✨شبانه با یک ستاره میآیم و در پناه ویرانههای شب
ستارهام را در بادها میآویزم و مینشینم در قایق شبانهی باد
روی شب میگردم و زیر باد و ستاره سرود عشق را سر میدهم .
و میسوزم .
من راز سوختن را میدانم و این ستاره که در باد با من است
سهمیست از بدایت دانستن
من مرداب عشق را نوشیدم و از تهوعِ تاریکِ من ستاره دمید .
باید از صخرهی سختیها بگذرم و کوه سنگین و عظیم را به کوری هجر منفجر کنم .
چه حس سرد وسیعی !
رگبار بر تمام درختان لخت شب میبارید
و دختر تنها بر صخرهی تگرگ نشست .
تمام شب شبحی بودم و جفت ناشناختهام گم بود .
من میآمدم از غربت
من از تمام غریبان غریبتر بودم .
کسی نمیدانست
کسی محبت دست مرا نمیدانست.
بیا سکوت مرا زیر بار محبت خود ویران کن
و تکههای شکستهی دلم را به بادها بسپار .
شب از صدای قدمهای من پر است .
شب از صدای عبور ستاره میترسد .
پرندههای عشق
میان مه بسوی برج کهنه و پیر قلبم میآیند .
و من شبانه با یک ستاره میآیم
و روی باروی ویرانههای کهنهی قلبم
ستاره را در بادهای شب
میآویزم...
@SazoChakameoKetab🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂#سعید_سلطانپور