*بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست"
#مولانا **
آمد ز مصر یوسف ِ کنعانِ دیگری
تا گل دَمَد به کلبهی احزانِ دیگری
با آن لبانِ گرمِ مسیحاییات بیا
نزدیک شو, ببخش بمن جانِ دیگری!
دیدار تو و لحظهی در بَر گرفتنت
آرامشیست در پیِ طوفانِ دیگری
بگشای لب..که آرزویی نیست در دلم
جز
از لبِ تو قندِ فراوانِ دیگری *
از لطفِ چشمهایِ غزلریزِ توست که
جاری شده است چشمهی جوشانِ دیگری
باران شو و به پیکرِ صحرایی ام ببار
شاید شود بهار زمستانِ دیگری
#زهرانوری (شیرین)
#از_مجموعه_کتاب:
#این_نوشتهها#چاپ_آنیما1399
@shaeraneDareshahr