درکلاس، معلم دفترخود را بازکرد.📖 بعد با نام خدای مهربان درس اول #آب را آغاز کرد. گفت #بابا_آب_داد بچه ها یک صدا گفتند :بابا آبـــــ داد.
پسرڪ اما لبانش بسته ماند، گریه کرد😭 صورتش راتاب داد😔 او دلش تنگ بود 😥 ولے یادش آمد #مادرش یک روز گفته بود : پسرم بابای پاکت شهید شد! مدتی در فکر بابا غرق بود تا که دستی اشڪ او را پاک کرد. بچه ها خاموش ماندند و پسری در گوشه اے آهسته باز گفت"بابا آب داد...