Смотреть в Telegram
کشتگاهم خشک ماند و یکسره تدبیرها گشت بی‌سود و ثمر تنگنای خانه‌ام را یافت دشمن با نگاه حیله اندوزش. وای برمن! می‌کند آماده بهر سینه‌ي من تیرهائی که به زهر کینه آلوده‌ست. پس به جاده‌های خونین کلّه‌های مردگان را به غبار قبرهای کهنه اندوده از پس دیوارمن بر خاک می‌چیند وز پی آزارِ دل آزردگان در میان کلّه‌های چیده بنشیند سر گذشت زجر را خواند. وای برمن! در شبی تاریک از اینسان بر سر این کلّه‌ها جنبان چه کسی آیا ندانسته گذارد پا؟ از تکان کلّه‌ها آیا سکوت این شب سنگین – کاندران هر لحظه مطرودی فسون تازه می‌بافد – کی که بشکافد؟ یک ستاره از فساد خاک وارسته روشنائی کی دهد آیا این شب تاریک دل را؟ عابرین! ای عابرین! بگذرید از راه من بی هیچ گونه فکر دشمن من می‌رسد، می‌کوبدم بر در خواهدم پرسید نام و هر نشان دیگر. وای برمن! به کجای این شب تیره بیاویزم قبای ژنده‌ی خود را، تا کشم از سینه‌ی پر درد خود بیرون تیرهای زهر را دلخون؟ وای بر من ... #نیما_یوشیج شبتون ... آروم 💫 🌺@selmuly ◾️ چکامه
Telegram Center
Telegram Center
Канал