شهدا شرمنده ایم

#تفحص
Канал
Логотип телеграм канала شهدا شرمنده ایم
@shAHIDSHARMANDEIMПродвигать
57
подписчиков
8,72 тыс.
фото
2,02 тыс.
видео
638
ссылок
سلام عزیزان هی دم زدیم از یاد یاران و شهیدان اما وفای بر شهیدان را یادمان رفت ادمین کانال @arainezhad 🌷ثبت کانال در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی🌷 http://t.center/itdmcbot?start=shahidsharmandeim
خدایا به آبروی شهید #محمودوند که پیکرش در #تفحص سوخت
به آبروی صورت سوخته شهید محمودوند، 
روزمرگی ها ،
تساهل
و تسامح های
ما رو ببخش...  

@shahidsharmandeim
‌آی #مادرای مهربون، بچه هاتون بچه هاتون

دسته گلائی که دادید به #کربلا فرستادین

حالا با #تابوت اومدن با بوی #باروت اوُمدن

سر ندارن پا ندارن چشم
#تماشا ندارن

پ.ن: ورود پیکر مطهر ۱۳۰ شهید گلگون کفن به میهن اسلامی

این شهدا در مناطق عملیاتی استان‌های بصره، الاماره و شهر کوت عراق، #تفحص‌ شده‌اند.


@shahidsharmandeim
🔺شہــــــــــدا

تفحصم کنید 😭😭


‍ ‍ گاهے باید #آدم خودش را تفحص ڪند ... پیدا ڪند

خودش را ...
دلش را ...
عقلش را ...

گاهے در این راه پر پیچ و خم

#مردانگے ، #غیرتــ ، #دین ، #عزتــ ، #شرفـــ ، #تقــوا

را گم مےڪنیم ...

خودمان را پیدا ڪنیم
ببینیم کجاے قصہ ایم
ڪجاے سپاه #مهدی عج هستیم
ڪجا بہ درد آقا خوردیم
ڪجا مثل آقا عمل ڪردیم

ڪجا مثل شہید #دستواره
اینقدر ڪار ڪردیم تا از خستگی بیهوش شویم

ڪجا مثل شهید #ابراهیم_هادی برای فرار از گناه چهره مان را ژولیده ڪردیم

بہ قول بچہ هاے #تفحص
نقطه صفر صفر و گِرا دست مادرمان زهراستـــ (س)

خودمان را دودستے بسپاریم به دست #بے_بے پهلو شڪسته
قسمش بدهیم بہ مولاے غریبمـــــان #علے

تا دستمان را بگیرد
نگذارد در این دنیاے پر #گناه
غافل بمانیم ‌
غافل بمیـــــریم

شهدا گاهی نگاهی ....
#سلام_لحظه_هایتان_مملو_از
#نگاه_شهدا 🌹

@shahidsharmandeim
🍁 #انتشار برای اولین بار
تصویر #پرچم زیبای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که در جریان #تفحص_شهدا در منطقه عملیاتی #جزیره_مجنون کشف گردید

@shahidsharmandeim
🍁محل #شهادت سرهنگ پاسدار شهـيد #علیرضا #شمسی_پور که در جریان #تفحص شهدا در
استان پنجوين عراق بر اثر انفجار مين به فيض #شهادت نائل امد.

#هـنيئالك_ياشهـيدالله

@shahidsharmandeim
خیلی وقت بود که توی منطقه عملیات محرم مشغول #تفحص شهدا بودم؛ دیگر عشایر منطقه هم من رو می‌شناختند و اگر پیکر شهیدی را می‌دیدند، خبرم می‌کردند؛ یک روز یکی از عشایر چوپان به نام «غلامی» با بنده تماس گرفت.

 ـ سه تا #شهید پیدا کردم سریع بیا پیکر‌ها را ببر.🌹

ـ باشه میام.

ـ نه الان خودت را برسان؛ با تو کار دارم.

تعجب کردم که چرا این قدر اصرار می‌کند؛ خودم را به جایی که گفته بود رساندم؛ سه شهید را دیدم

 غلامی می‌گفت: «چند وقت این شهدا را این جا دیدم، هر وقت خواستم به شما زنگ بزنم بیایید، موفق نشدم. تا اینکه شب گذشته در عالم خواب #خانمی را دیدم که البته اجازه نگاه کردن به صورتش را نداشتم، ایشان به من فرمودند: چرا تماس نمی‌گیری بیایند بچه‌های من را ببرند.😔🌹
از خواب بیدار شدم، حیران بودم، نمی‌دانستم این خانم که بود. خواب را برای مادرم تعریف کردم؛ مادرم گفت: ایشان خانم حضرت #زهراسلام الله علیها، مادر شهدا بودند. سریع برو و به مأمور تفحص منطقه بگو بیایند و شهدا را ببرند».

این شهدا اعزامی از #بابلسر بودند.

«حاج‌جعفر نظری» از جستجوگران نور در منطقه #شرهانی است.🌹

@shahidsharmandeim
😔لحظاتی با #عاشقانه_های یک مادر از پایان انتظار تا عروج ملکوتی وی😔
@shahidsharmandeim
بعد از 6 ساعت شهیدش را آورد و #گفت این مال شما !🌹
بچه‌های #تفحص دنبال 3 شهید بودند که بعد از یک هفته جستجو آنها را پیدا کردیم؛ داخل پارچه‌های سفید گذاشتیم و آوردیم مقر تا شناسایی شوند؛ به پدر و #مادرهایشان اطلاع داده بودند که فرزندانشان شناسایی شده‌اند. 🌷
مادری آمده بود و طوری #ناله می‌زد ،که تا به حال در عمر 46 ساله‌ام ندیده بودم؛ دخترش می‌گفت : «مادرم از 25 سال گذشته که فرزندش #مفقود شده، حالش همین طور است»؛ ناگهان رفت داخل اتاق، مقابل 3 #شهید ایستاد؛😭😔
به بچه‌ها گفتم «با ایشان کاری نداشته باشید. » تا رفتم دوربین بیاورم؛ این مادر، یکی از شهدا را #بغل کرد و دوید سمت مسجد؛ به بچه‌ها گفتم «بگذارید ببرد».😭❤️
هنوز ما اطلاع دقیقی از هویت 3 شهید نداشتیم؛ برای شهید نماز خواند و شروع کرد با او به صحبت کردن؛ 😔
#دلتنگی‌های 25 ساله‌اش را به او گفت؛ از تنهایی‌های خودش؛ از اینکه پدرش فوت کرده؛ خواهر و برادرانش ازدواج کرده اند و از اینکه چه سختی‌هایی که نکشیدند و اینکه که شما را به ما می‌خواستند، بفروشند به یک میلیون و دو میلیون تومان. می‌آمدند به ما می‌گفتند ماشین می ‌خواهید، خانه می‌خواهید یا زمین.
(این مادر بعد از 6 ساعت #شهیدش را آورد و گفت این مال شما)😔...
به او گفتم : «مادر چطوری فهمیدید، این بچه شماست؟» او گفت «همان موقعی که رفتم و در را باز کردم، دیدم پسرم در مقابلم با همان چهره 25 سال پیش که به منطقه فرستادمش، با همان تیپ، با همان وضعیت بلند شد و به من سلام کرد و گفت مادر #منتظرت بودم».❤️🌹
صبح روز بعد، وقت نماز مادر به #رحمت خدا رفت؛ زمانی که ما بعد از فوت مادرش رفتیم کار شناسایی را انجام دادیم. پلاکش را در قفسه سینه‌اش پیدا کردیم و تا اطلاعات را وارد رایانه کردیم دیدیم مادر درست گفته بود.

#مادران و #پدران_صبور_شهدا را که در بین ما نیستن با ذکر #صلوات یاد کنیم..🙏

🌹اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم🌹