🍃🌸#شهدا_و_ماه_مبارک_رمضان 🍀در دوران سربازی در پادگان شاهنشاهی مسئول آشپزخانه كرده بودندش ...
🌷ماه رمضان آمده بود
و او گفته بود
هركس بخواهد روزه بگيرد، سحری بهش ميرساند ...
ولي يك هفته نشده، خبر سحری دادنها
به گوش سرلشكر ناجی رسيده بود.
او هم سرضرب خودش را رسانده بود
و دستور داده بود همهی سربازها به
خط شوند
و بعد، يكی يك ليوان آب
به خوردشان داده بود كه
" سربازها را چه به روزه گرفتن ! "
😔و ابراهيم بعد از ۲۴ ساعت بازداشت
برگشته بود آشپزخانه...
😢👌با چند نفر ديگر، كف آشپزخانه را تميز شستند
و با روغن موزاييكها را برق انداختند
و منتظر شدند.
براي اولين بار خدا خدا ميكردند
سرلشكر ناجی سر برسد.
ناجي در درگاهِ آشپزخانه ايستاد. نگاه مشكوكی به اطراف كرد
و وارد شد. ولی اولين قدم را كه گذاشته بود، تا ته آشپزخانه چنان كشيده شده بود كه كارش به بيمارستان كشيد.
😅پاي سرلشكر شكسته بود
و ميبايست
چند صباحی توی بيمارستان بماند.
تا آخر
ماه رمضان، بچهها با خيال راحت روزه گرفتند.
😉#شهید_ابراهیم_همت#شهدا_رو_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات