@sardareman ☜☜( سردار من بابک خرمدین)☜☜

#رنج
Канал
Логотип телеграм канала @sardareman ☜☜( سردار من بابک خرمدین)☜☜
@sardaremanПродвигать
3 тыс.
подписчиков
4,97 тыс.
фото
1,48 тыс.
видео
گذشته چراغ راه آینده است ستیز ما با تاریکیست که برایش شمع میافروزیم. بررسی مسائل تاریخی،فرهنگی،اجتماعی،مذهبی و سیاسی. مستقل ازاحزاب. دموکراسی،جامعه برتر،دوستی اقوام،آگاهی و استقلال،آبادانی،ایرانشهر نمونه،آرمان نهایی کانال‹‹ سردار من ›› است،خدا با ماست...
👆👆👆
با یک " #مستضعف " آشنا شوید!

#علی_صدقی مدیرکل بانک رفاه کارگران با حقوق ماهیانه 234 میلیون تومان
از #_سران_نظام
و از نفرات برتر سفره نظام و انقلاب
@sardareman
#رنج_کارگران
پایه حقوق ۹۰۰ هزار تومن ناقابل...
او که کفِ خیابان فریاد می کشد ،
@sardareman
همکلاسی من ، همخدمتیِ تو ، همسایه ی من ، همکار تو ، همشهری ماست. مایی که چنان زیر بار بدهی و نگاه های معنادار اطرافیان و شرم پی در پی له شده ایم که دیگر له شدنمان زیر چرخهای اتومبیل حامل دردی جدید نخواهد بود.
آنها که ایستاده اند و نگاه می کنند هم یکی از ما هستند! یکی از ما که کارمان شده به درد و زخم همدیگر نگاه کردن و آه کشیدن . ما که حتا رمقی نداریم تا برویم دست یکی از ما را که کفِ خیابان افتاده بگیریم و دم گوشش بگوئیم: نه برادر تو تنها نیستی! ما که فریادمان را توی گلو حبس می کنیم و صدایمان را با صدای او که کفِ خیابان خوابیده گره نمی زنیم.
یکی از ما خودسوزی می کند ، یکی از ما قرص برنج می خورد ، یکی از ما مواد میزند و آوردوز می کند ، یکی از ما اعدام می شود ، یکی از ما راهیِ آسایشگاه اعصاب و روان می شود ، یکی از ما شبها جایی برای خوابیدن ندارد ، یکی از ما کودکش در خیابان گل می فروشد ، یکی از ما کارگر اخراجی است ، یکی از ما زن سرپرست خانوار است ، یکی از ما محروم از تحصیل است ، یکی از ما جهیزیه ندارد ، یکی از ما خسته است ، یکی از ما تنهاست ...
ولی ببینید ما خستگانِ این خاک چقدر زیاد هستیم! زیاد و ساکت ... فکر می کنید زمانی می شود که ما تنها نباشیم و همگی با هم کفِ خیابان بنشینیم و خیابان را تسخیر کنیم و فریاد بزنیم :
پفیوز ،
پولِ منو پس بده ...
خونِ من ،
خونه ی من ،
عشق من ،
کار من ،
رفیقِ منو پس بده...
@sardareman
#رنج_کارگران
سه کارگر وسط شعر راه افتادند
@sardareman
یکیش رو به خیابان نگاه کرد و گریست
یکیش گفت به پیکان خسته اش که بایست!
یکیش اسم کسی را یواش برد که نیست

سه کارگر وسط شعر راه افتادند
یکیش عکسی شد توی دست های سیاه
یکیش با چمدانی قدم گذاشت به راه
یکیش فکر زنش بود توی زایشگاه

سه کارگر وسط شعر راه افتادند
یکیش زل زده شد توی چشم های پلیس
یکیش قایم شد توی دستمالی خیس
یکیش زن را برداشت رفت پیش رئیس!

سه کارگر وسط شعر راه افتادند
یکیش مست شد از حسرت کمی شادی
یکیش رفت فرو در غمی خدادادی
یکیش مشت گره کرده شد در آزادی

سه کارگر وسط شعر راه افتادند
یکیش رفت به دنیای آرزو و کتاب
یکیش رفت در آغوش دختری در خواب
یکیش رفت خیابان در انتظار جواب

سه کارگر وسط شعر راه افتادند
یکیش را سر میدان اوّلی کشتند
یکیش را سر میدان دوّمی کشتند
یکیش را سر میدان سوّمی کشتند...😔
@sardareman
#رنج_کارگران
@sardareman ☜☜( سردار من بابک خرمدین)☜☜
@sardareman
👆👆👆
با یک " #مستضعف " آشنا شوید!

#علی_صدقی مدیرکل بانک رفاه کارگران با حقوق ماهیانه 234 میلیون تومان
از #_سران_نظام
و از نفرات برتر سفره نظام و انقلاب
@sardareman
#رنج_کارگران
پایه حقوق ۹۰۰ هزار تومن ناقابل...
او که کفِ خیابان فریاد می کشد ،
@sardareman
همکلاسی من ، همخدمتیِ تو ، همسایه ی من ، همکار تو ، همشهری ماست. مایی که چنان زیر بار بدهی و نگاه های معنادار اطرافیان و شرم پی در پی له شده ایم که دیگر له شدنمان زیر چرخهای اتومبیل حامل دردی جدید نخواهد بود.
آنها که ایستاده اند و نگاه می کنند هم یکی از ما هستند! یکی از ما که کارمان شده به درد و زخم همدیگر نگاه کردن و آه کشیدن . ما که حتا رمقی نداریم تا برویم دست یکی از ما را که کفِ خیابان افتاده بگیریم و دم گوشش بگوئیم: نه برادر تو تنها نیستی! ما که فریادمان را توی گلو حبس می کنیم و صدایمان را با صدای او که کفِ خیابان خوابیده گره نمی زنیم.
یکی از ما خودسوزی می کند ، یکی از ما قرص برنج می خورد ، یکی از ما مواد میزند و آوردوز می کند ، یکی از ما اعدام می شود ، یکی از ما راهیِ آسایشگاه اعصاب و روان می شود ، یکی از ما شبها جایی برای خوابیدن ندارد ، یکی از ما کودکش در خیابان گل می فروشد ، یکی از ما کارگر اخراجی است ، یکی از ما زن سرپرست خانوار است ، یکی از ما محروم از تحصیل است ، یکی از ما جهیزیه ندارد ، یکی از ما خسته است ، یکی از ما تنهاست ...
ولی ببینید ما خستگانِ این خاک چقدر زیاد هستیم! زیاد و ساکت ... فکر می کنید زمانی می شود که ما تنها نباشیم و همگی با هم کفِ خیابان بنشینیم و خیابان را تسخیر کنیم و فریاد بزنیم :
پفیوز ،
پولِ منو پس بده ...
خونِ من ،
خونه ی من ،
عشق من ،
کار من ،
رفیقِ منو پس بده...
@sardareman
#رنج_کارگران
سه کارگر وسط شعر راه افتادند
@sardareman
یکیش رو به خیابان نگاه کرد و گریست
یکیش گفت به پیکان خسته اش که بایست!
یکیش اسم کسی را یواش برد که نیست

سه کارگر وسط شعر راه افتادند
یکیش عکسی شد توی دست های سیاه
یکیش با چمدانی قدم گذاشت به راه
یکیش فکر زنش بود توی زایشگاه

سه کارگر وسط شعر راه افتادند
یکیش زل زده شد توی چشم های پلیس
یکیش قایم شد توی دستمالی خیس
یکیش زن را برداشت رفت پیش رئیس!

سه کارگر وسط شعر راه افتادند
یکیش مست شد از حسرت کمی شادی
یکیش رفت فرو در غمی خدادادی
یکیش مشت گره کرده شد در آزادی

سه کارگر وسط شعر راه افتادند
یکیش رفت به دنیای آرزو و کتاب
یکیش رفت در آغوش دختری در خواب
یکیش رفت خیابان در انتظار جواب

سه کارگر وسط شعر راه افتادند
یکیش را سر میدان اوّلی کشتند
یکیش را سر میدان دوّمی کشتند
یکیش را سر میدان سوّمی کشتند...😔
@sardareman
#رنج_کارگران
#مذهب مردم را متقاعد كرده كه: مرد #نامرئی در آسمانها زندگی می كند كه تمام رفتارهای تو را زیر نظر دارد، لحظه به لحظه ی آن را. و این مرد #نامرئی لیستی دارد از تمام كارهایی كه تو نباید آنها را انجام دهی و اگر یكی از این كارها را انجام دهی، او تو را به جایی می فرستد كه پر از آتش و دود و سوختن و #شكنجه شدن و ناراحتی است و باید تا ابد در آنجا زندگی كنی، #رنج بكشی، بسوزی و فریاد و ناله كنی ... ولی او تو را دوست دارد !

" جورج كارلین"
#ادیان
#خرافات
@sardareman
انسان تا کی می تواند در #زندان هایی که کشیشها و #روحانیون برایش آفریده اند محبوس بماند؟
@sardareman
مهم نیست که بر آن زندان چه نامی بنهند: #کلیسا، #معبد، #مسجد، هر نامی کفایت می کند

بسیار رنج آور است که انسان ها را همچون چارپایان داغ کنند و #مهر بزنند: کسی #هندو است، دیگري #محمدي است و دیگري #مسیحی.

دور دنیا بگردید: بسیار دشوار است تا یک فرد انسانی را بیابید که مهر نخورده باشد، کسی که از رنگ جمعیت #آزاد باشد و به توده ها تعلق نداشته باشد، کسی که هنوز خودش باشد و یک موجود تمامیت یافته باشد و بدون ترس، طبق طبیعت خودش زندگی کند.

هیچ #راهنمایی بجز #طبیعت وجود ندارد. تمام هادیان دیگر فقط شما را گمراه می کنند. آنان تو را از ذات و طبیعت خودت دور می کنند و زمانی که از طبیعت خودت دور شدي، #رنج آغاز می گردد. و رنج تو شادمانی آنان است، زیرا فقط رنجوران هستند که به کلیسا می روند، تنها رنجوران هستند که به معابد و مساجد می روند.

وقتی احساس #سرور و شعف داري، چه نیازي به رفتن به کلیسا داري؟ زندگی چنان غنی و شادمان است که چه کسی میل دارد وارد آن گورستان ها شود؟، مکانی که اندوه را جدي بودن می پندارند و صورت عبوس را چهره ي #مذهبی می خوانند! مکانی که اگر بخندي تو را دیوانه می خوانند، جایی که #رقصیدن مجاز نیست، جایی که #عشق ورزیدن ممنوع است، جایی که باید بنشینی و به سخنان #مرده گوش بدهی، سخنانی چنان کهنه و گردآلوده، که قلبت را لمس نمی کند و وجودت را به لرزش در نمی آورد. ولی این کلیسا ها و معابد و مساجد بر انسان #سلطه داشته اند.
#ادیان
#انسانیت
@sardareman