مفقودالاثر
#شهید_مدافع_حرم_میثم_نظری❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ساعتی مانده به غروبِ جمعه، به رسم انسانیت و به پاس ارج نهادن به مقام شامخ شهیدی از
#مدافعان حرم و خانواده اش، به دیدارشان رفتم، به دیدار ارجمندانی که بیست و چهارساعت است بهشان خبر داده اند که عزیزشان، اسمانی شده است .
خانواده
#نظری را می گویم، همان که میثم ٢٧ ساله شان در دفاع از حرم و حریم
#اهلبیت (ع) و مقابله با
#داعشی ها و تروریستها، در حومه حلب به شهادت رسیده است .
پدر پیر و سالخورده اش، از اصرار سه ساله میثم برای رفتن به
#سوریه و پیوستن به صف مدافعان حرم می گفت، اصراری که بالاخره نتیجه داده بود و میثم توانستم بود، پدر را برای رفتن به
#شام، راضی کند و خودِ پدر وظیفه سنگین رضایت گرفتن از مادر میثم را هم به عهده گرفته و انجام داده بود .
#پدرش که مدام می گفت: "خوشا به حالش"، این را هم گفت که دیروز خبر
#شهادت پسرشان را به انها داده اند در حالیکه میثم ٢١ دی، ده روز قبل، به شهادت رسیده .
می گفت: اولین بار بود که اعزام می شد و نه روز بعد از
#اعزام، به شهادت رسید.
پدر میثم این را هم گفت که میثم جزو خط شکنان بوده و همرزمانش گفته اند که در نبرد جانانه او و دیگر یارانش، شمار زیادی از تروریستها به
#هلاکت رسیدند .
#پیرمرد سکوتی کرد و اضافه کرد: پیکر عزیزش، در کنار شماری دیگر از دوستانش، در میدان نبرد، بین دو طرف مانده است و نتوانسته اند که بازشان گردانند .
بیرون آمدم، چشمم که به
#حجله میثم افتاد، مؤذن أذان می گفت و از کنارم خودروهایی با دو یا چند سرنشین رد می شدند که عکس خندان میثم بر حجله اش و سیاه پوش بودن محله او را نمی دیدند( یا نمی خواستند ببینند)، و صدای سیستم های نصب شده بر خودروهاشان در "امنیت کامل" با خنده های بلندشان، هم خوان می شد .
در دلم فریاد زدم : ااای همشهریان، هم وطنان، با معرفت ها و با مرامان !
خوشی هاتان مستدام و لبهاتان همیشه خندان، کمی و تنها کمی اهسته تر بخندید، اینجا قلب
#مادری ریش است و حواسش پیش پیکر میثمش است که ده روز است در سرمای سوریه، بر روی زمین افتاده است . اینجا دلِ پدری سالخورده خون و چشمانش اشکبار است، او که عزیزش، به شهادت رسیده تا " امنیت" من و شما، تامین و تضمین شود .
@shahdanzende 🆔