طراح لباس فرح پهلوی و خواهر سپهبد نادر جهانبانی او متولد سال ۱۳۰۵ و فرزند سپهبد امان الله جهانبانی و هلن کاسمینسکی بود. او تحصیلات خود را در فرانسه و آمریکا در رشته تاریخ گذراند و پس از بازگشت به ایران در سال ۴۰ شیفته هنر سوزندوزی بلوچستان شد و در سال ۴۶ برای معرفی هنر و فرهنگ بلوچ نمایشگاهی از آثار سوزندوزی،سفال و حصیر بافی بلوچستان در تهران برگزار کرد. او پالت رنگی سوزن دوزی بلوچ را از پنج رنگ به حدود سیصد رنگ افزایش داد و با خلاقیتی که در طراحی داشت در همکاری با کیوان خسروانی لباس هایی برای ملکه فرح پهلوی طراحی کردند که به معرفی این هنر به جهانیان کمک بسزایی کرد و باعث شد فرصت های اقتصادی زیادی برای بانوان هنرمند بلوچستان فراهم شود. او بعد از انقلاب سال ۵۷ در ایران ماند و با اینکه در حق او بسیار اجحاف شد اما همواره برای هنر بلوچستان تلاش زیادی کرد و نهایتاً در سال ۱۳۹۷ از دنیا رفت.
#فلسفه™️ حسرت ِ زندگی ِ دیگران برای این است که از بیرون که نگاه میکنی زندگی ِ دیگران یک کل است که وحدت دارد اما زندگی ِ خودمان که از درون نگاهش میکنیم، همهاش تکه تکه و پاره پاره به نظر میآید.هنوز هم در پی ِ سراب ِ وحدت میدویم.
سی دیماه سالروز درگذشت بانوی تکرارنشدنی آواز ایران هایده است. صدایی که هیچ وقت خاموش نشده و نخواهد شد. سالها شادی و غمهامون رو با آهنگای هایده ساختیم.
• نوشته بود داشتم از کوچه رد میشدم دیدم دخــتر بچه مدرسه ای کیفش رو گذاشت زمین و رفت بالا تا در رو باز کنه انقد قشنگ بود که فیلم گرفتم. ماشالله بهت دخــــتر 👏
بتها گوناگوناند: بتِ برخی از مردمان نَفْس است، بتِ برخی ديگر فرزند يا همسر، بتِ برخی ديگر مال، بتِ برخی ديگر حرمت و بتِ برخی ديگر نماز و روزه و زكات و حال است؛ آري، بتها بسيارند و هر يک از مردم بستۀ بتیاند.
📌«آرمین یعقوبی» عکاس است و همچنین به شکل حرفهای «پرفورمنس» انجام میدهد، این اجرایش با موسیقی «طاها عمرانی» در فضای مجازی بسیار پرباردید بوده، الحق و الانصاف خیلی زیباست!
تخت جمشید (در دوره هخامنشیان: پارسه) (به پارسی باستان:𐎱𐎠𐎼𐎿) (در زبانهای غربی: پرسپولیس، پرسهپلیس) (در دوره اسلامی میانه:صدستون یا چهل منار) (در عصر ساسانی: صدستون) (به پهلوی: 𐭮𐭲𐭮𐭲𐭥𐭭𐭩, sadstūn) مجموعهای از چند کاخ تو در تو در کنار دشت مرودشت و در کوهپایهٔ کوه رحمت در استان فارس واقع در شهر مرودشت ایران است. در دورههای تاریخی پس از هخامنشیان، به دلیل فراموشی خط و زبان پارسی باستان و ناآشنا بودن سنگ نوشتهها، نام پارسه فراموش شده و مردم نام تخت جمشید (پادشاه پیشدادی) را بر روی کاخ مینهند. تخت جمشید در شهر باستانی پارسه یکی از شهرهای باستانی ایران قرار داشته است که طی سالیان، پیوسته پایتخت تشریفاتی شاهنشاهی هخامنشی بوده است. تخت جمشید در دوران زمامداری داریوش بزرگ، خشایارشا و اردشیر یکم بنا شده است و به زمان نزدیک ۲۰۰ سال آباد بوده است. در نخستین روز سال نو گروههای زیادی از کشورهای گوناگون به نمایندگی از ساتراپیها یا استانداریها با پیشکشهایی گوناگون در تخت جمشید گرد میآمدند و کادوهای خود را به شاه پیشکش میکردند.
در سال ۵۱۸ پیش از میلاد بنای تخت جمشید به عنوان پایتخت نو هخامنشیان در پارسه آغاز گردید. بنیانگذار تخت جمشید داریوش بزرگ بود، هرچند پس از او پسرش خشایارشا و نوهاش اردشیر یکم با افزودن بناهای دیگر، این مجموعه را گسترش دادند. بسیاری از آگاهیهای کنونی که در مورد پیشینهٔ هخامنشیان و فرهنگ آنها در دسترس است به دلیل سنگنوشتهها و گِلنوشتههایی است که در این کاخها و بر روی دیوارهها و لوحههای آن حکاکی شده است. سامنر برآورد کرده است که دشت تخت جمشید که دربرگیرنده ۳۹ خاستگاه زندگی بوده، در دورهٔ هخامنشیان ۴۳٬۶۰۰ نفر جمعیت داشته است. اسکندر مقدونی در ۳۳۰ پیش از میلاد، به ایران یورش آورد و تخت جمشید را به آتش کشید. بااینحال ویرانههای این مکان هنوز هم برپا است و باستانشناسان از ویرانههای آن نشانههای آتش و یورش را بر آن تأیید میکنند.
این مکان تاریخی از سال ۱۹۷۹ یکی از آثار ثبتشده ایران در یونسکو است.
🎨 Edouard Manet - Banks of the Seine at Argenteuil
🎨ادوارد مانه - سواحل سن در آرژانتین
▨..............................
اگر بنا بود آرزوی چیزی به دل داشته باشم، نه آرزوی ثروت و قدرت، بلکه آرزوی شورِ ممکنها بود. آرزوی چشمی هماره جوان، هماره مشتاق که همهجا ردی از امکانهای تازه میبیند. لذت است که مایوس میکند، نه امکان.
واقعیت این است که ما همگی در این سیاره، تنها هستیم. هر کدام از ما کاملاً تنهاییم و هرچه زودتر این حقیقت را بپذیریم، به نفعمان خواهد بود. بسیاری از مردم تنها زندگی میکنند، چه ازدواج کرده باشند و چه مجرد باشند. بدون هیچ یافتنی، همیشه در «جستجو» بودهاند...!
در سحرگاه سر از بالش خوابت بردار ! كاروانهاي فرومانده خواب از چشمت بيرون كن باز كن پنجره را تو اگر باز كني پنجره را، من نشان خواهم داد، به تو زيبايي را
باز كن پنجره را من تو را خواهم برد به سرِ رودِ خروشانِ حيات، آب اين رود به سرچشمه نمي گردد باز؛ بهتر آنست كه غفلت نكنيم از آغاز. باز كن پنجره را -صبح دميد!......