شهدا شرمنده ایم

#جون
Канал
Логотип телеграм канала شهدا شرمنده ایم
@shAHIDSHARMANDEIMПродвигать
57
подписчиков
8,72 тыс.
фото
2,02 тыс.
видео
638
ссылок
سلام عزیزان هی دم زدیم از یاد یاران و شهیدان اما وفای بر شهیدان را یادمان رفت ادمین کانال @arainezhad 🌷ثبت کانال در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی🌷 http://t.center/itdmcbot?start=shahidsharmandeim
🍂🍂ترانه ای از زبان #علی کوچولوی شهید #حججی

دلم ميخواس منم كه هَف سالم شد
اولِ مهر، دستِ تو رو بگيرم
چيزِ زيادى كه آخه نخواستم
باباىِ سر بلندِ سر به زيرم

تو مثلِ شيشه ى یه عطرِ خوشبو
شكستيو يه شهر معطر شده
عطرِ سَرت پيچيده توىِ شهرم
سرِ تو از همه سَرا سَر شده

هرجا ميرم اِسمِ تو رو ميارن
صدامو ميشنوى باباىِ مَردم؟
از اين به بعد سرم هميشه بالاس
الهى كه دوره سرت بگردم

آهاى اونايى كه همش ميگفتين
اينا فقط ميرن كه پول بگيرن!
پول اگه اندازه ى #جون مى ارزه
چرا باباهاىِ شما نميرن؟!

بابا ديگه با ما غريبه نيستن!
همه ديگه خيلى مارو دوس دارن
به خاطرِ غرورِ توىِ چشمات
چه احترامى كه به ما ميذارن!

باباجونم تنها گيرت آوردن
فداى اون جراتِ توىِ چشمات
فداىِ اون نگاهِ بى نظيرت
قربونِ اون عزتِ توىِ چشمات

عمو قسم خورده به حلقومِ تو
از همشون فقط نفَس بگيره
ميخوام برم و التماسش كنم
فقط بره،سرِتو پَس بگيره

به كى بگم؟حرفِ منو بفهمه؟
ديگه ندارمت برا هميشه
تمومِ دنيارو به پام بريزن
شبِ عروسيم كه بابا نميشه!

راستى بابا حالِ مامان خرابه
همش ميخواد چيزى به روش نياره
فقط ميره ميشينه تو اتاقت
سرِشو رو عكسِ سرِت ميذاره..😭😭

ترانه:ياحاكاشانى
تقديم به شهيد غريب و با عزت محسن حججى🖤

لطفا انقدر انتشار بدين تا برسد به همسر محترم شهید
📌 #همسر_شهید_مدافع_حرم_محمد_تقی_ارغوانی:

🍂بار اول که مطرح کرد که بره من هیچ مشکلی نداشتم با رفتنش، چون دلم قرص بود که بر می‌گرده، با #خوشحالی بدرقش کردیم. رفت و بعد از 43 روز برگشت. دوباره این بار آگاهانه دوست داشت بره. خیلی دوست داشت بره ولی من #مخالفت کردم.

🍂شب خوابیدم، خواب دیدم از چند جهت مختلف دارند با لودر #حرم حضرت زینب (سلام الله علیها) را خراب می‌کنند. یکدفعه حضرت زینب (سلام الله علیها) از روبرو اومد، مچ دو دستم رو گرفت، دستامو آورد پایین، گفتند: عزیز من با جیغ و گریه حرم من سرپا نمی‌مونه، اسلام زنده نگه داشته نمی‌شه، واسه حفظ این چیزا باید #جون بدید.

🍂من با گریه از خواب بیدار شدم. صدای گریم رو شنید. برای من یک #لیوان آب آورد. گفت چی شده؟ من هم گفتم راضیم به اینکه بری، من مشکلی ندارم با رفتنت. بعد گفت: چرا؟ یکدفعه چه اتفاقی افتاد؟ خوابم رو براش تعریف کردم. گفت: واقعا از ته دل راضی هستی؟ گفتم از ته دل راضیم. دیگه روی حرف حضرت زینب (سلام الله علیها) نمیشه حرف زد. #مطمئن هم بودم که بر نمیگرده. چون اسمی از خون برده نشد خود حضرت زینب گفت که باید جون بدید.

💠 #ارسالی_خانواده_شهید