📌 #همسر_شهید_مدافع_حرم_محمد_تقی_ارغوانی:
🍂بار اول که مطرح کرد که بره من هیچ مشکلی نداشتم با رفتنش، چون دلم قرص بود که بر میگرده، با
#خوشحالی بدرقش کردیم. رفت و بعد از 43 روز برگشت. دوباره این بار آگاهانه دوست داشت بره. خیلی دوست داشت بره ولی من
#مخالفت کردم.
🍂شب خوابیدم، خواب دیدم از چند جهت مختلف دارند با لودر
#حرم حضرت زینب (سلام الله علیها) را خراب میکنند. یکدفعه حضرت زینب (سلام الله علیها) از روبرو اومد، مچ دو دستم رو گرفت، دستامو آورد پایین، گفتند: عزیز من با جیغ و گریه
حرم من سرپا نمیمونه، اسلام زنده نگه داشته نمیشه، واسه حفظ این چیزا باید
#جون بدید.
🍂من با گریه از خواب بیدار شدم. صدای گریم رو شنید. برای من یک
#لیوان آب آورد. گفت چی شده؟ من هم گفتم راضیم به اینکه بری، من مشکلی ندارم با رفتنت. بعد گفت: چرا؟ یکدفعه چه اتفاقی افتاد؟ خوابم رو براش تعریف کردم. گفت: واقعا از ته دل راضی هستی؟ گفتم از ته دل راضیم. دیگه روی حرف حضرت زینب (سلام الله علیها) نمیشه حرف زد.
#مطمئن هم بودم که بر نمیگرده. چون اسمی از خون برده نشد خود حضرت زینب گفت که باید جون بدید.
💠 #ارسالی_خانواده_شهید