شكسته بود و مي‌بايست
چند صباحی توی بيمارستان بماند.

تا آخر ماه رمضان، بچه‌ها با خيال راحت روزه گرفتند.😉

#شهید_ابراهیم_همت
#شهدا_رو_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات
درسـرمــ نیستـــ بجـز
حال و #هـواے تو و عشـق

شــادم از اینڪہ
همہ حال و هوایمـ توشـدے

#شهید_ابراهیم_همت
#شبتون_شهدایی🌷

ว໐iภ ↬ @shahdanzende 🕊🕊
پاشو برو غسل ڪن، بيا.
پرسيدم: چرا؟
گفت: پاشو.
گفتم: خوب بہ چہ نيتی؟
گفت: پاڪی
....يڪ دست لباس سپاه گذاشت جلوم. گفت: «...حالا بپوش.»

#شهید_ابراهیم_همت

iD ➠ @shahdanzende🕊🕊
👆نگــــــــــاه ڪنید ...
راه همـــــــان است ڪہ
ما رفتہ ایـــــــم ...
راه را گُــــــم نڪنید ...!

#شهید_ابراهیم_همت
#شهیدسیدمصطفے‌صدرزاده


#سلام_صبحتان_منور_بہ_نگاه_شهدا


@shahdanzende