Смотреть в Telegram
غزل هر طرفی کشیدم این ، حسرت جاودانه را پُشتِ سرم گُذاشتم ، خوب و بدِ زمانه را مُرغِ بُریده بال را ، نیست غمِ گُرسنگی کُنجِ قفس که می‌خورد ، غُصه ی آب و دانه را منتظرم بیایی ای باعث شعرهای من با تو مگر عوض کنم ، حال و هوای خانه را سوزِ دلی نشان بده ، تا نمِ اَشکی آورم آب نمی زند کسی ، آتش بی زبانه را رفته ای و نمی رود حال و هوایت از سرم بی تو به گور می برم ،  اینهمه عاشقانه را فرق نمی کند بگو ، هر چه رسید بر لبت حرف بزن ، قشنگ کُن ، آخرِ این ترانه را محمد علی جوشایی_ بم @sbiabanaki اینجا کامنت بذارید: @sbyabanaky
Telegram Center
Telegram Center
Канал