چه دردها كه او در سينه داشت اما مجالي براي بروز نمي يافت ولي به تو خواهد گفت، بار دلش را پيش تو بر زمين خواهد گذاشت ولي نه، زهرا محجوب تر از آن است كه دردهاي دلش را، حتي با تو بگويد، اما از او بخواه، سؤال كن، اصرار كن تا بگويد و خدا داوري خواهد كرد كه او بهترين حاكمان است. درود بر تو و دخترت اي رسول خدا! و ... و بدرود اين وداع از سرِ ملالت و خشم و كسالت نيست.نه رفتنم از سر دلتنگي است و نه ماندنم از سر بدگماني به آنچه خدا وعدة صابران فرموده است. واي، واي از اين مصيبت. چه مي توانم بكنم جز صبر. بهتر از صبر چيست در اين وانفساي مصيبت. فاطمه جان! اگر ترس از استيلاي دشمن بر ما نبود، قبر تو را اقامتگاه جاودان خودم ميكردم و شيوة اعتكاف برمي گزيدم و همچون مادران جوان مرده بر اين مصيبت زار ميزدم. يا رسول الله! ببين كه دخترت در پيش چشم تو مخفيانه به خاك سپرده شد، حقش پايمال و ارثش تاراج گرديد، در حاليكه چيزي از رفتن تو نگذشته بود و ياد تو كهنه نشده بود. اينك شكايت را فقط به خدا ميتوان برد اي رسول خدا و با تو و ياد تو ميتوان التيام يافت. #ادامه_دارد