شهدا شرمنده ایم

#عاشقانه_های
Канал
Логотип телеграм канала شهدا شرمنده ایم
@shAHIDSHARMANDEIMПродвигать
57
подписчиков
8,72 тыс.
фото
2,02 тыс.
видео
638
ссылок
سلام عزیزان هی دم زدیم از یاد یاران و شهیدان اما وفای بر شهیدان را یادمان رفت ادمین کانال @arainezhad 🌷ثبت کانال در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی🌷 http://t.center/itdmcbot?start=shahidsharmandeim
🍃💞🍃💞🍃💞🍃💞🍃💞🍃💞

#عاشقانه_شـهدا


🔸فاصله سه روزه ماه عسل تا شهادت

« امیرحسین » را با لباس مقدس سپاه، به خاک سپردند...
ساعت و انگشترش همچنان بر دستش بود...
ساعت را برای یادگاری برداشتیم؛ اما انگشتر از دستش خارج نشد...

در آن لحظه به یاد قول همسرم در هنگام عقد افتادم که گفت :
 « انگشتر ازدواج‌مان را هرگز از دستم خارج نمی‌کنم... »

🔸راوے:
همســــر گرامے شهید سلیمانے


#شهید_امیرحسین_سلیمانی
#همسرانه
#عاشقانه‌_های‌_همسران‌_شهدا



🍃💚 @shahidsharmandeim
Audio
#عاشقانه_های
شهید_اسماعیل_خانزاده

🎙و تو ای همسر عزیزم
بی شک بخشی از جهاد مرا
تو نیز شریک هستی

🎙تو ای دختر عزیزم
جگر گوشه ی بابا
________________

#حتما گوش کنید
@shahidsharmandeim
ﻋﺮﻭﺳﮏ ﺑﺎﺭﺑﯽ ﺭﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻼﺱ ﺳﻮﻡ ﺑﻮﺩﻡ، ﺷﻨﺎﺧﺘﻢ.
ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﺎﺵ نود ﺩﺭﺟﻪ ﮐﺞ ﻭ ﺭﺍﺳﺖ ﻣﯿﺸﺪ ﻭ ﺍﻧﮕﺸﺘﺎﯼ ﻇﺮﯾﻔﯽ ﺩﺍﺷﺖ.
ﺍﯾﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﮐﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﭼﯿﺰﻫﺎﯼ ﮐﻮﭼﯿﮏ ﻭ ﻇﺮﯾﻒ ‏(ﻣﺎﺷﯿﻦ ﮐﻮﭼﯿﮏ، ﺧﻮﻧﻪ ﮐﻮﭼﯿﮏ) ﺑﻮﺩﻡ ﯾﻪ ﺭﻭﯾﺎ ﺑﻮﺩ .
خونه یکی از دخترهای فامیل بودیم که برای آب کردن دل من، کمد باربی هاشو بهم نشون داد....
ﺑﺎﺑﺎﺵ ﻭﻗﺘﯽ ﺳﻔﺮﻫﺎﯼ ﺩﺭﯾﺎﯾﯽ می رفت، ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﺎ ﺭﻭ ﺑﺮﺍﺵ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﺩ ...
عید اون سال مامانم بعد از اصرار فراوان برام یکی از اونا رو با تمام وسایلش خرید ...

ﺍﻭﻥ ﺳﺎﻝ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺗﮑﻠﯿﻒ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﻭ ﺑﺎﺭﺑﯽ ﻣﻦ ﻟﺒﺎﺱ ﺩﺭﺳﺖ ﻭ ﺣﺴﺎﺑﯽ ﻧﺪﺍﺷﺖ...
ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﻗﺎﻃﯽ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﺮﺩﻥ ﻣﻦ می شد و می گفت: ﺁﺧﻪ ﺍﯾﻨﻄﻮﺭﯼ نمی تونه ﺑﺮﻩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ..
ﻭ ﺑﺮﺍﺵ ﯾﻪ ﺷﻠﻮﺍﺭ ﻭ ﭼﺎﺩﺭ ﻧﻤﺎﺯ ﻭ ﯾﻪ ﭼﺎﺩﺭ ﻣﺸﮑﯽ ﺩﻭﺧﺖ ﺑﺎ ﻣﻘﻨﻌﻪ .
ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻓﮑﺮ می کرﺩﻡ ﭼﻘﺪ ﺗﺤﺖ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﺍﯾﻦ ﻋﺮﻭﺳﮏ ﺑﻮﺩﻡ .
ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﯾﻪ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻓﮏ ﮐﻨﻢ ﺑﺎﺯﯾﻪ ﻧﺎﺧﻨﺎﺷﻮ ﺑﺎ ﻫﻢ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﮐﺮﺩﯾﻢ، ﭼﻮﻥ ﻣﯿﺮﻓﺖ ﻣﺪﺭﺳﻪ ،ﻻﮐﺎﺷﻮ ﭘﺎﮎ ﮐﺮﺩﯾﻢ ،ﻣﻮﻫﺎﺷﻮ ﺑﺎﻓﺘﻢ، ﻣﺚ ﺧﻮﺩﻡ ﭼﺎﺩﺭ ﺳﺮﺵ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﻧﻤﺎﺯ ﺟﻤﻌﻪ ﻫﻢ می رﻓﺖ ...
ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﺧﯿﻠﯽ ﺳﺎﺩﻩ ﻧﺬﺍﺷﺖ ﻣﻦ ﻣﺜﻞ ﺑﺎﺭﺑﯽ ﺑﺸﻢ وکاری کرد که ﺑﺎﺭﺑﯽ ﻣﺜﻞ ﻣﻦ ﺷﺪ ... *ﺯﯾﺮﮐﯽ ﻣﻮﻣﻦ ﺗﻬﺪﯾﺪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺑﻪ ﻓﺮﺻﺖ می کند.*
خاطرات دختر شهيد تهراني مقدم نخبه موشکي ایران...
چادر ساده بدست ما نرسیده است،یادگار مادر پهلو شکسته است،پس با بی احترامی حرمتش را نشکنیم...
چادر سر کردن آداب دارد...

#محجبه_ها_فرشته_اند 😇
#التماس_تفکر 🤔
#عاشقانه_های_چادرم
#نشر_دهید
#یازهرا ❤️✋️

@shahidsharmandeim
بسم الله النور
.
#شهدای_امروزی، #عاشقانه_های_امروزی!!!!❤️❤️
.
سمیه ابراهیم پور، همسر شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده( سید ابراهیم)👇👇
.

.
❤️قانونی داشت خونه ی ما، اگر از هم ناراحت شدیم یا قهری پیش میومد بیشتر از ۳ دقیقه طول نکشه.💛
.
.......................
.
شهید صدر زاده روز تاسوعا در منطقه حلب سوریه به شهادت رسید.
شهید سیدابراهیم صاحب دو فرزند هستند فاطمه ۷ ساله، محمدعلی ۶ ماهه.

@shahidsharmandeim
Forwarded from عکس نگار
‍ . خودم "بله" را گفتم😍
خودم بند پوتینهایت را محکم کردم🙂
خودم از زیر قرآن ردت کردم.....🙂 اما این روزها عجیب دلتنگم😞
کم داشتم تو را😔
کم دارم تو را😢
#قلبم_ایستــــــــــاد_به_تماشای_ رفتنتــــــــــ...😔 .
.
.
.
#عاشقانه_ها
#عاشقانه_های_مذهبی
#عشق

🥀💔 @shahidsharmandeim
#عاشقانه_های_شهدا🍃💞

وقتایی که ناراحت بودم یا اینکه حوصلم سر میرفت و سرش غر میزدم...
میگفت:
"جااان دل هادی...؟😍
چیه فاطمه...؟"

چند هفته بیشتر از شهادتش نگذشته بود یه شـب که خیلی دلم گرفته بود...💔
فقط اشک میریختم و ناله میزدم...😭
دلم داشت میترکید از بغض و دلتنگی قلم و کاغذ برداشتم و نشستم و شروع کردم به نوشتن...
از دل تنگم گفتم...


از عذاب نبودنش و عشقم نوشتم براش...
نوشتم "هادی...
فقط یه بار...
فقط یه باره دیگه بگو جااان دل هادی..."😭
نامه رو تا زدم و گذاشتم رو میز و خوابیدم...😴

بعد شهادتش بهترین خوابی بود که میتونستم ازش ببینم...👌😍
دیدمش…
با محبت و عشق درست مثه اون وقتا که پیشم بود

صداش زدم و بهترین جوابی بود که میشد بشنوم...
"جاااان دل هادی...؟☺️
چیه فاطمه…؟
چرا اینقده بیتابی میکنـی...؟
تو جات پیش خودمه شفاعت شده ای...😍😭

(همسر شهید هادی شجاع)

#فاطمه_زهرا_بانو

🌸 @shahidsharmandeim 🌸
🍃💞🍃💞🍃💞🍃💞🍃💞🍃💞

#عاشقانه_شـهدا


🔸فاصله سه روزه ماه عسل تا شهادت

« امیرحسین » را با لباس مقدس سپاه، به خاک سپردند...
ساعت و انگشترش همچنان بر دستش بود...
ساعت را برای یادگاری برداشتیم؛ اما انگشتر از دستش خارج نشد...

در آن لحظه به یاد قول همسرم در هنگام عقد افتادم که گفت :
 « انگشتر ازدواج‌مان را هرگز از دستم خارج نمی‌کنم... »

🔸راوے:
همســــر گرامے شهید سلیمانے


#شهید_امیرحسین_سلیمانی
#همسرانه
#عاشقانه‌_های‌_همسران‌_شهدا



🍃💚 @shahidsharmandeim
- چے شٌد عأشقش شٌدے!؟🙊❤️
+ نميدونَمـ يہـو بہ خودَمـ اومدَم😍
+ ديدَمـ بأ همہ برأم فَرق دأرِه🙈💋


#عاشقانه _های_آسمانی
🌸🍃 @shahidsharmandeim 🍃🌸
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#عاشقانه_های_شهدا 😍

قانونی داشت خونمون
اگر از هم ناراحت شدیم
یا قهری پیش میومد
بیشتر از ۳ دقیقه طول نکشه ...
@shahidsharmandeim
°••°●:



#عاشقانه_های_مدافع
#شفاعت...
.

روزایی که پیشم نبود و میرفت مأموریت...
واقعاً دوریش واسم سخت بود...
وقتمو با درس و دانشگاه پر میکردم...
با دوستام میرفتم بیرون...
قرآن میخوندم...
خبر شهادتشو که شنیدم...
خیییلی ناراحت شدم...💔
تو قسمتی از وصیت نامه ش نوشته بود...
"زیبای من…...خدانگهدار..."
اوج احساسات و محبتش بود...
بیقرار بودم...
حالم خیلی بد بود...
هر شب با خدا حرف میزدم...
التماس میکردم که خوابشو ببینم...
که ازش بپرسم...
چرا رفت و تنهام گذاشت...💔
با حضرت زینب (سلام الله عليها) حرف ميزدم...
رو به خدا كردم و گفتم:
"خدایا...
راضی ام به رضای تو…
اون واسه حضرت زینب (سلام الله عليها) رفت..."
بعدش قرآن خوندم و خوابیدم...
اومد به خوابم...
تو خواب بهش گفتم:
"تو قووول دادی که برگردی...
چرا تنهااام گذاشتی...؟😭
چرا رفتی...؟"
گفت: "من اسمم جزو لیست شهدا بود...
من مذهبی زندگی کردم…"
گفتم:"پس من چی…؟
چطوری این مصیبتو تحمل کنم…؟💔
تو که جات خوبه...
بگو من چیکار کنم..؟"
گفت:
"برو یه خودکار بیار..."
اسممو رو کاغذ نوشت...
تو پرانتز…
"همسر مهربونم...💕"
گفت:
"ما تو این دنیا آبرو داریم...
شفاعتتو میکنم...
با صدای اذون صبح بود که از خواب پریدم...
دیگه آرامش گرفتم...
دیگه الان از مردن نمیترسم...
میدونم شوهرم اون دنیا شفاعتمو میکنه...💕
عقدمون...💕
۲۹ اسفند سال ۹۱ بود...
روز ولادت حضرت زینب (سلام الله علیها)...
شروع و پایان زندگیمونم با خانوم حضرت زینب (سلام الله علیها )...
گره خورده بود...
.
(همسر شهید،امین کریمی)
.
@shahidsharmandeim
🔴 #ندای_عاشقی... 🔴

چه عاشقانه زیباییست...
وقتی که میگویی: ஜ #الهی... ஜ
و او می گوید ஜ #عبدی... ஜ

🔷🔶🔷🔶🔷🔶

🔷 #عاشقانه_های_دونفره

🔶 #عکس_نوشته_های_خاص

🔷 #کلیپ_و_ویس_های_متفاوت

🔶 #استیکرهای_زیبا

🔷 #دل_نوشته_ها

🔶 ...


🔴سریع جوین شید...🔴
👇👇👇👇

https://telegram.me/joinchat/C_PNiz6VzQj9xbUKUY7r-A
🔴 #ندای_عاشقی... 🔴

چه عاشقانه زیباییست...
وقتی که میگویی: ஜ #الهی... ஜ
و او می گوید ஜ #عبدی... ஜ

🔷🔶🔷🔶🔷🔶

🔷 #عاشقانه_های_دونفره

🔶 #عکس_نوشته_های_خاص

🔷 #کلیپ_و_ویس_های_متفاوت

🔶 #استیکرهای_زیبا

🔷 #دل_نوشته_ها

🔶 ...


🔴سریع جوین شید...🔴
👇👇👇👇

https://telegram.me/joinchat/C_PNiz6VzQj9xbUKUY7r-A
😔لحظاتی با #عاشقانه_های یک مادر از پایان انتظار تا عروج ملکوتی وی😔
@shahidsharmandeim
بعد از 6 ساعت شهیدش را آورد و #گفت این مال شما !🌹
بچه‌های #تفحص دنبال 3 شهید بودند که بعد از یک هفته جستجو آنها را پیدا کردیم؛ داخل پارچه‌های سفید گذاشتیم و آوردیم مقر تا شناسایی شوند؛ به پدر و #مادرهایشان اطلاع داده بودند که فرزندانشان شناسایی شده‌اند. 🌷
مادری آمده بود و طوری #ناله می‌زد ،که تا به حال در عمر 46 ساله‌ام ندیده بودم؛ دخترش می‌گفت : «مادرم از 25 سال گذشته که فرزندش #مفقود شده، حالش همین طور است»؛ ناگهان رفت داخل اتاق، مقابل 3 #شهید ایستاد؛😭😔
به بچه‌ها گفتم «با ایشان کاری نداشته باشید. » تا رفتم دوربین بیاورم؛ این مادر، یکی از شهدا را #بغل کرد و دوید سمت مسجد؛ به بچه‌ها گفتم «بگذارید ببرد».😭❤️
هنوز ما اطلاع دقیقی از هویت 3 شهید نداشتیم؛ برای شهید نماز خواند و شروع کرد با او به صحبت کردن؛ 😔
#دلتنگی‌های 25 ساله‌اش را به او گفت؛ از تنهایی‌های خودش؛ از اینکه پدرش فوت کرده؛ خواهر و برادرانش ازدواج کرده اند و از اینکه چه سختی‌هایی که نکشیدند و اینکه که شما را به ما می‌خواستند، بفروشند به یک میلیون و دو میلیون تومان. می‌آمدند به ما می‌گفتند ماشین می ‌خواهید، خانه می‌خواهید یا زمین.
(این مادر بعد از 6 ساعت #شهیدش را آورد و گفت این مال شما)😔...
به او گفتم : «مادر چطوری فهمیدید، این بچه شماست؟» او گفت «همان موقعی که رفتم و در را باز کردم، دیدم پسرم در مقابلم با همان چهره 25 سال پیش که به منطقه فرستادمش، با همان تیپ، با همان وضعیت بلند شد و به من سلام کرد و گفت مادر #منتظرت بودم».❤️🌹
صبح روز بعد، وقت نماز مادر به #رحمت خدا رفت؛ زمانی که ما بعد از فوت مادرش رفتیم کار شناسایی را انجام دادیم. پلاکش را در قفسه سینه‌اش پیدا کردیم و تا اطلاعات را وارد رایانه کردیم دیدیم مادر درست گفته بود.

#مادران و #پدران_صبور_شهدا را که در بین ما نیستن با ذکر #صلوات یاد کنیم..🙏

🌹اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم🌹