🔶🔷🔶روزی روزگاری در نیویورک: مردانی که مدافع حقوق زنان شدند
🔻✍ فرناز سیفی
📍در آوریل ۱۸۹۹، سوزان بی. آنتونی، فعال مدافع حق رأی زنان در ایالات متحدهی آمریکا که نقشی بسزا در پیشبرد مطالبهی حق رأی داشت، در گردهمایی «انجمن ملی زنان آمریکایی مدافع حق رأی» در میشیگان، نامهی الیزابت کدی استانتون، دوست و مبارز همراه سالهای سال خود را خواند. استانتون با تأکید بر کمبود چشمگیر همراهی و حمایت
مردان از مطالبهی حق رأی زنان و بیش از نیمقرن مبارزهی آنها، نوشته بود: «تأسفبار است که
مردان اینهمه سال دیدند ما زنان چطور در حال مبارزه و هزینهدادنایم، و اینچنین شمار اندک و ناچیزی از آنها به حمایت ما آمدند.
مردان نفهمیدند که این مبارزه و هدفی برای همهی ماست و نهفقط زنان.» کدی استانتون سه سال بعد در حالی از دنیا رفت که غمگین، ناامید و خسته بود. در یکی از آخرین اظهارنظرهای خود گلایه کرد که همهی عمرت را صرف مطالبه و خواستهای میکنی و در یکقدمیِ مرگ میبینی هنوز هیچ… هنوز جانکندن برای همان مطالبه بدون نتیجهی ملموس.
♦️اگر الیزابت کدی استانتون یک دهه بعد از گردهمایی میشیگان زنده بود، لابد دلگرمی بیشتری را تجربه میکرد. او میتوانست شاهد این اتفاق خوشایند باشد که در نیویورک «اتحادیهی
مردان مدافع حق رأی زنان» شروع به کار کرده است. مردانی که اتفاقاً اغلب بانفوذ، شناختهشده، ثروتمند و خوشنام بودند و در سیاست، تجارت و حتی مذهب در آمریکا نفوذ داشتند. کتاب
مردان مدافع حق رأی زنان: چطور زنان از
مردان برای دستیابی به حق رأی بهره بردند، نوشتهی بروک کروگر، مدرس روزنامهنگاری در دانشگاه نیویورک، به بررسی نقش و تأثیر
مردان آمریکا در آخرین سالهای مبارزهی طولانی زنان برای کسب حق رأی پرداخته است.
🔶 گرچه کروگر این کتاب را با تمرکز بر «اتحادیهی
مردان مدافع حق رأی زنان در نیویورک» نوشته، اما از این گروه فراتر رفته و نگاهی هم به گروههای ریزودرشت
مردان مدافع حق رأی زنان در سراسر آمریکا داشته است. تحقیقات او نشان میدهد که این
مردان چطور در آخرین دههی مبارزات حق رأی، با یکدیگر ارتباط جدیتری برقرار کرده و چطور حتی بر رویهی وودرو ویلسون، رئیسجمهور وقت آمریکا، در مواجهه با مبارزات زنان تأثیرگذار بودند. ویژگی مهم این گروههای
مردان این بود که هرچند مستقل کار میکردند، اما شیوههای مبارزه و حمایت را از زنان مبارزی فرا میگرفتند که سالها در این راه خاک خورده و هزینه داده بودند. این
مردان برخلاف رویهی رایج در بسیاری جنبشهای اجتماعی، نیامده بودند تا «رهبریِ» مبارزه را در دست بگیرند و خطمشی تعیین کنند بلکه هوشیارانه متوجه و مراقب بودند که کار اصلی را زنان انجام میدهند و آنها همراه و حامیاند و بس.
📍 ۶ مه ۱۹۱۱ روزی است که در آن اتفاق تازهای رخ داد. از خیابان ۵۷ نیویورک، صف طویلی از
مردان ــ رسانههای وقت، شمار جمعیت را بیش از سههزار و پانصد نفر تخمین زدند ــ شروع به راهپیمایی و تظاهرات کردند و به خیابان پنجم رسیدند. مردانی که به فراخوان «اتحادیهی
مردان مدافع حق رأی زنان در نیویورک» دراین تجمع شرکت کرده بودند. مردانی که پزشک، وکیل، آرایشگر، آشپز، هنرمند، نویسنده، رانندهی تاکسی، کارمند، سیاستمدار، اقتصاددان، کشیش، خاخام، کنشگر مدنی، معلم و… بودند. در دو طرف خیابان،
مردان زنستیزِ دیگری ایستاده بودند و با فریاد این
مردان را مسخره میکردند: «بپا دامنات از پایت نیفتد!» و «اگر اینجا رژه نروی، شام جلویت نمیگذارند!» و...
🔶 رسانهها فردای آن روز نوشتند که در تمام مسیر راهپیمایی که نزدیک به چهار کیلومتر بود،
مردان تجمعکننده تمسخر و تحقیر شدند، به صورتهایشان تف شد، گاهی چیزی به سمتشان پرتاب شد و… اما هیچکدام دست از راهپیمایی برنداشتند و تمام مسیر را طی کردند. رسانهها به تحقیر به این
مردان لقب «Suffragents» داده بودند (در برابر واژهی suffragette که به معنی زن مدافع حق رأی است). اما این
مردان نهتنها تن به جنسیتزدگیِ رسانهها ندادند، بلکه از این لقب استقبال کردند. بروک کروگر که خود استاد روزنامهنگاری است، با موشکافی دقیق در آرشیوها جستوجو کرده و مدارک و منابع بسیاری را از دل رسانههای سراسر آمریکا، کانادا و بریتانیا بیرون کشیده که به گروههای
مردان حامی حق رأی زنان اشاره کردهاند. او کتاب را به شیوهی روایت خطیِ تاریخی نوشته است. یکی از ویژگیهای چشمگیر کتاب انبوه دستنوشتهها، بریدههای جراید، تصاویر کمیاب از گردهمایی این
مردان و معرفی بسیاری از
مردان بانفوذی است که به عضویت این لیگها درآمدند. این کتاب گنجینهای باارزش از اسناد و مدارک بخشی از تاریخ مبارزات حق رأی زنان آمریکا است که پیشازاین مغفول بود./؛ نشر آسو
@seyribar💫 •~
🍃🌸🌼🍃~•
#مردان_فمینیست#مردان_کنار_زنان