°شَفَق°

در حالی که همه دارن از تعطیلات میان‌ترمشون لذت میبرن من باید علاوه بر فشار دلتنگی، فشار امتحان بیوشیمی فردا رو هم تحمل کنم :)))

همونی که تا اینجاشو درست کرده
فکر از اینجا به بعدش رو هم کرده

نمیدونم چطوریه که گاهی وقتا عمیق دلت میگیره ولی دلیلی براش پیدا نمیکنی...

بازم مثل همیشه همه دارن توی گروه کلاسی درباره‌ی مطالب جزوه بحث میکنن در حالی که من هنوز نصف جزوه رو هم یه دور نکردم🦦

یهو زد کنار، با تعجب این طرف و اون طرف رو نگاه کردم تا ببینم چرا نگهداشته که از ماشین پیاده شد و رفت سمت ماشین رو به رویی
اینو نوشت و دوباره برگشت توی ماشین و راه افتاد :)

می‌توانستم در وصف خوبی هایت، احساسی که به تو دارم، روز هایی که کنار تو بوده ام و تمام چیزهایی که با هم تجربه کردیم صد ها خط بنویسم و با تشبیه و استعاره مزینشان کنم اما نه مجالی هست و نه نوشته هایم تمام شدنی! سخنم را کوتاه میکنم دار و ندارم :)
روزت مبارک مرد ترینِ من!💛🫀

مبارکه :)))))))))🫀

هیچ حسی بهتر از این نیست که بدونی قراره یه دختر کوچولویِ ناز تو دنیای صورتی خودت قدم بذاره و اون رو صورتی ترش بکنه 🩷

#دلبندم

ولی واقعاً میطلبه امشب مشهد باشی و ولادت پسر امام رضا رو بهشون حضوراً تبریک بگی :))))

ولی من هنوزم این پسره رو میبینم تو دلم قند آب میشه :))))

مینیاتور ایرانی🇮🇷

https://t.center/shafagh_am

دانشگاهمون واقعاً مجموعه ای از عجایبه
کاشت گل مصنوعی در خاک و آبیاری روزانه

کاش یه جایی بود میتونستی بری از ته دلت داد بزنی!

از "دیگه" متنفرم ولی زندگی پر از "دیگه" است!
دیگه زمان به عقب برنمیگرده، دیگه آبی که ریخته جمع نمیشه، دیگه حرفی که زده شده پس گرفته نمیشه، دیگه...دیگه...دیگه...

:)

دلم میخواست یه آدم معمولی میبودم که یه رشته‌ی خیلی معمولی تر میخوندم، کارای معمولی و روتین زندگیم رو انجام میدادم و توشون مهارت پیدا میکردم ولی زندگی میکردم! بقیه هم پشت سرم میگفتن که عه! چقدر شخصیت قوی و مودبی داره! آشپزیش چقدر خوبه! چقدر به پدر و مادرش احترام میذاره! خودمم بدون دغدغه و استرس یه غذا میذاشتم روی گاز و سرمو میکردم توی گوشی و تا ته محتواهای فضای مجازی رو درمیاوردم
اون وقت مجبور نبودم انقدر برای عالی بودن حرص بخورم و استرس بکشم که گاهی وقتا کم بیارم و بزنم زیر گریه که بگن عه! چقدر این دختره ضعیفه! اعصابم به هم بریزه و بی‌احترامی کنم تا بگن عه! این دختره چقدر بچگانه رفتار میکنه!
نمیدونم چرا همه دنبال اینن که معمولی نباشن، آخه مگه معمولی بودن چشه؟! زندگی مال معمولیاست، حتی تعریف و تحسین دیگران هم شاید در ظاهر مال آدمای خاص باشه ولی تهش از خیلی جنبه های دیگه همون معمولیا رو میکوبن توی سر آدمایی که فرق دارن...
و در نهایت باید بگم منظورم ازین حرفا اصلا این نبود که بگم آدم خاصیم، من این وسط نه جزو آدمای خاص حساب میشم نه معمولی... وقتی که خوب بهش فکر میکنم میبینم که من هیچی نیستم! نه خوبیای یه آدم معمولی رو دارم نه یه آدم خاص! چون خیلی به درد نخور تر از این حرفام! :)

ذهنم مشوش بود
گوشی خودمو چک کردم، هیچی نداشت
گوشی شوهرمم همینطور
بازی "زامبی" رو ریختم و چون تازه نصب کرده بودم هیچ جذابیتی نداشت اونقدر که مراحلش ساده بودن
و بازم ذهنم خالی نشد
و نخوابیدم
و این هفته دو تا امتحان دارم که احتمال افتادنم بسیار بالاست🤌
یه همچین وقتایی واقعاً واقعاً عصبانی میشم و فقط دلم میخواد سرمو بکوبم توی دیوار :)))
یه حس خیلی خاصیه مخصوص اینجور موقعیتا توی زندگیم که کم هم پیش نمیاد

امروز واقعاً طولانی، زیبا، زشت، امید‌بخش، ناامید کننده، هیجان انگیز و خسته کننده بود!

و عشق یک مفهوم مطلق نبود و درجات زیادی داشت...

درسته که یه آدم هیچ وقت نمیتونه توی همه چی بهترین باشه ولی گاهی دلت میخواد که یه نفر حقیقتاً اعتقاد داشته باشه که تو از همه نظر بهترینی!
اینکه میگم حقیقتاً معنیش این نیست که به زبون بگه بهترینی بلکه اعتقاد قلبی و باورشه که مهمه...